ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
گفته مىشود: نخستین کسى که بر اساس قیاس و راى خود عمل کرد شیطان بود; در حالى که قیاس کردن مبتنى بر احاطه بر همه جوانب مطلب است و او چنین احاطه علمى نداشت. شیطان گفت من براى آدم سجده نمىکنم، چون از او بهترم; زیرا آفرینش من از آتش و خلقت وى از خاک است:
شیطان بر اساس حس، طبیعت و تن را مورد ارزیابى قرار داد ولى خداوند بر مدار عقل پاسخ مىدهد که اولا معیار ارزش به تن نیست. بلکه به روح است و ثانیا حضرت آدم که مسجود قرار گرفت، براى این نبود که از خاک خلق شد، بلکه براى آن بود که روح الهى در او تجلى کرد.
ذات اقدس اله به شیطان و فرشتگان فرمود:
«انى خالق بشرا من طین» (8) :
من بشرى را از گل مىآفرینم. یعنى، در این بخش، شما هیچ گونه ماموریت و مسئولیتى ندارید. آنگاه در مرحله دوم فرمود:
«فاذا سویته و نفخت فیه من روحى فقعوا له ساجدین» (9)
وقتى روح «الله» در او جلوه کرد به احترام آن تجلى، باید به آدم سجده کنید. اما شیطان بخش دوم را نادیده گرفت و بخش اول را تمام موضوع پنداشت; زیرا خلقت خود را با خلقت بدن آدم سنجید; در حالى که بدن مورد نظر نبود، چون خدا نفرمود:
«انى خالق بشرا من طین، فاذا خلقته من طین فقعوا له ساجدین»
بلکه فرمود:
«فاذا سویته و نفخت فیه من روحى فقعوا له ساجدین».
پس جنبه «روح» را که اساس بحث است اصلا مطرح نکرد و «بدن» را که خارج از محل بحث بود «تمام الموضوع» قرار داد و این همان قیاس باطل است.
قیاسهاى باطل که پایه بسیارى از انحرافهاى علمى و عملى در انسان مىشود، محصول دخالت قوه متخیله آدمى در محدوده عقل است و سالکان صراط مستقیم معرفت و عمل باید با هوشمندى و ریاضت، کار را به دست قوه متخیله و قواى نفس نسپارند.
تفکیکش واقعا سخت است