ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
قرآن کریم، براى نزاهت روح هم، راههاى بهداشتى و هم راههاى درمانى را ارائه مىکند تا انسان اولا بیمار نشود و آلوده نگردد; و ثانیا اگر بیمار و آلوده شد، خود را درمان و تطهیر کند.
اهل معرفت، چون گناه را سم مىدانند، توبه، کفارات، حسنات و انجام کارهاى خیر را «پادزهر» یا «تریاق» معرفى کردهاند که زهر را شستشو مىکند و از بین مىبرد. ممکن نیست انسان مسموم بتواند به مقصد خود راه پیدا کند. به همین جهت قبلا با تنظیم کفاره، توبه، حسنات و... ، آن زهرها شستشو می شود و انسان مطهر و منزه از سم به خداى صمد، راه پیدا مىکند.
چون راه سیر و سلوک به سوى خدا طولانى است، انسان سالک باید در هر مرحلهاى که در پیش دارد سفر را با شرایط خاص آن مرحله، طى کند و اگر به مقصدى رسید، «نتیجه» آن مقصد را به همراه خود ببرد، نه «حد» آن را وگرنه هرگز توان ترقى نخواهد داشت، چنانکه یک پرنده وقتى متولد مىشود، در آشیانهاى زندگى مىکند تا محفوظ باشد، ولى وقتى پر درمىآورد ماندن در آشیانه مایه هلاکت او مىشود بنابراین، نباید در آن قفس و دام بماند.
اهل معرفت، عقل متعارف را براى یک مرحله لازم مىدانند؛ اما در مرحله دیگر، همین عقل، «عقال» مىشود. عقال، بندى است که با آن زانوى شتران سرکش را مىبندند و به «عقل» از این جهت، عقل مىگویند که جلو غرایز و امیال سرکش را مىگیرد و زانوى شهوت و غضب سرکش را مىبندد و «عقال» مىکند، ولى همین عقل مصطلح که همه تلاش و کوشش آن براى حفظ حیات ظاهر است، در مراحل بالاتر، عقال است و باید از دست و پا گرفته شود؛ مثلا، انسانى که بخواهد به اوج لقاى حق راه پیدا کند عقل متعارف، مانع آن است و مىگوید سلامتخود را از دست مده. اگر بخواهد شهید بشود، عقل متعارف، مىگوید دیگران هستند; تو فرزندانى دارى و مسئول تربیت آنها هستى. به علاوه تو مىتوانى از راههاى دیگر به جامعه خدمت کنى.
اگر ابراهیم (علیه السلام) با عقل عادى مىاندیشید، همین عقل عادى براى او عقال و پایبند بود و هرگز حاضر نبود تن به آتش بسپارد یا هنگامى که دستور یافت فرزندش را ذبح کند، اگر عقل عادى را معیار عمل خود قرار مىداد و مىگفت: قربانى کردن فرزند، مصلحت نیست؛ زیرا این جوان، فردا کامل مىشود و به سود جامعه اقدام مىکند، چنین برداشت و اندیشه عاقلانهاى عقال پاى او مىشد.
جنگ عقل و عشق
اهل معرفت مىگویند جهاد سه قسم است:
«جهاد اصغر» که انسان در بیرون هستى خود با دشمن مهاجم مىجنگد. از این بالاتر، «جهاد اوسط» است که در صحنه نفس، بین رذیلتها و فضیلتها نزاع و تهاجم وجود دارد و انسان مىکوشد در جنگ بین فجور و تقوا و حرص و قناعت، و جهل و عقل و...، فضیلت را فاتح کند؛ یعنى، آنچه در علم اخلاق و فن تهذیب نفس، به «جهاد اکبر» موسوم است نزد اهل معرفت، جهاد اوسط است.
اما «جهاد اکبر» نزد اهل معرفت، همان جنگ عقل و عشق است؛ کسى که عارف و مشتاق لقاى حق باشد، جهاد اکبر یا جنگ بزرگتر را بین عقل و عشق مىداند، نه بین عقل و جهل، و آنگاه مىکوشد تا عشق و محبت را بر عقل پیروز کند، یعنى عقل در مقابل جهل، عهدهدار عقال کردن غرایز و اغراض وهمى و خیالى از یک سو و اهداف شهوى و غضبى از سوى دیگر است، لیکن عقل در مقابل عشق، عقال شده عشق است؛ زیرا عقل مصطلح در ساحت عشق چونان وهم و خیال است در مصاف با عقل مصطلح عاقلان.
بسیارى از دانشمندان در جریان انقلاب اسلامى به امام (رضواناللهعلیه) هشدار مىدادند که نبرد با ارتش قدرتمند پهلوى، کار آسانى نیست و خود را به آب و آتش انداختن است. این هشدار یا نصیحت، عاقلانه بود؛ اما امام راحل (رحمة الله علیه) عاشقانه قیام کرد; نه عاقلانه.
در قیام سالار شهیدان (سلام الله علیه) نیز بسیارى از مؤمنان، علماء، زاهدان و ناسکان، به آن حضرت (علیه السلام)، توصیه مىکردند تا به استقبال صحنه خونین کربلا نرود؛ زیرا مرگ، آوارگى و اسارت را در پى دارد. البته اینها انسانهاى عاقل بودند و سعى مىکردند که عقل را بر جهل و فضایل اخلاقى را بر رذایل اخلاقى پیروز کنند، ولى عاشق نبودند.
اگر به زکریاى پیغمبر (علیه السلام) مىگفتند پذیرش شهادت دشوار است، آن را تحمل نکنید، مىگفت: من زندهام براى این که توحید را احیا کنم و اگر توحید در خطر باشد حیات براى من، سودمند نیست. چنین انسانى عاشق و عارف است. انسان آنگاه که به مرحله عشق مىرسد تازه مىفهمد که عقل حقیقى همان «عقل برین» است که او دارد و دیگران گرفتار عقال و وهمند و آن را عقل مىپندارند.
البته اگر کسى در مسیر مستقیم نباشد; یعنى، بر اساس واجب و مستحب، حرکت و از حرام و مکروه اجتناب نکند، اصلا سالک نیست و قیام و اقدام چنین شخصى از حثخارج است; چون راه لقاى حق، یکى بیش نیست و آن هم انجام دادن واجبها و مستحبها و ترک حرامها و مکروه هاست و بس.
http://www.paakandish.ir/1392/10/05/post-8/%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%86-%D9%86%D8%AD%D9%88%D9%87-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%86-%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D9%87%D8%A7