پاک اندیش

اندیشه های اسلامی و انقلابی

پاک اندیش

اندیشه های اسلامی و انقلابی

طرح مطالعه کتاب مراحل اخلاق در قرآن (بخش دوم: مراحل مانع‏ زدایى از سیر و سلوک، فصل پنجم : تقوا)

به نام خدا

با عرض معذرت بابت تأخیر و کم کاری در ارائه کتاب "مراحل اخلاق در قرآن کریم"، ارائه فصل پنجم از بخش دوم را آغاز می کنیم.

فصل پنجم: تقوا

محقق طوسى، راه دیگر مانع‏زدایى از سیر و سلوک را «تقوا» و تقوا را داراى سه ضلع و رکن معرفى کرده است: ترس از خدا و تحاشى از کار زشت و قصد قربت در آن ترس و این تحاشى. در باره تقوا آمده است:

«بلى من اوفى بعهده و اتقى فان الله یحب المتقین‏» (1)

متقین، محبوب خدا هستند. البته همان طور که تقوا مراتبى دارد محبوبیت الهى هم درجاتى دارد. مهم، آن است که انسان در تقوا سه رکن آن را رعایت کند: 

 

رکن اول این که از خدا بترسد و این خوف، خوف ساده باشد و بر اساس ترس از خدا تحاشى داشته باشد.

رکن دوم «تحاشى‏» از گناه است، بدین معنا که اگر گناه در وسط باشد، انسان خود را به حاشیه بکشد تا به آن آلوده نشود; مثل این که، گفته می ‏شود: «از گناه اجتناب کنید»; یعنى، شما دریک جانب قرار گیرید و گناه در جانب دیگر قرار گیرد; یعنى، سعى کنید با پروا از متن که گناه است ‏به حاشیه صفا و نجات قدم بردارید.

رکن سوم این است که چه در آن ترس و چه در این حاشیه رفتن، منظور، نزدیک شدن به خدا باشد. برخى افراد از ترس زندان یا براى حفظ آبروى خود و هراس از ریختن آبرو، گناه نمی ‏کنند و از آن تحاشى دارند و البته اینها خوب است. چون دورى از گناه، «توصلى‏» است; اما نشانه سیر و سلوک نیست. «سالک الى الله‏» خود را در مسیر خدا می ‏بیند و مسیر هم مستقیم و زمام این سالک در این مسیر مستقیم به دست‏ خداست; چنانکه می فرماید:

«ما من دابة الا هو اخذ بناصیتها ان ربى على صراط مستقیم‏» (2) .

کسى که گفت:

«ایاک نعبد و ایاک نستعین‏»

قهرا خود را در تحت زمام حق می ‏بیند:

«یا من بیده ناصیتى، یا علیما بضرى و مسکنتى، یا خبیرا بفقرى و فاقتى‏» (3)

و مشابه این مضمون در «مناجات شعبانیه‏» چنین آمده است:

«بیدک لا بید غیرک زیادتى و نقصى و نفعى و ضرى‏» (4) .

بنابراین، انسان سالک خود را در راهى می ‏بیند که زمام راهیان آن به دست‏خداست. از این رو پرهیز و ترس او «قربة الى الله‏» است; زیرا اگر چنین نباشد، او براى خود می ترسد; نه براى رضاى خدا و بنابراین، اهل سیر نیست.

اگر انسان از گناه توبه کند و به جایى برسد که از توبه نیز توبه کند، در فضایل، مخلص است و هرگز ریا نمى‏کند. تقوا که از بهترین اوصاف انسان سالک است، گاهى انسان آن را به این انگیزه، تحصیل مى‏کند که در دنیا و آخرت عزیز باشد. چنین انسانى اخلاص ندارد; زیرا کار را براى تحصیل رضاى خود کرده است، نه رضاى خدا و در حقیقت او با تقوا نیست; زیرا او لباس تقوا را در بر کرده است تا در قیامت، جامه زرین جاه و عزت را بپوشد.

این که می گویند صراط مستقیم، از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است، نمونه ‏هایش در این بحثها ظهور می ‏کند. گاهى تشخیص وظیفه، از تشخیص یک موى باریک، باریکتر است. آنها که موشکافى می ‏کنند توان این را دارند که این مسائل را به طور دقیق ارزیابى کنند.

توضیح و تحلیل مطلب این است که مراتب اهل تقوا متفاوت است; زیرا:

1. گاهى کسى براى عزت و جاه‏مند شدن نزد جامعه، جامه تقوا را در بر می ‏کند. این صبغه ریائى دارد و از بحث ‏خارج است.

2. گاهى براى عزیز شدن نزد خدا و اولیاى الهى پرهیزکار مى‏ شود، این عمل نیز، خوب ولى ابتدایى یا متوسط است و بنابراین، باید آن را هم رها کرد.

3. گاهى انسان مى ‏داند که خدا او را عزیز مى ‏کند ولى او براى عزیز شدن با تقوا نمى‏ شود. این هم کمال خوبى است. چون او براى عزیز شدن، جامه تقوا را در بر نکرده است.

4. گاهى این دانستن را هم از یاد مى ‏برد; بلکه به عنوان وظیفه بندگى، با تقواست; یعنى عزیز شدن نه تنها «مطلوب‏» او نیست، بلکه «معلوم‏» او هم نیست و این خود، فضیلت است و تملک دل طلب مى‏ کند و چنین انسانى بنده خالص خداست.

پی ‏نوشت ‏ها:

1. سوره آل عمران، آیه 76.

2. سوره هود، آیه 56.

3. مفاتیح الجنان، دعاى کمیل.

4. مفاتیح الجنان، مناجات شعبانیه.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد