ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
به نام خدا
اگر به یاد داشته باشید یکی از اهداف مورد تاکید سایت که در صفحه اهداف سایت نیز آمده است، «اطلاع از حال و اوضاع اعضا» است. در این دو هفته ای که من نبودم، برخی دوستان لطف کردن تماس گرفتن و جویای حال من شدند. از همه آنها تشکر می نمایم و عرض می کنم متاسفانه 12 مرداد شوهرخالم فوت کرد و من دو هفته قم بودم و دسترسی به اینترنت نداشتم. از اینکه دوستان چنین با معرفتی دارم، بسیار خوشحالم و به همتون افتخار می کنم.
یاعلی
از سال ۸۰ که مدرک لیسانسم را با معدلی بالا، از دانشگاه صنعتی شریف گرفتم تا سال ۱۳۸۴ باید دائماً جواب دوستانم را میدادم که چرا فوق لیسانس نمیگیری. دو باری هم کنکور شرکت کردم و با رتبه خوب در دانشگاه خودم قبول شدم اما نرفتم. سال ۸۶ که کارشناسی ارشد مدیریت را از دانشگاه شریف گرفتم (با رتبه و معدل بالا) باز تا امروز، دوستان زیادی می پرسند که چرا ادامه تحصیل نمیدهی و دکترا نمیگیری…
پراکنده در جاهای مختلف جواب داده ام. اما گفتم یک پاسخ تفصیلی اینجا بنویسم…
مقدمه اول:
یک واقعیت وجود دارد. نباید نظام آموزشی، به مسیر رشد و پرورش ما جهت بدهد، این ما هستیم که مسیر رشد خود را انتخاب و ترسیم میکنیم.
شاید سالها بعد، علاوه بر دکترا و پست دکترا، پست پست دکترا، پست پست پست دکترا و … هم در دانشگاه ها شکل گرفت. یعنی ما دیگر باید زندگی خود را تعطیل کنیم و تا دم مرگ به در دانشگاهها دخیل ببندیم؟
هر درجه تحصیلی معنا و مفهوم و کارکردی دارد.
قرآن کریم، براى نزاهت روح هم، راههاى بهداشتى و هم راههاى درمانى را ارائه مىکند تا انسان اولا بیمار نشود و آلوده نگردد; و ثانیا اگر بیمار و آلوده شد، خود را درمان و تطهیر کند.
اهل معرفت، چون گناه را سم مىدانند، توبه، کفارات، حسنات و انجام کارهاى خیر را «پادزهر» یا «تریاق» معرفى کردهاند که زهر را شستشو مىکند و از بین مىبرد. ممکن نیست انسان مسموم بتواند به مقصد خود راه پیدا کند. به همین جهت قبلا با تنظیم کفاره، توبه، حسنات و... ، آن زهرها شستشو می شود و انسان مطهر و منزه از سم به خداى صمد، راه پیدا مىکند.
چون راه سیر و سلوک به سوى خدا طولانى است، انسان سالک باید در هر مرحلهاى که در پیش دارد سفر را با شرایط خاص آن مرحله، طى کند و اگر به مقصدى رسید، «نتیجه» آن مقصد را به همراه خود ببرد، نه «حد» آن را وگرنه هرگز توان ترقى نخواهد داشت، چنانکه یک پرنده وقتى متولد مىشود، در آشیانهاى زندگى مىکند تا محفوظ باشد، ولى وقتى پر درمىآورد ماندن در آشیانه مایه هلاکت او مىشود بنابراین، نباید در آن قفس و دام بماند.