بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَیَأْمُرُکُم بِالْفَحْشَاء وَاللّهُ یَعِدُکُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلًا وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ
شیطان شما را از تهیدستى بیم میدهد و شما را به زشتى وامیدارد؛ و(لى) خداوند از جانب خود به شما وعده آمرزش و بخشش میدهد، و خداوند گشایشگر داناست.(268)
سلام به همه دوستان
با عرض معذرت بابت این که تو این مدت فعالیتی تو سایت نداشتم. بهانه برای این کار دفاع از پایان نامه بود. امیدوارم با فعالیت بیشترمون جون دوباره ای به سایت بدیم.
اخیرا به ویدئوهایی تو اینترنت برخورد کردم که خیلی به نظرم مفید اومدن. این ویدئوها برای استاد سید مصطفی حسینی طباطبایی هست که یک اندیشمند و اصلاحگر دینیه. ایشون حضور فعالی در مناظرات با تیپ های مختلف فکری و پاسخ به شبهه افکنان نسبت به اسلام دارند. حرف های تخیلی هم تا حالا ازش نشنیدم. نکته مهم این که ایشون متصل به هیچ نهاد قدرتی چه در داخل و چه در خارج از کشور نیستند که مجبور به دفاع از مسلکی خاص باشند.
وبسایت استاد : www.tabatabaie.net
تو یوتیوب هم ویدئوهای خوبی می تونید پیدا کنید
ساعت شش صبح با صدای دلخراش کامیون آبپاش شهرداری از خواب پریدم، قبل از تهیه صبحانه دست و صورتم را تقریبا با همان آب گل آلود اول شیر صفا دادم، راستش دلم نیامد که در این وانفسای کم آبی شیر آب را تا رسیدن به آب زلال باز بگذارم.
با چای حاوی رنگ صنعتی و شیر و لبنیات حاوی روغن پالم یک صبحانه مشتی زدم و از خانه بیرون آمدم.
در هوای نسبتا خنک صبحگاهی همراه با گرد و غبار محلی و بعضا وارداتی از محل های دیگر با چند نفس عمیق راهی محل کار شدم، هر چند درمیان راه گاهی به واسطه کشیدن نفس های عمیق کمی سوزش را در قفسه سینه خود حس می کردم اما بازهم عاشقانه به این کار لذت بخش ادامه می دادم، چراکه می دانستم در طول روز با افزایش شدت آلاینده ها دیگر امکان این کار برایم میسر نخواهد شد.
به محل کارم رسیدم، از پشت میز نشینی خسته بودم، اما مجبور بودم هر روز بدون کوچکترین حرکتی ساعت ها این کار مداوم را تجربه کنم.
دکترم یکی از عوامل چاقی و فشار خون بالای من را علاوه بر مصرف نمک و تغذیه نا مناسب از همین نشستن های زیاد من می دانست.
پس از چند نوبت مصرف باز هم چای حاوی رنگ صنعتی و قند خالص و همچنین چند بگو مگو ی ساده و خاشخاشی با ارباب رجوع و سایر همکاران با هر جان کندنی بود صبح را به ظهر رساندم و روانه نهارخوری اداره شدم.
آشپز باشی اداره اون روز با برنج هندی، مشکوک به سم آرسنینگ و گوشت منجمد برزیلی و بادمجان و لپه برایمان پلو خورشت بادمجان محیا کرده بود.
غذایی با یک وجب روغن اضافه البته خوشحال بودم که در کنار آن می توانستم از سالاد سبزیجات همراه با آب لیمو ی تهیه شده با آب کاه و جوهر لیمو برای رسیدن به کمی سلامتی بهره ببرم.
سالاد سبزیجات کمی تلخ بود، از همکارم دلیل آنرا پرس و جو کردم، گفت نگران نباش تلخیش به دلیل آبیاری محصولات سیفیجات با فاضلاب تهران است، مورد خاصی ندارد کم کم عادت می کنی.
بیا کمی پیاز چاشنی آن کن از منزل آوردم، همکار دیگرم گفت: پیازنه! تو خبر ها خواندم که پیاز هم به دلیل داشتن نیترات پنج برابر از میزان استاندار که مادهای سرطان زاست این روزها دیگر مصرفش توصیه نمی شود.
گفتم نه بابا، پیاز؟
بعد از نهار و نماز به محل کارم برگشتم، معمولا بعد از ظهر ها سرمان خلوت تر است، پس از کمی بحث مدیریتی و سیاسی با همکاران زمان پایان کار فرار رسید.
هرچند بعضی از همکاران برای اضافه چرت بعد از ظهر چند ساعتی بیشتر در اداره می مانند، اما من معمولا برای خوابیدن خانه را ترجیح می دهم.
راهی خانه می شوم گرمای هوا و شدت آلودگی خیلی زیاد شده دیگر از آن نفس های عمیق صبح خبری نیست چون با همین نفس های کوتاه و با مکث هم احساس سوزش قفسه سینه رهایم نمی کند چه رسد به نفس عمیق، قبل از رسیدن به خانه به فکر شام می افتم از سوسیس کالباسی سر کوچه چند کیلو سوسیس و کالباس میگیرم و راهی خانه می شود.
با مروری به برنامه های تلویزیون و تماشای مجدد بعضی از برنامه ها و سریالهای تکراری دوران قدیم با یادی از ایام و خاطرات خوش کودکی و جوانی به رختخواب می روم، موقع خواب باز هم طبق معمول درد مزمن معده به سراغم می آید.
منبع : الف
به نظر میرسه کم کم داریم به عدالت علوی نزدیک می شیم.
قاتل ستار بهشتی به سه سال حبس، دو سال اقامت اجباری و 74 ضربه شلاق محکوم شد. در مقایسه با قاضی مرتضوی پیشرفت خوبیه.
آملی لاریجانی مچکریم
درچند سال اخیر سلامت جانی مردم از آلودگی های محیطی گرفته تا تغذیه به جهات گوناگون مورد بی توجهی و بی مسولیتی واقع شده و هرگاه هم که رسانه ها درمورد این مسائل خبررسانی و انتقاد می کنند، ازسوی یکی از دستگاه های مربوط به سیاه نمایی و شایعه پراکنی متهم می شوند. پرونده های آلودگی های محیطی از واردات بنزین های آلوده گرفته تا پارازیت ها و توزیع برنج های آلوده دربازار و استفاده مردم از گوشت های یخی و ناسالم و... "مثنوی هزارمن" است که از بازگو کردن و پرداختن به آن ناامید شده ایم. چون هرآنچه اتفاق می افتد و برآن تاکید می شود، بدون رسیدگی به ورطه فراموشی سپرده می شود و صرفاً مردم جامعه باید هزینه بی توجهی به آن را بدهند تا مسببان اصلی این تخلفات درامان بمانند!.درماجرای بنزین های آلوده درطی چند سال گذشته بسیاری از مردم بی سروصدا دچار انواع بیماری های تنفسی وسرطان شدند و تعداد بسیاری جان خود را از دست دادند، اما کدام مرجع عالی به آن رسیدگی کرد تا مسولان این قضیه بدون مراتب دادرسی محاکمه شوند؟!
پس از آنکه موضوع افزودن وایتکس به
شیرها در رسانه مطرح شد و کسی به آن توجهی نکرد، درنمونه ای جدید، چند وقتی است که
در رسانه ها صحبت از استفاده از روغن "پالم" در محصولات لبنی بود تا این
که خبر توسط وزیر بهداشت تائید شد، اگر چه بسیاری از مسولان در چرخه تولید شیر و
لبنیات این اظهارات وزیر و رسانه ها را تشویش اذهان عمومی بیان کردند. روغن پالم،
روغنی است که بیشترین مصرف آن در صنعت صابون سازی بوده و بعضاً درمواد خوراکی
شناسنامه دار نیز استفاده می شود، یعنی میزان و غلظت آن برای مصرف کننده مشخص است.
این روغن دارای اسید چرب اشباع و سنگین است و به ویژه برای افراد دارای کلسترول و
سنین بالا مناسب نیست و خطر وقوع سکته قلبی را به شدت افزایش می دهد. ضمن اینکه
کیفیت این روغن به گونه ای است که مصرف آن در سنین پایین باعث اختلال در دستگاه
گوارش و نارسایی های خونی می گردد. اگر جدیدا از خامه، ماست و یا شیر های پرچرب
استفاده کرده باشید متوجه می شوید پس از گذشت یک روز از مصرف آن یک چربی زرد رنگ
بر روی آن بسته می شود و طعم آن تغییر می کند. این بی توجهی به کیفیت محصولات لبنی
درحالیست که شیر یک مواد غذایی استراتژیک در سلامت جامعه می باشد.
آن وقت ما کاملا بی توجه به این مسئله
به دنبال مقصر می گردیم و بعد چند وقت این موضوع به دست فراموشی سپرده می شود،
همانطور که بحث برنج ها و گوشت های آلوده مطرح شد و اکنون مردم درحال مصرف آن برنج
ها هستند! وزارت بهداشت استفاده از این روغن را تایید می کند پس ازآن...، انجمن
صنایع لبنی وزارت بهداشت را مسئول نظارت می داند و اعلام این خبر را تشویش
افکارعمومی تلقی می کند. از سوی دیگر تقصیرها ازبابت کم کاری سازمان استاندارد
مطرح می شود، درادامه این تخلف به گردن برخی دامداران انداخته می شود آنها نیز با
رد این ادعا کارخانجات لبنی را عامل این تخلف معرفی می کنند، کارخانجات نیز افزایش
هزینه های تولید و فشارناشی از جانب دولت بر پایین ماندن قیمت مواد لبنی را علت
تخلف برخی از تولید کنندگان می دانند و...! بازار بی مسولیتی دراین حیطه داغ است،
اما واقعا جای نظارت در این چرخه باطل کجاست؟ آیا وزارت صنعت و تجارت نظارتی بر
امر واردات روغن پالم ندارد؟ آیا وزارت بهداشت ناظر کیفی در کارخانجات برای تایید
صحت وسلامت محصولات لبنی ندارد؟ آیا سازمان تعزیرات با دیدن این تخلفات قصد برخورد
با تولیدکنندگان و فروشندگان ندارد؟ آیا دادستانی برای پیگیری این موضوع قصد ورود
و برخورد با سودجویانی که با جان مردم بازی می کنند را ندارد؟ اصلا آیا جان مردم ارزش دارد یا ندارد؟!
دربسیاری از مسائل سیاسی که برسرمنافع فردی و حزبی صورت می گیرد، صف کشی ها و دلواپسی ها شکل می گیرد، اما برسر جان مردم که درمعرض سونامی سرطان قرارگرفته اند کسی خود را مسئول نمی داند. خط قرمز های کلام بیش ازاین اجازه بازگو کردن سومدیریت ها و منفعت محوری های پشت پرده این مسائل را نمی دهد، اما در آخر از وزیر محترم بهداشت و درمان به عنوان کسی که سوگندنامه پزشکی را به جاآورده است و با شجاعت در رفتار و صداقت در گفتار واقعیات را به مردم گفته اند تشکر می کنیم، و تقاضا داریم با پیگیری این مسئله و افشای نام متخلفان و بانیان آن، درجهت صیانت از سلامت جان مردم کوتاهی نکنند و خاطیان این پرونده را از متخلفان در وزارت تحت امر خود گرفته تا کارخانجات لبنی را بازخواست و به مراجع قضایی معرفی کنند. تا لااقل جان مردم مورد طمع ورزی و سودجویی کلان برخی افراد خاص نگردد و جامعه بیش از این تاوان زیاده خواهی ها و بی مسولیتی ها را با جان خود پرداخت نکنند.
منبع : الف
امشب با پدرم تبادل نظری داشتم شبیه به مشاجره. بحث مال اونجاییه که یه موقعیت برای سربازی تو فریدونکنار پیدا شده که تا حدودی مرتبط با رشتم هست ولی طبعا کیفیتی نداره. من نظرم اینه که برم اینجا و ادامه بدم. شهرم بمونم و با یه حقوق بخور و نمیری یه زن بگیریم و بالاخره یه کم زندگی کنیم. اما پدرم در مقام توصیه بهم گفت سه اشتباه بزرگ داری می کنی : 1) دکتری نخوندی 2) از تهران داری میای بیرون 3) الان داری زن می گیری که زوده.
- میگم پدر من شما تا حالا تهران زندگی کردی بفهمی سگ دو زدن و نرسیدن یعنی چی؟ شلوغی و ترافیک یعنی چی؟ آلودگی هوا یعنی چی؟ هزار مشکل روحی و روانی ملت همیشه عصبانی یعنی چی؟
- میگه بله میدونم. ولی اگه تهران باشی از صبح تا نصف شب برات کار هست. میتونی پیشرفت کنی. درسته که باید سگ دو بزنی ولی اگه بتونی خودت رو نشون بدی موفق میشی. یعنی این همه زحمت کشیدی حالا میخوای فریدونکنار که چی؟ الان وقت برداشت نتیجته؟ اشتباه نکن. تهش چیه؟ هیچی. فسیل میشی.
- میگم شرایط الان اینه که اگر بخوام جای خصوصی کار کنم که تا آخرشم پول خوبی نمیدن و عملا همش رو باید بدم برای اجاره خونه و قید زن گرفتن رو باید بزنم. اگر هم برم وزارت دفاع و امثالهم که خونه سازمانی بگیرم یه جورایی نقض غرضه و عملا دست و پام بسته میشه. اگه هم حالا فرض کن رفتم دکترا خوندم و تونستم یه خونه متاهلی بگیرم و این 4 سال رو یه سرپناهی داشتم بعدش دوباره همین ماجراهاس. حتی اگه معجزه بشه و پولدار شم، تهران بمونم که چی؟
والا اگه میدونستم درس خوندن اینقدر بدبخت میکنه آدم رو نمیخوندم. آخه کی فصل برداشت میرسه.
شما بگید با این اوصاف من جوان نگون بخت چه انگیزه و انرژی ای باید داشته باشم برای تلاش؟ وقتی هیچ راه روشنی جلوم نمی بینم چرا افسرده نباشم؟
الان هم که ماشاالله خانواده ها انقدر دینشون درست تا زنگ میزنی آمار دختره رو بگیری، جواب سلام نداده میگن کار پسرتون چیه؟ اگه سربازه که دیگه فراموشش کن.
امروز با یکی از بچه هایی که فاز فکریش مثل من بود و رفته طرح پیمانی تو خاتم الانبیا سپاه صحبت می کردم. می گفت کارا خیلی مهندسی و فنی نیست و خلاصه خیلی شاکی بود. قبل اصلا به خارج از کشور فکر نمی کرد درست مثل من ولی امروز بهم میگفت به این گزینه جدی تر فکر کن.
دوستانی که زن دارن یا می خوان بگیرن چه برنامه ای دارن؟ بگید شاید نسخه ی ما هم همین باشه.
هر از چند گاهی یاد محمد میفتم و واقعا به حالش حسرت میخورم. چه خوب موقعی رفت. خدا نخواست تو
واقعا بعضی اوقات با خودم کاشکی سبکبال بودیم و یه مرگ ناگهانی پیش میومد و خلاص.
بچه ها لطفا حتما نظر بدین. دارم به .... میرم. نگین این چیه نوشتی که نقطه چینش رو هم پر میکنم.
فکر می کنم شما هم مشکلاتی مشابه من داشته باشید. حداقل بگید حستون چیه و چه برنامه ای دارید.
خدا پدر این مطهری رو بیامرزه که اگه این یه دونه هم نبود ملت دق می کردن. انشاءالله سال بعد ملت مجلس رو از لوث وجود بادمجون دور قاب چین ها پاک می کنن. مقاله زیر به بررسی روند مشاجره مطهری و روحانی پرداخته :
علی مطهری یک بار دیگر پاسخ حمید روحانی را در نامه سرگشاده ای داده است. در این نامه سرگشاده مطهری به صراحت این پرسش را مطرح می کند که چرا از مطرح شدن موضوع حصر موسوی و کروبی وحشت دارید؟
چالش میان علی مطهری و حمید روحانی برمی گردد به جلسه ای که رهبری با فراکسیون شاهد مجلس داشته و در آن علی مطهری درباره حصر آقایان میرحسین موسوی و کروبی و خانم رهنورد از رهبری پرسیده بود.
پس از آن که این پرسش مطهری در رسانه ها منعکس شد حمید روحانی در جوابیه تندی به مطهری سخنانی را نسبت داده و از او انتقاد کرد.
او در بخشی از پاسخ خود آورده بود:” آقاعلی مطهری راه مردم را گم کرده و از ملت جدا شده است، با مردم پابرهنه، پاکباخته، فداکار و انقلابی سروکار ندارد، آنان را نمیشناسد، خواست و برداشت و ایده و آرمان آنان را برنمیتابد، از دردها، رنجها و گرفتاریهای مردم بیخبر است، از ناهنجاریها و گرفتاریهای گوناگون اقتصادی، معضل بیکاری، رنج تورم و گرانی و… که به علت سوء مدیریت و بیتدبیری برخی از مسوولان و دولتمردان، گریبانگیر مردم شده است آگاهی ندارد.
او چه میداند جوانانی که چند برابر سواد و معلومات او دانشآموخته و تحصیل عالیه را به پایان بردهاند، امروز از نابسامانی، سرگردانی بیخانمانی و بیکاری چه میکشند و چه رنجی میبرند؟ آقاعلی مطهری شاید گمان میکند مردم ایران همان ورشکستههای سیاسیاند که دور او را گرفته و او را آلت دست کردهاند و نوشتهها و گفتههای او را برای تضعیف نظام جمهوری اسلامی و ضربه زدن به خط امام و رهبری و ارزشهای انقلاب اسلامی با آب و تاب پوشش میدهند و منتشر میکنند. ادامه مطلب ...
راستش شما هم حق داری!
کسی تا مزۀ ریاست و مدیریت زیر زبانش نیامده باشد، ممکن است راحت حرف از تقوا و خویشتنداری بزند. ولی وقتی می توانی به اغلب خواسته هایت برسی بگونه ای که حتی آب از آب تکان نخورد، چرا نباید برسی؟ چرا نباید پشت خودت را ببندی؟
واقعا چه دلیلی آدمی باید داشته باد تا هنگام قدرت و توانمندی، پا کج نگذارد؟ جز عقالِ معرفت به دنیا و شناخت باطن دنیایی که در دسترسش می باشد، چه چیزی می تواند شکم و دامن او را از دنیای حرام پاک نگه دارد؟
امیرمومنان علی علیه السلام، در نامه ای (نامۀ 45 نهج البلاغه) که به سبب ملامت خطای یکی از فرماندارانش نوشته اند، به شیوه ای هنرمندانه دنیا را به او نشان می دهند. ایشان به عثمان ابن حنیف انصاری یاد می دهند که دنیا را در مقابل خود حاضر ببیند و با او اینگونه صحبت کند:
"اى دنیا از من دور شو!
مهارت را بر پشت تو نهاده، و از چنگالهاى تو رهایى یافتم،
و از دامهاى تو نجات یافته، و از لغزشگاه هایت دورى گزیده ام،
کجایند بزرگانى که به بازیچه هاى خود فریبشان داده اى؟
کجایند امت هایى که با زور و زیورت آنها را فریفتى؟ که اکنون در گورها گرفتارند! و درون لحدها پنهان شده اند.
اى دنیا به خدا سوگند!
اگر شخصى دیدنى بودى، و قالب حس کردنى داشتى، حدود خدا را بر تو جارى مى کردم،
به جهت بندگانى که آنها را با آرزوهایت فریب دادى، و ملتهایى که آنها را به هلاکت افکندى،
و قدرتمندانى که آنها را تسلیم نابودى کردى، و هدف انواع بلاها قرار دادى که دیگر راه پس و پیش ندارند،
اما هیهات!
کسى که در لغزشگاه تو قدم گذارد سقوط کرد، و آن کس که بر امواج تو سوار شد غرق گردید،
کسى که از دامهاى تو رست پیروز شد،
آن کس که از تو به سلامت گذشت نگران نیست که جایگاهش تنگ است، زیرا دنیا در پیش او چونان روزى است که گذشت.
از برابر دیدگانم دور شو،
سوگند به خدا، رام تو نگردم که خوارم سازى، و مهارم را به دست تو ندهم که هر کجا خواهى مرا بکشانى، به خدا سوگند، سوگندى که تنها اراده خدا در آن است،
چنان نفس خود را به ریاضت وادارم که به یک قرص نان، هرگاه بیابم، و به نمک به جاى نان خورش قناعت کند،
و آنقدر از چشم ها اشک ریزم که چونان چشمه اى خشک درآید، و اشک چشم پایان پذیرد.
آیا سزاوار است که چرندگان فراوان بخورند و راحت بخوابند، و گله گوسفندان پس از چرا کردن به آغل رو کنند، و على نیز از زاد و توشه خود بخورد و استراحت کند؟
چشمش روشن باد!
که پس از سالیان دراز، چهار پایان رهاشده، و گله هاى گوسفندان را الگو قرار دهد!!
خوشا به حال آن کس که مسوولیتهاى واجب را در پیشگاه خدا به انجام رسانده، و در راه خدا هرگونه سختى و تلخى را به جان خریده، و به شب زنده دارى پرداخته است،
و اگر خواب بر او چیره شود بر روى زمین خوابیده، و کف دست را بالین خود قرار مى دهد، در گروهى که ترس از معاد خواب را از چشمانشان ربوده، و پهلو از بسترها گرفته، و لبهایشان به یاد پروردگار در حرکت و با استغفار طولانى گناهان را زدوده اند. (آنان حزب خداوندند، و همانا حزب خدا رستگار است.)"
مسئول محترم نظام جمهوری اسلامی!
در هر رده و شان مدیریتی که هستی؛
لطفا یکبار امتحان کن و در خلوت خودت با دنیا به مکالمه بنشین و با این عبارات او را خطاب کن و ببین در قلبت نسبت به دنیا تغییری رخ خواهد داد یا خیر... .
منیع : الف
حکمت ۱۸۰
طمع ورزى و بردگى(اخلاقى، اجتماعى)
شخصی از امیرالمومنین علیه السلام خواست اورا موعظه کند امام فرمود:
همچون کسی نباش که بدون عمل، امید به آخرت دارد و توبه را با آرزوهای دراز به تأخیر می اندازد. درباره دنیا مثل زاهدان سخن می گوید؛ اما در رفتار مانند دلدادگان به دنیاست. اگر از دنیا به او داده شود سیر نمی شود و اگر از آن محروم شود قناعت نمی کند. نسبت به آنچه به او داده شده شکرگزار نیست و انتظار بیشتر را دارد. دیگران را نهی می کند اما خود نهی پذیر نیست. صالحان را دوست دارد اما رفتار آنها را ندارد، گناهکاران را ناخوش می دارد اما خود یکی از آنهاست...
نهج البلاغة حکمت 150
می گویند هنرمند جماعت حساس است. روحش لطیف است. هر اتفاق ریز و
درشتی می تواند برایش شیرین و تلخ باشد. مثلاً اگر یک برگ از درخت بیافتد کف
خیابان، یک شاعر می تواند ربطش بدهد به گذر عمر و یک کارگردان ازش قشنگی های فصل
پاییز را بفهمد مثلا. هنرمند است دیگر. از یک اتفاق هزار و یک مدل برداشت می کند.
کسی هم نمی تواند مؤاخذه ش کند. که هنرمند است و برداشت شخصی ش از یک اتفاق را
روایت می کند....
حکایتِ بعضی آدم های معروف این سرزمین حکایت
هنرمندان است. آدم های معروفی که لزوما هنرمند نیستند ولی به طرز هنرمندانه ای یک
اتفاق را با هزار و یک راه و روش تفسیر می کنند و هزار و یک مدل نتیجه اخلاقی ازش
اتخاذ می کنند.آدم هایی که هم درشان هنرمند پیدا می شود. هم
سیاستمدار. هم ورزشکار. هم شاید مجری تلویزیون. هم پیر سیاست. هم جوان سیاست. آدم
هایی که هنرمند نیستند ولی بعضی موقع ها خیلی شبیه به هنرمند ها می شوند...!
آدم هایی که تنور داغ احساسات مردم برای شان خیلی
مهم است. اگر یک موضوع سیاسی بین مردم داغ شده باشد یقیناً درباره ش اظهارنظر می
کنند. اگر یک سریال پرطرفدار شده باشد می توانی آن ها را در پشت صحنه اش پیدا کنی.
اگر یک نفر یک جایزه خارجی ببرد یقیناً او را جزو اولین تبریک گویندگان به آن جناب
خواهی دید.
ادامه مطلب ...
سخنگوی کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس : بنابر اعلام مسئولان هواشناسی و بررسی تصاویر رادار هواشناسی تهران، مشخص شد که در سال های اخیر، میدان دید رادار تهران و برخی دیگر از شهرها به دلیل نویزهای الکترومغناطیسی(آلودگی صوتی یا سیگنالی) ناشی از منابع مختلف، بسیار محدود شده و قالبا تصاویر تولیدشده توسط رادارهای هواشناسی با نویزهایی همراه است.
منبع : الف
جای بسی شگفتیه. توی صدا و سیمای ایران توی سال فرهنگ چه اتفاقی داره میفته؟
اون از سریالی که کپی برابر اصله اون هم تو ماه مبارک رمضان
اون از قرعه کشی های زنده شرکت های متنوع تو تلویزیون که جز مصرف گرایی نتیجه ای رو برای مخاطب نداره
اما این وسط دلم برای این شجاعی مهر ننه مرده می سوزه. آخر عمری افتاده به اینکه قرعه کشی زرماکارون چطوره؟ بسته آموزشی زبان چقدر مفیده؟ و هزار و یک جور تبلیغ دیگه. یعنی این سیمای خانواده شده شوی کمدی با اجرای زنده شجاعی مهر
دوستان پیشنهاد می کنم یه سری به لینک زیر بزنید. نظرات مطرح شده رو دنبال کنید. مطالب جالبی اومده.
از بچه ملا های سایت می خوام که یه مقدار مطلب رو برای منی که تو نزدیکانمون هیچ آخوندی نیست واکنن تا بتونم محکم جواب کسانی که مدام شبهه پراکنی می کنند رو بدم. منبع درآمد آخوندها از کجاس؟ وضعشون خوبه بده؟ آیا درآمدشون مثل دوران طلبگیشونه؟ معمولا کجاها مشغول میشن؟
راه تحریم غیر خدا
راه هایى را که در شبانهروز به ما ارائهکردهاند، براى رسیدن به این مقصود سهم مؤثرى دارد.
نماز تنها کار سلبى به عنوان «نهى از فحشا و منکر» ندارد; چنانکه قرآن کریم مىفرماید:
«ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر» (5)
بلکه آثار اثباتى فراوانى نیز دارد. ما نباید در حدى باشیم که نماز را براى «پرهیز از گناه» بخوانیم، بلکه باید بکوشیم آن را براى «لذت لقاى حق» اقامه کنیم. گرچه توجه به لذت هم نقص است; ولى ما را به آن مراحل نهایى، راهنمایى و نزدیک مىکند.
نخستین چیزى که در مورد نمازبه ما آموختهاند این است که نماز بدون طهارت، نماز نیست:
«لا صلوة الا بطهور» (6) ادامه مطلب ...
به نام خدا
با عرض معذرت بابت تأخیر و کم کاری در ارائه کتاب "مراحل اخلاق در قرآن کریم"، ارائه فصل پنجم از بخش دوم را آغاز می کنیم.
فصل پنجم: تقوا
محقق طوسى، راه دیگر مانعزدایى از سیر و سلوک را «تقوا» و تقوا را داراى سه ضلع و رکن معرفى کرده است: ترس از خدا و تحاشى از کار زشت و قصد قربت در آن ترس و این تحاشى. در باره تقوا آمده است:
«بلى من اوفى بعهده و اتقى فان الله یحب المتقین» (1)
متقین، محبوب خدا هستند. البته همان طور که تقوا مراتبى دارد محبوبیت الهى هم درجاتى دارد. مهم، آن است که انسان در تقوا سه رکن آن را رعایت کند:
ادامه مطلب ...بخشی از مولفههای حاجآقا مجتبی تهرانی در شبهای قدر
پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «أَیُّها النّاسُ إِنَّ مَنْ فِی الدُّنْیا ضَیْفٌ وَ ما فِی أَیْدیهِمْ عَاریَهٌ وَ إِنَّ الضَّیْفَ مُرْتَحِلٌ وَ الْعاریَهَ مَرْدُودَه».
در این روایت شریفه، پیامبر اکرم(ص) دیدگاه انسان نسبت به خود و دنیا را در قالب یک مثال بیان فرموده. دیدگاه انسان نسبت به خودش باید مانند میهمانی باشد که از اینجا میرود و کوچ میکند اما نسبت بهدنیا باید مانند مالی عاریهای باشد که باید آن را پس داده و برود و تنها میتواند از آن استفاده کند. مالکیت انسان در دنیا اصالت ندارد. اصالت آنجاست که انسان مالک آن باشد در حالی که دنیا نزد ما عاریت است.
یه اتفاق جالبی که تو فضای مجازی داره میفته اینه که همه تیپ آدمی از وحشی گری های این صهیونیست های ملعون به ستوه اومدن. این عکس رو یکی از دوستان جنبش سبزی به اشتراک گذاشته :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَیْنَاکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِکْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَکَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا
نکته ای که تو این آیه برام خیلی جالب بود تعریف قرآن از افراطیه. تو این آیه خداوند کسانی رو که از هوس خود پیروی می کنند رو افراطی میدونه. اما تعریف هایی که ما برای این واژه داریم و به همدیگه نسبت میدیم جای تأمل زیادی داره!
ربطی به فضای سایت نداره ولی به دلیل شدت باحالی گفتم بذارم ملت هم یه کم بخندن :
شکست تاریخی و عجیب تیم ملی فوتبال برزیل از آلمان با واکنشهای زیادی در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی مواجه شد که بخش زیادی از این واکنشها، طنز است.