سلام دوستان
تئاتر ! بله، تئاتر !
نمی دونم چرا قشری از جامعه از این هنر فاصله گرفتن و نمی خوان نزدیک شن، قشر بازاری، قشر مذهبی، قشر دانشجو
شاید قیمت بعضی اجراها زیاد باشه ولی می شه قیمت مناسبش رو پیدا کرد و تو سبد خرید ماهانه قرار داد
شاید پز روشنفکری بعضی ها در کسوت هنرمند تئاتر باعث شده ما از تئاتر فاصله بگیریم و نتونیم ارتباط باهاش برقرار کنیم
شاید وقت اون رسیده به اون حوزه هم سری بزنیم و انتظاراتی که در جامعه داریم رو اونجا پیگیری کنیم
به نظر میاد من و جامعه مذهبی دور و برم یه حصاری دور خودمون کشیدیم، و هیچ کسی رو خارج اون انسان نمی دونیم ، اگرهم انسان بدانیم ، ارتباط با اون رو فاقد ارزش می دونیم. رهبری می گویند نقل به مضمون"فلان شخص عیب ظاهر دارد ولی ما کلی عیب باطن"، پس شاید او - در بحث ما شخصی در کسوت هنری -تقوای بیشتری نسبت به ما که ظاهر مذهبی داشته باش
پیشنهاد این تئاتر رو می کنم نمایش در همین نزدیکی
«در همین نزدیکی» داستان بخشی از زندگی 4 دانش آموخته دانشگاه صنعتی شریف است که تجربه مشترک آنها شکست خوردن در راه اندازی کسب و کار مرتبط با تحصیلاتشان است. این 4 نفر که ترخیص کار گمرک هستند، از جایی اراده می کنند تا شرایط اقتصادی خود را بهبود ببخشند.
عکس العمل شما چیه در این موارد؟اصلا احساس می کنید که منکری در حال وقوعه؟ اگه طرف کاملا غریبه باشه نمی ترسید برخورد بدی کنه؟یا اگه آشنا باشه نمی ترسین دلخور بشه؟
خوشحال می شم نظریات بقیه رو بشنوم.
آن وقتها، زمانی که در آمریکا مشغول تحصیل بودم، عادت خوبی داشتم. بر سر هر نوشته ام آیاتی از قرآن کریم را می نوشتم، اغلب به فارسی، و با برداشت آزاد. باید هنوز هم روی سروِرها باشد .... روزی را به خاطر دارم که در سایت کامپیوتر جنوبی دانشگاه نشسته بودم تا مطلب بعدی وبلاگم را بنویسم، و این بار با آیاتی از سوره کهف، که بسیار بر دلم می نشست.
بسم الله الرحمن ارحیم ..... آیا می پنداری که اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند؟ ..... ما داستان آنها را به حق بر تو می خوانیم ..... آنها جوانمردانی بودند که به خدا ایمان آوردند، و ما نیز بر هدایتشان افزودیم ..... و قلبهایشان را محکم ساختیم آنگاه که قیام کردند ..... پس گفتند پروردگار ما (همان) پروردگار آسمان و زمین است، هرگز غیر از او معبودی را نمی خوانیم ..... این قوم ما معبودانی جز او برگزیدند ..... پس آنگاه که از آنان کناره گرفتید و از آنچه غیر از خدا می پرستند، پس به غار پناه برید ..... باشد که پروردگارتان رحمتش را بر شما بگستراند.
از آن روز به بعد تا زمانی که در آنجا بودم دیگر از چیزی نمی ترسیدم. قصد بازگشت به ایران را داشتم و دیگران را هم برای این کار ترغیب می کردم، هنوز چند ماهی از آمدنم نگذشته بود که تصمیمم را علنی کردم. استادم مخالف افکار من بود. یک بار از من خواست این بار در ابتدای مطلبم آیه "لا اکراه فی الدین" را بنویسم. منظورش این بود که شماها دین را تحمیلی کرده اید. من بی درنگ پذیرفتم، وقتی به قرآن مراجعه کردم اما، از ادامه این آیه شگفت زده شدم، آنجا که می فرمود: فمن یکفر بالطاغوت و یومن بالله فقد استمسک بالعروۀ الوثقی لانفصام لها.
ادامه مطلب ...به نام خدا
داشتم با یک جوان اصلاحاتی که پر واضح است، تا حدودی ضد انقلابم باشد، درباره «داعش» صحبت می کردم که آخر بحث گفت:
«حالا که بیشتر فکر می کنم چقدر سپاه خوبه!»
:دی
آقای خاتمی در اردیبهشت سال 1384 یعنی ماه آخر ریاست جمهوری او پیش از برگزاری انتخابات، از رئیس دانشگاه تهران، دکترای افتخاری خود را دریافت میکند؛ اما جالب اینجاست که بدانیم این رئیس «گرانقدر» که دکترای افتخاری دانشگاه پرسابقۀ تهران را به خاتمی تقدیم کرده است کیست. مروری بر تصاویر خبرگزاری مهر و اخبار گزارش شده از جلسۀ اعطای مدرک افتخاری روشن میکند که این شخص، کسی جز «رضا فرجی دانا» وزیر استیضاح شدۀ دولت اعتدال نیست!
ادامه مطلب ...خیلی وقته یه سوالی تو ذهنمه، خیلی سعی می کنم دنبال جواب بگردم ، کمک می خوام!
"هدف زندگی چیست؟"
از کجا آمده ام آمده ام بهر چه بود
به کجا می روم آخر، ننمایی وطنم
آیه 56 سوره ذاریات می فرماید: وَ مَا خَلَقْت الجِْنَّ وَ الانس إِلا لِیَعْبُدُونِ، و جنّ و انس را نیافریدم، جز برای آن که مرا بندگی کنند.
چقدر مسلمانان به این آیه توجه می کنن؟ واقعا این بندگی تو زندگی دانشجویی، اجتماعی، فرهنگی ما جا داره ؟