«مردم بریزند تو خیابونها» همانقدر زننده است که یکی بگوید:«منتقدان من خر هستند». حالا یک جمله را همسر یکی ازشخصیتهای نظام زده و آن یکی را کارگردان «گاو» (فیلم سینمایی گاو). منطق و نگاه پشت این دو جمله یکی است.
اینکه یا فقط ما حرف می زنیم و یا اصلا حرفی زده نشود و اگر هم زده بشود محکوم است و چه است و چه و القابی که این روزها می گذارند روی منتقدین منطق کسانی است که خودشان را پشت ژست های پرطمطراق روشنفکری پنهان کرده اند، چه اینکه با رفتارهایی که دارند حالا ثابت کرده اند که اینها صرفا به ساحت تفکر و فکر آویزانند و بلا به دور از روشنفکری!
روزی به خاطر اینکه بازیگری در یک فیلم سینمایی دفاع مقدسی بازی کرده تهدید می شود، روز دیگر خواننده ای صرفا به خاطر درآغوش گرفتن رییس جمهوری که آنها دوستش ندارند آزار می بیند و دخترش در دانشگاه هتک حرمت می شود. دیگری را به خاطر اینکه در حضور رهبری صحبت کرده است، بایکوت می کنند و چون با بی اقبالی مردم نسبت به خود مواجه می شوند، نسخه غیر مجاز پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران را روی پیاده روها پهن می کنند تا مگر از فروشش کم کنند که البته بازهم نمی شود.
و این قصه همینطور ادامه دارد. سبکهای نخ نمای این جماعت که توان حضور در رقابت برای دیده شدن در اذهان مردم را ندارند هر روز علیه بازیگر و هنرمند و چهره ای ادامه دارد.
اخیرا البته اتفاقات تازه تری افتاده است و یکی دیگر را با چوب زده اند. الهام چرخنده بازیگر سینما و تلویزیون را فقط به خاطر تبریک سال نو به رهبری مدتی است که آماج توهین ها شده است. به او گفته اند:«سینمای ایران جای زنانی چون تو نیست!»
شب تولد پسرش شیشه های ماشینش را شکسته اند و شب قبل از برنامه هنر انقلاب که میهمان انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه تهران بود، او را با چوب زده اند.
چوب و چوب کشی و چماقداری البته از طایفه مدعی روشنفکری مسبوق به سابقه است؛ همینها بودند که سال ۸۸ مدعی نه صد هزار و دویست هزار و یک میلیون که مدعی شدند در انتخابات ۱۱ میلیون تقلب شدند، برخی از همین کارگردانها در تجمع های غیر قانونی ارازل اوباش که اتوبوسها و بانک ها را به آتش می کشیدند، حضور پیدا کردند. همینها در جشن خانه سینما آرزو کردند، نظام برچیده شود. همینها به منتقدانشان گفتند:«خر»!. همینها بودند که بدون مجوز فیلم ساختند و رفتند در ینگه دنیا گفتند:«در ایران آزادی نیست!؟»
حاتمی کیا را به خاطر اینکه پیام تاثیر گذار امام را درآخر فیلمش و دقیقا درست در جای خودش آورده، تکفیر می کنند. در سایتهاشان مریلا زارعی را به خاطر بازی در فیلمهای دفاع مقدسی و احترام به مادران شهدا، تخریب می کنند. علیه شهاب حسینی، پروانه معصومی و...به خاطر صحبت کردن درحضور رهبری در فیس بوک صفحه می سازند.
امین حیایی و شریفی نیا را به خاطر اینکه در فیلم ابولقاسم طالبی و مسعود ده نمکی بازی کرده اند، بایکوت می کنند. فیلمهای ده نمکی را به بازار سیاه می فرستند، برای اینکه نفروشد(که اتفاق بازهم بیشتر از فیلمهای آنها می فروشد). و چه ها که نمی کنند، در دنیای هنر و به نام هنر. لعیا زنگنه را به خاطر بردن اسم حضرت زهرا س و احترام به ایشان مورد بی حرمتی قرار می دهند. و خیلی های دیگر را همینطور آماج توهین های خود می کنند و با سیاه لشکر های قلمی و با چماقهایی از جنس های کلیک و dislike، آنچنان بر اعصاب و روان هنرمندان متعهد می کوبند که خدا می داند.
همین منطق فکری در یکی از آخرین کنش های خود، علیه مستندی دانشجویی، لشکری از توهین ها را به صف کرده اند. همه قلمها در همه رسانه های طویلشان پشت دژی فولادین دانشجویان سازنده مستند را با انواع برچسب ها متهم می کنند. در اردوگاه مدعیان آزادی بیان "هیچ کس"، «من روحانی هستم» را ندیده است، اما "همه" خواستار برخورد قضایی و پلیسی با این مستند هستند.
شنیدید که انگلیس برای گسترش روابط با ایران خواستار غرامت بخاطر حمله سال 2011 به سفارتش در تهران شده است و من گفتم مگه انگلیس در جریان گروگان گیری سال 1980 سفارت ایران در لندن که منجر به شهادت 2 دیپلمات ایرانی شد، به ما غرامت داده است که حالا ما باید بهش خسارت بدیم؟! و بعدش گفتم تحقیر، نتیجه گسترش روابط با انگلیس است.
امروز یک مطلبی خواندم که واقعا آتیش گرفتم.
سایت خبرآنلاین نوشته که ایران یک بار همان سال 2011 به انگلیس غرامت داده است.
الان یکی واقعا به من بگه بالاتر از تحقیر چیه؟!
توبه عام و خاص
توبه در لغتبه معناى رجوع است; وقتى «بنده» به مولاى خود بر مىگردد، مىگویند «توبه» کرده است. ذات اقدس اله در قرآن کریم به همه مؤمنان دستور توبه مىدهد:
«و توبوا الى الله جمیعا ایه المؤمنون لعلکم تفلحون» (10)
یعنى، اى مؤمنان! به سوى حق توبه کنید تا فلاح و رستگارى، نصیب شما بشود.
البته باید توجه داشت که توبه، بین معناى لغوى و معناى اصطلاحى و همچنین بین مراحل سه گانهاى که براى آن ذکر کردهاند، مشترک معنوى است، نه لفظى و همه اینها مصادیق آن معناى جامع است: توبه چون به معناى رجوع است، گاهى رجوع از معصیتبه اطاعت، گاهى رجوع از مخالفتبه موافقت، گاهى رجوع از «ترک اولى» به «اولى» و گاهى رجوع از غیر خدا به خداست.
مرحله اول توبه که توبه عمومى و به اصطلاح، «توبه عوام» است آن است که انسان معصیت کار از تبهکارى خود دستبردارد. گناهکار اگر چه عالم باشد، در حقیقت از «عوام» بهشمار مىآید. چون «عوام» در این جا در مقابل «علما» نیست; بلکه در مقابل «عقلا» است. بنابراین، کسى که اهل گناه باشد، عامى است گرچه تحصیل حوزوى یا دانشگاهى داشته باشد. به هر تقدیر، توبه عوام آن است که از گناه بپرهیزند; اما توبه خواص، پرهیز از «ترک مستحب و اولى» است; یعنى، اگر بعضى از امور مستحب مانند نماز شب و صدقه اول ماه را ترک کرده باشد از آن توبه کند و از این رقیقتر آن است که انسان از ترک کارى که مستحب شرعى نیست ولى محبوب ارشادى است توبه کند و از اینها رقیقتر هم آن است که او هیچ خلافى نکند، بلکه همه احکام الهى را بشناسد و انجام دهد، ولى در عین حال از توجه به ماسوى الله توبه کند که بعد توضیح داده مىشود.
شیطان در کمین انسان است و هرگز او را در خواب و بیدارى رها نمىکند و مىکوشد تا انسان از فضیلتباز بماند. اگر بتواند، او را به حرام و اگر نشد به ارتکاب مکروه سرگرم کند و اگر موفق نشود کسى را به مکروه مبتلا کند، او را سرگرم مىکند تا واجب را ترک کند، و اگر در این زمینه هم توفیقى نیافت، او را به ترک مستحب مبتلا مىکند، و اگر این گونه از امور هم در دسترس شیطان قرار نگرفت، سعى مىکند تا انسان را به بعضى از واجبها یا مستحبهاى مهم، مشغول کند تا او از واجبها یا مستحبهاى مهمتر باز بماند; همچنین گاهى تلاش مىکند تا انسان، سرگرم مباح بشود تا با گذراندن وقت در مباح از مستحب و «اولى» باز بماند، و اگر در این امور هم موفق نشد، مىکوشد تا انسان را از توجه به الله باز دارد; یعنى، او را به غیر خدا مشغول کند; مانند انجام عبادت براى پرهیز از جهنم یا اشتیاق به بهشت; زیرا براى سالکان کوى حق، این نجات از جهنم و یا اشتیاق به بهشت هم خار راه است.
توبه و ترمیم گذشته
پس، توبه افراد عامى به این است که مستحب را بشناسند و انجام بدهند و حرام و مکروه را بشناسند و انجام ندهند و نسبتبه گذشته جدا پشیمان باشند و آن را ترمیم کنند و نسبتبه آینده هم عزم قطعى بر ترک خلاف داشته باشند که البته ترمیم گذشته، کار آسانى نیست; زیرا ترمیم تنها به پشیمانى از گذشته زشت، نیست، بلکه حقوق فراوانى دارد که آنها را هم باید ترمیم کرد و آن این است که اگر کسى در گذشته، کار بدى کرده، اگر آن کار، حق الله باشد، به دو شخص و اگر حق الناس باشد، به سه شخص ظلم کرده است:
1. کسى که حق، عرض یا مال او تلف شده و از بین رفته است.
2. امر خدا که اطاعت نشده است; چون خدا تضییع حقوق دیگران را تحریم کرده است.
3. خود گناهکار; زیرا او با این کار، روح خویش را آزرده و به آن آسیب رسانده استگ و با توجه به این که روح و بدن، چند صباحى مجاور و همسایه همند ولى به تدریج، روح همسایه خود را ترک و به دیار خود سفر مىکند، بنابراین، بدن نباید بر اثر اشتیاق به لذایذ، همسایه خود را آزرده خاطر کند; اما ترمیم حق دیگران چندان دشوار نیست، ولى تامین رضاى الهى و تطهیر قلب آلوده کار آسانى نیست.
شستشوى دل کار دشوارى است; از این رو در ادعیه، به ما آموختهاند تا بگوییم:
«اللهم طهرنى فیه من الدنس و الاقذار» (11)
پروردگارا! ما را از پلیدیها و آلودگیها پاک کن، یا بگوییم:
«اللهم اغسلنى فیه من الذنوب و طهرنى فیه من العیوب» (12)
خدایا! ما را از گناهان و عیبها، شستشو بده.
ما باید این حقیقت را دریابیم که گناه واقعا چرک و «رین» است و روح را تیره مىکند. انسان بر اثر گناه، نه خواب خوبى دارد تا در رؤیا معرفتى نصیب وى شود و نه بیدارى خوبى دارد تا بتواند علم درستى را کشف و تعلیم صحیحى را نصیب دیگران کند. بنابراین، اگر روح تیره شود، بسیارى از اسرار از او نهفته است. روحى که خدا آن را منبع الهام قرار داده و به آن سوگند یاد کرده است:
«و نفس و ما سویها فالهمها فجورها و تقویها» (13)
چنانکه به خورشید، ماه، روز، شب، آسمان و زمین سوگند یاد کرده است:
«و الشمس و ضحها و القمر اذا تلها و النهار اذا جلها و اللیل اذا یغشها و السماء و ما بنها و الارض و ما طحها» (14)
همان گونه که خورشید و تابش آن، ماه و فروزش آن، روشنایى روز، تاریکى شب و برپایى آسمان و زمین، از سوى ذات اقدس اله امورى دایمى است، الهام به نفس از ناحیه او نیز دائمى است، ولى شنونده این صدا کم است; زیرا ما از خودمان آن قدر صدا به گوش جانمان مىرسانیم که صداى حق شنیده نمىشود، و گرنه او همواره با جان ما سخن مىگوید.
این که گفتند سالک، کم سخن و مواظب خوراکش باشد، براى همین است که صداى الهامهاى الهى را بشنود; چون اگر کسى بخواهد صداى دورى را بشنود، ناچار است که خود ساکتباشد و حرف نزند. به هر تقدیر توبه براى عوام همین است و توبه «خواص» هم پرهیز از «ترک اولى» است; به این معنا که، انسان ترک اولى را نسبتبه گذشته، جبران و نسبتبه حال ترک کند و نسبتبه آینده تصمیم بگیرد که مبتلا نشود.
توبه اخص
اما توبه «اخص» توبه از توجه به غیر خداست; چنانکه پیغمبر اکرمصلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
«انه لیغان على قلبى و انى لاستغفر بالنهار سبعین مرة» (15) .
گاهى انسان در صحنه قلب خود، نوعى گرفتگى مشاهده مىکند، مثل این که ابرى فضاى دل را پوشانده است و نمىداند چگونه آن را بزداید. از این رو به فکر مىافتد تا در مزرعه یا در پارکى قدم بزند; در کنار رودى بنشیند و یا با دوستخودسخن بگوید. آنگاه خیال مىکند آن ابر، برطرف شده است; در حالى که چنین نیست و آن ابر غلیظ شده و جلو دید او را گرفته است و دیگر تشخیص نمىدهد که در فضاى تیره زندگى مىکند. گاهى انسان خیال مىکند که با جلسات انس و فکاهیات، ابر زدایى یا غبار روبى مىشود; در صورتى که چنین نیست.
پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مىفرماید: من در هر روز هفتاد بار استغفار مىکنم; یعنى «خلیفة الله» و «انسان کامل»، هر روز هفتاد بار استغفار مىکند که مبادا این ابرها فضاى دل را بگیرد. البته استغفار براى انسان کامل در حقیقت، «دفع» است نه «رفع»; او استغفار مىکند تا ابر، جلو دید دل را نگیرد; نه این که بخواهد ابرهاى موجود را برطرف کند; زیرا توجه به غیر خدا مانند توجه به فرشتهها یا توجه به خود وحى و یا نبوت، حجاب است و به فرموده مرحوم سید حیدر آملى اگر پیامبران به مقام شامخ رسالت، نبوت، خلافت و یا ولایتشان توجه بکنند، این خود، حجاب است (16) . زیرا محضر امن خدا جز شهود او چیز دیگرى را نمىپذیرد. بنابراین، همواره استغفار انبیا براى این است که آنان این گونه از توجهات را دفع کنند.
تذکر: دفع حجاب که هدف استغفار انسان کامل است اعم از حجاب ظلمانى و حجاب نورانى است، آنان از حجاب ظلمانى منزهند و از این رو همان طور که رفع حجاب ظلمانى براى آنان مطرح نیست، دفع آن هم مورد اهتمام آنها نخواهد بود; چون با ورود در حصن توحید ناب از گزند حجاب ظلمانى مصونند و عمده کوشش آنان دفع حجابهاى نورانى است.
توبه، بازگشتبه صراط مستقیم
سخن نورانى امام على (سلام الله علیه):
«الیمین و الشمال مضلة و الطریق الوسطى هى الجادة» (17)
راه تائبان و همچنین توبه عوام، خواص و اخص را مشخص مىکند:
توبه عوام این است که آنان از چپ و راست که معصیت است، به وسط راه که صراط مستقیم استبرگردند.
توبه خواص این است که فعل مکروه یا ترک مستحب را «مضله» و گمراهى بدانند و آن را رها کنند و «وسطى» که فعل مستحب و ترک مکروه است، «جاده» و صراط مستقیم بدانند و به آن توجه کنند.
توبه اخص توبه از توجه به غیر خدا مانند توجه به جلال و جمال حق و یا توجه به نجات از جهنم و شوق به بهشت است که نزد گروه سوم «مضله» و گمراهى بهشمار مىرود و «وسطى» که توجه به «الله» است «جاده» و صراط مستقیم است.
کمیت و کیفیت توبه
توبه، کمیت و کیفیتى دارد. کمیت توبه آن است که قرآن کریم به همه مؤمنان دستور آن را مىدهد:
«توبوا الى الله جمیعا ایه المؤمنون» (18)
و کیفیتش هم عبارت از «نصوح» یعنى خالص بودن است که در این زمینه نیز قرآن کریم مىفرماید:
«یا ایها الذین امنوا توبوا الى الله توبة نصوحا» (19) .
اگر توبه، فراگیر باشد و انسان از همه خلافها توبه کند و نصوح یعنى خالص باشد، آنگاه لغزشهاى گذشته بخشوده مىشود و انسان تائب به منزله بىگناه است:
«التائب من الذنب کمن لا ذنب له» (20)
چون به گناه، «ذنب» مىگویند و معناى «ذنب» با «ذنب» نزدیک است. ذنب دنباله یا دم است و گناه را نیز چون «ذنب» یعنى دنباله دارد و انسان را رها نمىکند و عقوبتبه بار مىآورد ذنب گفتهاند، و چون عقوبت، نتیجه کار است و در آخر آن، تحقق پیدا مىکند از این جهتبه آن عقوبت مىگویند. اما با توبه، دنباله گناه قطع مىگردد. به هر تقدیر گناه، مانع راه و اولین مرحله از مانعزدایى براى سالکان راه، گناه زدایى است.
پىنوشتها:
10. سوره نور، آیه 31.
11. مفاتیح الجنان، دعاى روز 13 ماه رمضان.
12. مفاتیح الجنان، دعاى روز 23 ماه رمضان.
13. سوره شمس، آیات 7 8.
14. سوره شمس، آیات 1 6.
15. بحار، ج 25، ص 204.
16. جامع الاسرار، ص 27.
17. نهجالبلاغه، خطبه 16، بند 7.
18. سوره نور، آیه 31.
19. سوره تحریم، آیه 8.
20. بحار، ج 6، ص 21 و 41.
به نظرتون هنوزم تقسیم بندی هنرمند ارزشی و غیرارزشی نداریم؟!
علی مطهری اعلام کرد که از توضیحات وزیر دادگستری درباره علت حصر آقایان موسوی و کروبی در کمیسیون قضایی مجلس قانع نشده است و سوال به صحن علنی مجلس خواهد رفت. گویا علی مطهری دست بردار نیست و تا آقایان موسوی و کروبی را اعدام نکند، خیالش راحت نمی شود. دادگاهی که او خواهان برگزاری آن است، زیاد طول نخواهد کشید چراکه این آقایان علیه قانون اساسی کودتا کرده اند و مطمئنا حکم کودتا علیه قانون اساسی اعدام خواهد بود.
برای زدن تیر خلاصی به دودلی هر کسی که داره به تحصیل تو خارج از کشور فکر میکنه نظر استاد جاودان رو راجع به این موضوع که تو وبسایتشون هست رو آوردم :
با عرض سلام و آرزوی سلامتی حضرت استاد، دانشجوی مهندسی برق در مقطع کارشناسی ارشد هستم. در حال حاضر در کشور های خارجی در زمینه ی علوم مهندسی اعم از برق و ...تحقیقات بسیار گسترده تر ،منظم تر و با امکانات آزمایشگاهی بیشتری در حال اجراست و عموم اساتید دانشگاه تجربه ی چنین محیطی در دوره ی تحصیلات را پیشنهاد می کنند. فعالیت دانشجویان معمولا در این دوره ها در پیشبرد پروژه های محول شده (تحقیقاتی، صنعتی، نظامی و ...) به دانشگاه هاست. در کنار شرایط مالی خوب ارائه شده، محیط زندگی در آنجا ممکن است تاثیرات نامناسبی در فرد بگذارد. حال با این شرایط چگونه باید برای ادامه تحصیل در خارج از کشور تصمیم گرفت؟ لطفا عواملی را که باید مد نظر داشت و نیز تکلیف در چنین شرایطی را و ... را تبیین بفرمایید. با تشکر.
حجت الاسلام و المسلمین جاودان فرمودند:
سلام علیکم و رحمة الله،
البته شرائط امروزی آن کشورها مقداری با گذشته فرق دارد و مشکلات اقتصادی تأثیراتی در این زمینه ها بوجود آورده است. فرض می کنیم امروز هیچ مشکلی وجود ندارد و مشکل اساسی چیزی است که کمی از آن در نوشته شما هم دیده می شود:
تحقیقات بسیار گسترده تر و منظم تر و با امکانات آزمایشگاهی بیشتر، یکی از دوستان من انگلستان تحصیل می کرد آنچه به او برای کار و پروژه داده شده بود برای او هیچ سودی نداشت زیرا یک حلقه از پانصد حلقه یا بیشتر از یک تحقیق کلان حساب می شد که در کل می توانست ارزشمند باشد اما برای این شخص کمتر سودی ببار می آورد در هر صورت البته آزمایشگاهها بهتر هستند منظم تر هستند اما ثمره آن شیفتگی و علاقمندی و دلبستگی در نتیجه ماندن در آن کشور غربی و یا حداکثر با باری از همان دلبستگی به ایران بازگشتن و هزار نفر دیگر را برای رفتن به آنجا تشویق کردن و کمک کردن است. شخص یا می ماند و یا برمی گردد و هزار نفر را به جای خود به آنجا می فرستد البته استثناء هم دارد که می دانید استثناء دلیل به وجود قاعده اصلی است. تنها ترس ما این است که آدم خودش و اعتقاداتش و علائقش را ببازد که این تقریباً خطر عمومی دانشجویان ما در خارج است. البته در کشور خود ما کار کردن حتماً مشکل تر است و مسائل کمتر و غیرکارآمدتر نظم و ترتیب کمتر روابط بیشتر از ضوابط و امثال این اشکالات زیاد وجود دارد اما چه روزی باید این اشکالات برطرف بشود و با همت چه کسی جز جوانان عاقل و متعهد کشور باید ریشه کن بشود. اگر روزی اینکار باید شروع بشود و کسی زیر بار این سختی ها باید خورد بشود امروز و الان و شخص شما و امثال شما یا اینکه باید همیشه بهمین شکل و حتماً در آینده ها بدتر ادامه یابد.
من فکر می کنم اینجا بمانید و حتماً زحمت شما بیشتر خواهد بود و دستمزد شما ممکن است خیلی کمتر باشد اما اگر همت بکنید امکان دست یافتن به چیزهای دست نیافتنی وجود دارد. یک جوان مسلمان و معتقد به خدا و رسول و صاحب همت والا کارهای می تواند در خدمت به کشور و علم و دانش بکند که صد سال دانشمند درجه اول بازگشته از غرب نتواند.
فصل یکم: توبه (1)
سیر و سلوک الى الله درجات و مراتب گوناگونى دارد که باید یکى پس از دیگرى پیموده شود; اما پیش از پیمودن آن مراحل باید با توبه مانع را برداشت. اولین مرحله از مانعزدایى براى سالکان راه، گناهزدایى است; چون گناه نه تنها مایه ورود به جهنم است، بلکه مانع انجام کار خیر در دنیا نیز خواهد شد.
امام صادق (علیه السلام) مىفرماید: اثر گناه این است که انسان را از عبادت، محروم مىکند. گاهى انسان، در روز به گناهى مبتلا مىشود و بر اثر آن از شب زندهدارى و نماز شب محروم مىگردد; گناه در کارهاى خیر، مانند کارد تیز در گوشت اثر دارد:
«ان الرجل لیذنب الذنب فیحرم صلاة اللیل و ان عمل السیىء اسرع فی صاحبه من السکین فی اللحم» (2) .
همان گونه که کارد در گوشت نفوذ کرده، آن را قطعه قطعه مىکند، گناه نیز اطاعت را قطعه قطعه مىکند. البته گاهى انسان، گناه مىکند و با کار خیر و اطاعت، آن گناه را ترمیم مىکند، ولى این در صورتى است که روح ایمانى شخص، قوى و آن گناه، ضعیف باشد; اما در حال عادى براى توده مردم، گناه مانع انجام کار خیر مىشود. در نتیجه خود گناه رشد مىکند و آنگاه نه تنها برکات معنوى بلکه برکات مادى هم از انسان گرفته مىشود.
آنچه در قرآن کریم آمده است:
«و لو ان اهل القرى امنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض و لکن کذبوا فاخذناهم بما کانوا یکسبون» (3)
این دو مطلب را به همراه دارد و یک نوع تلازم وجودى و عدمى را بازگو مىکند; یعنى، بین ایمان و تقوا از یک سو و بین نزول برکات الهى از سوى دیگر، تلازم وجودى و بین ترک تقوا از یک سو و بین قطع رحمت و برکات الهى از سوى دیگر تلازم عدمى برقرار است.
امام صادق (علیه السلام) مىفرماید:
خداوند هر سال باران را به اندازه لازم مىفرستد، ولى اگر مردم سرزمینى، تبهکار باشند، دستور مىدهد که این باران در مناطقى فرو بریزد که به حال آنها سودمند نباشد:
«ما من سنة اقل مطرا من سنة ولکن الله تعالى یضعه حیثیشاء، ان الله تعالى اذا عمل قوم بالمعاصی، صرف عنهم ما کان قدره لهم من المطر فی تلک السنة الى غیرهم و الى الفیافی و البحار و الجبال...» (4) .
سرباز شیطان
شیطان، نخست، ماموریت دارد در حد وسوسه عدهاى را به گناه دعوت کند; اما اگر انسان دعوت او را پذیرفت و به گناه آلوده شد، به تدریج مسموم مىشود و تحت ولایت او قرار مىگیرد و شیطان در جهاد اکبر بر او پیروز مىشود و در نتیجه او را جزو ستاد و سپاه خود قرار مىدهد; چنانکه در قرآن آمده است:
«و اجلب علیهم بخیلک و رجلک» (5) .
بر اساس همین بیان قرآنى، امام صادق (علیه السلام) درباره گناهکاران مىفرماید:
«اذا اخذ القوم فی معصیة الله فان کانوا رکبانا، کانوا خیل ابلیس و ان کانوا رجالة کانوا من رجالته» (6)
آنان اگر سوارند، از واحدهاى سواره نظام شیطان و اگر پیادهاند، از واحدهاى پیاده نظام او هستند. از همه بدتر، عالم بىعمل است; قرآن کریم مىفرماید:
«یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون کبر مقتا عند الله ان تقولوا ما لا تفعلون» (7)
مقت و عذاب خدا نسبتبه عالم بىعمل و واعظ غیرمتعظ، زیاد است. چنانکه در حدیث نورانى امام باقر (علیه السلام) آمده است: کسى که مردم را به عدالت و فضیلت و تقوا دعوت کند و خود، عادل نباشد، حسرتش در قیامت، زیاد و مشمول آیه:
«یا حسرتى على ما فرطت فى جنب الله» (8)
است و اظهار تاسف مىکند که چرا من در مورد فرمان خدا تقصیر و کوتاهى کردم:
«ان اشد الناس حسرة یوم القیامة الذین وصفوا العدل ثم خالفوه و هو قول الله...» (9) .
حجاب گناه
در تطبیق و تفسیر گناه با دقت و تامل بیشتر، معانى لطیفترى نصیب انسان مىشود. به گونهاى که مکروهات و حتى مباحات را هم گناه، تلقى مىکند; البته نه گناهى که مایه سقوط از عدالت فقهى و سقوط در جهنم باشد; بلکه به این معنا که اگر آن را انجام بدهد و به آن مبتلا شود، از فضایل عقلى، محروم مىشود. چنین انسانى گاهى فضایل را هم حجاب مىداند; نه براى این که اینها شرعا نارواست; بلکه چون رؤیت و سرگرمى به اینها نمىگذارد انسان به «ام الفضائل» راه پیدا کند و به طور کلى هر مرتبه پایین نسبتبه عالى، حجاب مىشود تا به اسماء و اوصاف الهى برسد که در آنجا سخن از حجاب نورى است; به این معنا که، اسماء و صفات فعلى، حجاب اسماء و صفات ذاتى و اسماء و صفات ذاتى، حجاب خود ذاتند. البته ذات، حجاب محض است و کسى به آن جا راه ندارد.
پىنوشتها:
1. مباحث این بخش بر اساس ترتیب باب دوم کتاب «اوصاف الاشراف» محقق طوسى تنظیم شده است.
2. محاسن برقى، ج 1، ص 205.
3. سوره اعراف، آیه 96.
4. محاسن برقى، ج 1، ص 207.
5. سوره اسراء، آیه 64.
6. محاسن برقى، ج 1، ص 206.
7. سوره صف، آیات 2 3.
8. سوره زمر، آیه 56.
9. محاسن برقى، ج 1، ص 212.
حکمت 112
وَ قَالَ علیه السلام کَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِ وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَیْهِ وَ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِیهِ وَ مَا ابْتَلَى اللَّهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَهُ
فریب نخورید
ای بسا آن که از نعمتِ مدام به دام افتد، و پردهپوشی الهی او را بفریبد، و از گفتار نیکویی که مردم در بارهاش گویند به فتنه درآید. و خداوند هیچ بندهای را چون مهلت دادن به او نیازموده است.
حکمت 103
وَ قَالَ علیه السلام لَا یَتْرُکُ النَّاسُ شَیْئاً مِنْ أَمْرِ دِینِهِمْ لِاسْتِصْلَاحِ دُنْیَاهُمْ إِلَّا فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مَا هُوَ أَضَرُّ مِنْهُ
به خاطر دنیا به دین پشت نکنید
هر آن کس که به خاطر دنیا از دینش بکاهد خداوند ضرر بیشتر را به رویش گشاید.
به نام خدا
دولت انگلیس اعلام کرده است در ازای دریافت غرامت به جهت حادثه ورود معترضین به سفارت این کشور در تهران، در سال 2011 حاضر به گسترش روابط با ایران می باشد و وزارت امور خارجه ما نیز اعلام داشته در حال بررسی این موضوع است.
سوال من اینجاست که آیا انگلیس به جهت گروگانگیری سفارت ایران در لندن، در سال 1980 که منجر به شهادت دو دیپلمات ایرانی شد، به ایران غرامت پرداخته کرده است که حال ما باید به این کشور غرامت بدهیم؟!
من که احساس حقارت می کنم.
خدایا! همه عزت ازان توست و ما عزت را از تو مسالت می کنیم.
یاعلی
حکمت 115
وَ قَالَ علیه السلام مَثَلُ الدُّنْیَا کَمَثَلِ الْحَیَّةِ لَیِّنٌ مَسُّهَا وَ السُّمُّ النَّاقِعُ فِی جَوْفِهَا یَهْوِی إِلَیْهَا الْغِرُّ الْجَاهِلُ وَ یَحْذَرُهَا ذُو اللُّبِّ الْعَاقِلُ
شناخت دنیا
دنیا چون مار خوش خط و خالی است که ظاهرش نرم و زیباست و باطنش پر از زهر کشنده. نادان فریب خورَد و بدان روی آرد، ولی عاقلِ فهمیده از آن گریزد.
وَ قَالَ علیه السلام لَا مَالَ أَعْوَدُ مِنَ الْعَقْلِ وَ لَا وَحْدَةَ أَوْحَشُ مِنَ الْعُجْبِ وَ لَا عَقْلَ کَالتَّدْبِیرِ وَ لَا کَرَمَ کَالتَّقْوَى وَ لَا قَرِینَ کَحُسْنِ الْخُلْقِ وَ لَا مِیرَاثَ کَالْأَدَبِ وَ لَا قَائِدَ کَالتَّوْفِیقِ وَ لَا تِجَارَةَ کَالْعَمَلِ الصَّالِحِ وَ لَا رِبْحَ کَالثَّوَابِ وَ لَا وَرَعَ کَالْوُقُوفِ عِنْدَ الشُّبْهَةِ وَ لَا زُهْدَ کَالزُّهْدِ فِی الْحَرَامِ وَ لَا عِلْمَ کَالتَّفَکُّرِ وَ لَا عِبَادَةَ کَأَدَاءِ الْفَرَائِضِ وَ لَا إِیمَانَ کَالْحَیَاءِ وَ الصَّبْرِ وَ لَا حَسَبَ کَالتَّوَاضُعِ وَ لَا شَرَفَ کَالْعِلْمِ (وَ لَا عِزَّ کَالْحِلْمِ) وَ لَا مُظَاهَرَةَ أَوْثَقُ مِنَ الْمُشَاوَرَةِ
هیچ ثروتی سودمندتر از عقل نیست و هیچ تنهایی وحشتناکتر از خودبینی و خودپسندی، و هیچ عقلی چون مدیریّت، و هیچ بزرگواری و بخششی چون پرهیزکاری، و هیچ همنشینی چون اخلاق نیکو، و هیچ میراثی چون تربیت و حُسن معاشرت، و هیچ راهبری چون توفیق الهی، و هیچ تجارتی چون عمل صالح، و هیچ سودی چون بهرههای آخرت، و هیچ پارسایی چون باز ایستادن در برابر شبهه، و هیچ زهدی چون ترک حرام، و هیچ دانشی چون تفکّر، و هیچ عبادتی چون انجام واجبات، و هیچ ایمانی چون حیا و صبر، و هیچ تباری چون تواضع، و هیچ شرافتی چون دانش، و هیچ عزّتی چون بردباری، و هیچ پشتیبانی محکمتر از مشورت.
محروم ترین استان کشور بالاترین نرخ زاد و ولد را داشته اند.( سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی).تو رو خدا یه کم فک کنید.......
در همسایگی منزل ما ساختمان نیمه سازی هست که در طول شبانه روز آب بسیار زیادی از آن اسراف می شود.به نظر شما من چه وظیفه ای دارم؟
این دو تا رو هم بزنید به بدن صفا کنید
معذرت خواهی امیر المومنین(ع) از دشمن به خاطر خم شدن شمشیر
خدا این حاج میثم رو حفظ کنه
اعتکاف عاشقان، گِرد ایوان طلاست، در حریم مرتضی است | برادر میثم مطیعی (سرود)
امروز با خبر شدم یکی از بستگانم فوت شد.مطلبی رو در مورد ایشون که مادر 4پسر و دو دختر بودند ،رو بیان می کنم.
از حدود 15 سال پیش یادمه دو تا از پسراشون که هم سن و سال من بودن از ناراحتی کبد رنج می بردن و هر چند ماه یک بار،برای درمان از یکی از شهرستان های استان کرمان به تهران می آمدند.(مشکل بچه ها حاد بود.......و به پیوند کبد نیاز بود...)
پسر بزرگ تر خانواده که اون موقع دبیرستانی بود،در یک حادثه در خوابگاه،به کما رفت و بیش از 10 سال از کما رفتنش میگذره ومادرش در تمام این مدت ازش مراقبت کرد......(برای غذا دادن،استحمام،دستشویی،و........)
پارسال یکی از پسراش که ناراحتی کبد داشت و تازه طلبه شده بود،تو یه حادثه رانندگی به رحمت خدا رفت............
اوایل امسال شنیدم مادر بچه ها دچار بیماری سرطان شده..........و امروز شنیدم به رحمت خدا رفته........خدایا ! خدایا! خدایا! مادری که همین الانم اون بچه تو کما رفته اش بهش نیاز داره.......
مصائبی که ما طاقت تحمل یه دونشم نداریم.......بیایید قدر سلامتی و نعمت های پنهان خود را بدانیم.....
ISLAMABAD: In a major development, Iran has agreed to waive the penalty clause under which Pakistan is bound to pay $200 million a month for not meeting the gas pipeline deadline of December 31, 2014.
Under the Gas Sales Purchase Agreement (GSPA), there is a clause of take andpay under which Pakistan will be exposed to $200 million penalty as per the volume of the gas if it fails to develop infrastructure and lay out the pipeline in its territory from the point of 250 MP at the Pak-Iran border to Nawabshah.
Now Iran has decided to waive the penalties to be invoked from December 31, 2014 by agreeing to the change in the deadline of the completion of the project on Pakistan’s side, but Tehran has linked the waiver with the seriousness of the Government of Pakistan
پایگاه خبری فرهنگ نیوز نقدی را با عنوان «تبلیغ و تایید سبک زندگی نامشروع غربی، اسلام ساختن "خانه سفید" را حرام می داند / تبلیغ نامشروع در روزنامه زنجیره ای!» به مقاله روزنامه ابتکار در تاریخ 16 اردیبهشت 93 با عنوان «گزارش اختصاصی ابتکار درباره پدیده نادر «ازدواج سفید» در کشور؛ ازدواج روی هوا» نوشته است. هر دو مطلب را بخوانید و قضاوت کنید. ادامه مطلب ...
استاد لطفی درباره هتک حرمت خود از سوی شجریان گفته بود: «بخش عمده این کدورتها به تاریخ رفتاری شجریان مربوط بود که با سعه صدر برخورد نکرد. نمیدانم این پول چقدر مهم است که دوستیها، برادریها و خویشیهای انسانی را تحتالشعاع خود قرار میدهد.»
ادامه مطلب ...