ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
بخش یکم: موانع نظرى و عملى سیر و سلوک
مقدمه: ضرورت آشنایى با موانع سیر
صاحبنظران علم اخلاق بر آنند که بخشهاى آغازین علم اخلاق را آشنایى با رذایل اخلاقى و راههاى زدودن آنها تشکیل مىدهد; انسان، نخستباید رذایل اخلاقى و نفسانى را شناسایى و آنها را «دفعا» یا «رفعا» طرد کند; به این معنا که، اگر ندارد، بکوشد به آنها مبتلا نشود و اگر به آنها آلوده است، تلاش کند آنها را برطرف کند.
آشنایى با رذایل اخلاقى براى طبیب روح، درست مانند آشنایى با سموم براى طبیب جسم لازم و سودمند است; تا خود به آنها مبتلا نشود و به دیگران نیز هشدار دهد تا به آن دچار نشوند و اگر دچار شدند، راه درمان را به آنان نشان دهد و آنان را درمان کند. از این رو بسیارى از بزرگان علم اخلاق گفتهاند: ترک رذایل و اجتناب از آن «تخلیه»، یعنى خالى کردن نفس از رذایل اخلاقى است و بر «تحلیه»، یعنى آراستن نفس به زیورهاى فضایل اخلاقى، مقدم است.
این سخن گرچه تام است; ولى باید توجه کرد که «تخلیه از رذایل» با «تحلیه به فضایل» کاملا فرق دارد; زیرا فضایل در نهاد آدمى ریشهدار است، لیکن رذایل، امرى عارضى است; در حالى که انسان از نظر علوم حصولى، «نادان» به دنیا آمده است:
«و الله اخرجکم من بطون امهاتکم لا تعلمون شیئا» (1)
در علوم حضورى و شهودى مانند معرفتحق و اسماء و تعینات او با سرمایه «فطرت توحیدى» آفریده شده است:
«فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التى فطر الناس علیها» (2)
در زمینه مسائل عملى نیز چنین است. هنگامى که روح انسان به بدنش تعلق گرفت، اگر چه منزه از رذایل اخلاقى بود ولى تهى از فضایل نبود; بلکه با فضایل گرایش به حق آفریده شد که از آن به «فطرت توحیدى» یاد مىشود:
«و نفس و ما سویها فالهمها فجورها و تقویها» (3) .
بنابراین، روح انسان در عین حال که ملهم به فجور و تقواست گرایش به تقوا هم دارد; در نتیجه اگر این رذایل عارضى زدوده شود، آن فضایل فطرى، شکوفا مىگردد و خود را بهتر نشان مىدهد و در عین حال انسان مىتواند آن را تحصیل و تکمیل کند.
اکنون به بررسى موانع سیر و سلوک و راههاى مانعزدایى و مراحل آن مىپردازیم و در آغاز موانع نظرى (غفلت، وسوسه علمى، پندارگرایى و عقل متعارف) و سپس موانع عملى (هوسمدارى و خودبینى، کمینگاههاى شیطان و بازیگرى و دنیاگرایى) ذکر مىشود.
پىنوشتها:
1. سوره نحل، آیه 78.
2. سوره روم، آیه 30.
3. سوره شمس، آیات 7 8.
در عرفان اول باید رذایل اخلاقی را شناخت و سپس بر طرف کرد. بعد فضایل اخلاقی را شناخت و آنها را بدست آورد. توی بخش یکم کتاب ما رذایل اخلاقی را می خوانیم.
این کتاب از 3 بخش تشکیل شده است. در بخش یکم کتاب، موانع نظری و عملی سیر و سلوک، بررسی شده است. سپس، در بخش دوم مراحل مانع زدایی از سیر و سلوک، تشریح شده و سرانجام در سومین بخش، مقامات عارفان و مراحل سیر و سلوک تبیین شده است.