پاک اندیش

اندیشه های اسلامی و انقلابی

پاک اندیش

اندیشه های اسلامی و انقلابی

نسل جزغاله

امشب با پدرم تبادل نظری داشتم شبیه به مشاجره. بحث مال اونجاییه که یه موقعیت برای سربازی تو فریدونکنار پیدا شده که تا حدودی مرتبط با رشتم هست ولی طبعا کیفیتی نداره. من نظرم اینه که برم اینجا و ادامه بدم. شهرم بمونم و با یه حقوق بخور و نمیری یه زن بگیریم و بالاخره یه کم زندگی کنیم. اما پدرم در مقام توصیه بهم گفت سه اشتباه بزرگ داری می کنی : 1) دکتری نخوندی 2) از تهران داری میای بیرون 3) الان داری زن می گیری که زوده.

-         میگم پدر من شما تا حالا تهران زندگی کردی بفهمی سگ دو زدن و نرسیدن یعنی چی؟ شلوغی و ترافیک یعنی چی؟ آلودگی هوا یعنی چی؟ هزار مشکل روحی و روانی ملت همیشه عصبانی یعنی چی؟

-         میگه بله میدونم. ولی اگه تهران باشی از صبح تا نصف شب برات کار هست. میتونی پیشرفت کنی. درسته که باید سگ دو بزنی ولی اگه بتونی خودت رو نشون بدی موفق میشی. یعنی این همه زحمت کشیدی حالا میخوای فریدونکنار که چی؟ الان وقت برداشت نتیجته؟ اشتباه نکن. تهش چیه؟ هیچی. فسیل میشی.

-         میگم شرایط الان اینه که اگر بخوام جای خصوصی کار کنم که تا آخرشم پول خوبی نمیدن و عملا همش رو باید بدم برای اجاره خونه و قید زن گرفتن رو باید بزنم. اگر هم برم وزارت دفاع و امثالهم که خونه سازمانی بگیرم یه جورایی نقض غرضه و عملا دست و پام بسته میشه. اگه هم حالا فرض کن رفتم دکترا خوندم و تونستم یه خونه متاهلی بگیرم و این 4 سال رو یه سرپناهی داشتم بعدش دوباره همین ماجراهاس. حتی اگه معجزه بشه و پولدار شم، تهران بمونم که چی؟

والا اگه میدونستم درس خوندن اینقدر بدبخت میکنه آدم رو نمیخوندم. آخه کی فصل برداشت میرسه.

شما بگید با این اوصاف من جوان نگون بخت چه انگیزه و انرژی ای باید داشته باشم برای تلاش؟ وقتی هیچ راه روشنی جلوم نمی بینم چرا افسرده نباشم؟

الان هم که ماشاالله خانواده ها انقدر دینشون درست تا زنگ میزنی آمار دختره رو بگیری، جواب سلام نداده میگن کار پسرتون چیه؟ اگه سربازه که دیگه فراموشش کن.

امروز با یکی از بچه هایی که فاز فکریش مثل من بود و رفته طرح پیمانی تو خاتم الانبیا سپاه صحبت می کردم. می گفت کارا خیلی مهندسی  و فنی نیست و خلاصه خیلی شاکی بود. قبل اصلا به خارج از کشور فکر نمی کرد درست مثل من ولی امروز بهم میگفت به این گزینه جدی تر فکر کن.

دوستانی که زن دارن یا می خوان بگیرن چه برنامه ای دارن؟ بگید شاید نسخه ی ما هم همین باشه.

هر از چند گاهی یاد محمد میفتم و واقعا به حالش حسرت میخورم. چه خوب موقعی رفت. خدا نخواست تو

واقعا بعضی اوقات با خودم کاشکی سبکبال بودیم و یه مرگ ناگهانی پیش میومد و خلاص.

بچه ها لطفا حتما نظر بدین. دارم به .... میرم. نگین این چیه نوشتی که نقطه چینش رو هم پر میکنم.

فکر می کنم شما هم مشکلاتی مشابه من داشته باشید. حداقل بگید حستون چیه و چه برنامه ای دارید.

 

 

نظرات 8 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 18 مرداد 1393 ساعت 11:24

سلام من نمیدونم چه جوری وب شما رو پیدا کردم ولی ادتون کردم هر از گاهی میخونم به عنوان یه برادر بهت میگم که اگر دکتری قبول شی خیلی از دانشگاههای تهران بهت خوابگاه نمیدن و بقیه هم دو ساله میدن رو این حساب بازنکن تازه دکتری گرفتی فکر کردی کجا استخادم میشی الان یه سر بزن وازرت علوم کلا بورس که نمیکنن بعد از این که دکتری گرفتی احتملا باید بری همون فریدون کنار استاد بشی خوب از همین الان برو. من خودم به شاگردام میگم اصلا به دکتری فکر نکنین برین دنبال اکر و زندگیتون البته اینا نظرات شخصی منه

روح الله یکشنبه 12 مرداد 1393 ساعت 18:35

خبر خوش برای سربازان متاهل
در این خبر سردار کمالی توضیح داده اند که در صورتی که سربازی در حین خدمت همسرش باردار شده و فرزندش به دنیا بیایید به وی دو هفته مرخصی اجباری تشویقی اعطا شود!

در ضمن توضیح داده بودند که حدود ۱۰۵ هزار تومان نیز حقوق اضافه به سربازان متاهل دارای فرزند پرداخت می شود!

روح الله دوشنبه 6 مرداد 1393 ساعت 22:02

"واقعا بعضی اوقات با خودم کاشکی سبکبال بودیم و یه مرگ ناگهانی پیش میومد و خلاص" با یه هم چین جملاتی رضا خان موافق نیستم....ما خلق شدیم تا زندگی کنیم ازدواج کنیم،فرزند آوری کنیم،به تکامل برسیم....من هیچ وقت آرزو نکردم که مثلا جای مرحوم قنبری باشم...محمد ایشالا تو بهشته .ولی اگر زندگی میکرد و ازدواج و کار و تلاش و فرزند صالح رو داشت در پیشگاه خداوند مقرب تر می بود....دین ما چنین میگه....

سینا دوشنبه 6 مرداد 1393 ساعت 20:03

من خودم برنامم واسه زندگی اینه
الان که سال اول ارشدم داره تموم میشه برا کنکور دکتری بخونم، ایشالا هرچه زودتر عقد کنم ، سال اول دکتری واحدهاشو تموم کنم،سال دوم دکتری برم سر کار،یه زندگی ساده رو میشه شروع کردى (یعنی دو سال تو عقد)، سه سال اینجوری پیش برم، دکتری تموم شد میشه حقوق خوبی داشت زندگی میگزره

یه بحث دیگه
من فک می کنم جامعه به دکتری رضا نیاز داره،
بتونی تدریس کنی معلم-استاد- خوبی بشی، بتونی علم نافعی رو یاد بدی،هم بتونی روح دانشجو رو پرورش بدی،نه مثله بعضی از استادا بی اخلاقی رو گسترش بدن، دانشجو های ما نیاز دارن به اینجور آدما،
دقیقا مشکل ما اینکه چنین استادی نداشتیم که راه رو به ما نشون بده

اگه دکتری داشته باشی پروژه های مورد نیاز کشور رو بهت میسپرن می تونی یه دردی از جامعه رو حل کنی، نیازش رو به خارج کشور کم کنی

از لحاظ مالی زندگی متوسطی خوبی داشته باشی

سینا دوشنبه 6 مرداد 1393 ساعت 19:44

"جای خصوصی کار کنم که تا آخرشم پول خوبی نمیدن و عملا همش رو باید بدم برای اجاره خونه و قید زن گرفتن رو باید بزنم. "
موافق نیستم
جای خصوصی یه سال پول نمیدن، به شدت کار می کشن، ولی ببین کارایی شخص رو کم کم حقوق رو بالا می برن ، خیلی پول خوبی می تونی دربیاری،
تا بخای زن بگیری کلی طول میکشه،تازه زن بگیری فردا که نمی بریش سر خونه زندگی، مدتی می تونین تو عقد باشین، یعنی اون دو سه سال رو می تونی پولاتو جمع کنی برا رهن خونه و اجاره ندی ، بخای میشه واقعا تهران زندگی کرد
می تونی بعد دوسال کسب تجربه تو شرکت خصوصی ، خودت شرکت بزنی ، کارمند استخدام کنی و برا جامعه مفید باشی


"رفتم دکترا خوندم و تونستم یه خونه متاهلی بگیرم و این 4 سال رو یه سرپناهی داشتم بعدش دوباره همین ماجراهاس. "
بعدش چه ماجراس؟؟

سینا دوشنبه 6 مرداد 1393 ساعت 19:32

سلام سلام
بحث خیلی خوبیه
رضا جان
خیلی ها تو شرایط ما هستن و دارن زندگی می کنن
یک سری مثله پدرتون فک می کنن و دارن روزی میخورن
یک سری شبیه طرز تفکر فعلی شما ادامه دارن روزی می خورن
هر دو نوعش من آدم می شناسم
در ابتدا نگاه مطلق رو باید بزاریم کنار ، هر دو طیف آدم ها الان زنده هستن و دارن زندگی می کنن، هر دو طیف سختی می کشن،از امام معصوم نقل شده ،دنیا جای راحتی نیست،
این که میگی بی برنامگی وجود داره هم تو شهرستان هست هم تو تهران،تو بعضی کشورها ممکنه کمتر باشه،ناپایداری اقتصادی الان تو اروپا هم هست، یه نمونه از بی برنامگی ،به یه سری از دانشجو ها تو نروژ یه شبه گفتن شما اخراجی
http://www.tabnak.ir/fa/news/420304/اخراج-دانشجویان-ایران-از-نروژ-به-دلیل-تحریم

ما عملا هرجا باشیم باید یه درصدی از انعطاف تو برنامه ریزی زندگی داشته باشیم
مطمینا شما هم تصمیم گیری های زندگیتو بر اساس اهدافت انجام میدی،
یکی هدفش پول میره دنبال پول
یکی آموختن ، میره دنبال صرف دانش
یکی هدفش رضای خداس، می بینه تو این شرایط جامعه اسلامی ،چی نیاز هست

روح الله دوشنبه 6 مرداد 1393 ساعت 02:31

بسم الله الرحمن الرحیم
ما جوانان ایران زمین با ایده آل های زندگی فاصله زیادی داریم.....ایده آل که چه عرض کنم..حتی با یه زندگی بی دغدغه ی عادی......
من روح الله سربازی نرفتم کارندارم درسم تموم نشده جز یه لپ تاپ مال دیگه ای ندارم .... الان 1 ساله که قدم به دنیای جدیدی گذاشتم....دنیایی که به من انگیزه مضاعف داده....برا کار برا تلاش برا امید.....من برا آینده ام(کار،خدمت،درس) الان برنامه دارم ....من به لطف خدا موفق میشم.
به نظرم این شرایط برا پدرای ماهم بوده برا همه بوده حالا کم یا بیش باید برنامه داشت....

آخه چطور برنامه ریختی وقتی هیچ چیزی ضمانت نداره.
مثلا تا دیروز قانون معافیت پزشکی یه چیزی بود امروز قانون رو سخت تر کردن. برنامم رو معافی بود الان باید برم خدمت. خود شما قول استخدام تو پارچین گرفتی ولی تکلیفت معلوم نیست. استخدامی های شرکت نفت 92 پادرهوان. برنامه ریزی توی شزایط امروز از اعتبار ساقطه

رضا دوشنبه 6 مرداد 1393 ساعت 01:50

نظر یه دختری زیر یه مقاله ای راجع به مشکلات ازدواج :
"من خودم شرایط ازدواج رو برا شوهرم خیلی آسون گرفتم ولی الان پشیمنونم کاش با یه مرد پول دار ازدواج کردم تا مجبور نباشم به امید چند میلیون وام ازدواجی که الان نمیدن جوونیمو حروم کنم کاش ازدواج نمیکردم
امیدی به این دولت نیست"

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد