ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
حجت الاسلام حسن روحانی : بگذاریم میدان قلم و بیان، میدانی باز باشد تا حقایق برای مردم و جامعه تبیین شود و منتقدان و مخالفان این دولت آزادند و آزاد خواهند بود.
رفتار مددی همچنان ایراد داشت. یک روز نزد احمدینژاد رفتم و گفتم نمیتوانم با او کار کنم. احمدینژاد دو لفظ در مورد مددی به کار برد که من در مصاحبه نمیتوانم مطرح کنم. گفتم من چه کار کنم؟ گفت خودت یک کاری بکن. منظورش این بود که باید تحمل کنی. یک جلسه من، رئیسجمهور، مجتبی ثمره هاشمی و مددی داشتیم. بحثها را باز کردیم و قول داد که تابع باشد. نزد آقای ثمره هاشمی هم قول داد که هماهنگ شود. از اتاق که بیرون آمدیم، به من گفت که من اصلا این کارها را انجام نمیدهم. شوکه شدم. در پشت در اتاقی که قول داده بود با من هماهنگ باشد همه چیز را انکار کرد. من همه اینها را به آقای احمدینژاد منعکس کردم. اگر قرار است من پاسخگو باشم باید بتوانم برخورد کنم. آقای احمدینژاد اصلا علم، فهم و سواد مدیریت ندارد. نمیدانست در جایگاه یک رئیسجمهور چگونه باید رفتار کند. تعاملات مدیریت را نمیدانست. مثلا یک بار در جلسه دولت گفت سیستم بانکی که کاری ندارد، دریافت و پرداخت است دیگر. گفتیم پس تحصیلات PhD چیست که برای سیستم بانکداری میگذرانند؟ گفت نه بابا. اینها چیزی نیست. همین تفکر باعث میشود که قطعنامه سازمان ملل، کاغذپاره شود. همین تفکر باعث میشود که در سوئیس به او گوجه فرنگی پرت میکنند. این آدم انسجام فکری ندارد.
منظورتان از باج دادن به نمایندگان سر مسائلی مانند استیضاح وزرا بود یا این ماجراهایی که این آخریها سر موضوع مرتضوی پیش آمد؟
فرق نمیکند. در کشوری که رئیسجمهور 48 ساعته انتخاب میشود آن کشور اشکال ساختاری دارد. آقای خاتمی 48 ساعته انتخاب شد، آقای احمدینژاد هم، آقای روحانی هم. باید طی فرایندی این انتخاب صورت بگیرد، توانمندیها وقدرتهایشان ارزیابی شود و در یک مجموعه قرار بگیرند. در چنین شرایطی ما به همین جایی که الان هستیم میرسیم. بعد میخواهیم درباره هدفمندی صحبت کنیم. وقتی پیشنیازهای دانشگاهی نباشد نمیتوان از دانشجو انتظار داشت.
خودیها و غیرخودیها چه کسانی بودند؟
خودی همین افرادی بودند که اسم بردم، غیرخودی هم تمام وزرای کابینه. بعدها برخی از آنها تبدیل به خودی شدند.
مثلا علیآبادی؟
علیآبادی در عین اینکه خودی بود، غیر خودی هم بود. خیلی وقتها از او سوءاستفاده میشد. احمدینژاد او را سرپرست وزارت نفت کرد اما کس دیگری را به عنوان وزیر معرفی کرد. وقتی احمدینژاد دید خودیها رای نمیآورند یک کاتالیزور گذاشت تا ما رای بیاوریم و این افراد کار کنند.
حرف خودیها را قبول میکرد؟
آنها را هم اگر همراهش بودند و تاییدش میکردند قبول داشت. البته احمدینژاد 84 با 88 فرق داشت. هر سال متفاوتتر شد. همین طوری سیر سقوط را طی کرد و دچار هوای نفس شد.
چه اتفاقی افتاد با آقای احمدینژاد درگیر شدید؟
با هم صحبت کردیم و به این نتیجه رسیدیم.
مصداق برایمان بیاورید. چند سالی است که در مصاحبهها این موضوع مطرح شده اما جزئیاتی نگفتهاید.
کار من همیشه با سیستم بوده است ولی آقای احمدینژاد اصلا سیستماتیک نیست. باورش بر این است که در پادگان و ارتش یک ژنرال وجود دارد و مابقی سربازند. از سوی دیگر ایشان اصلا گوش شنوا نداشت. مدیر باید بشنود اما جاده او یکطرفه است. یک موضوع دیگر این بود که احمدینژاد دروغ میگفت. مثلا با من ظهر جلسه داشت و صحبت میکرد و شب در جای دیگری میگفت از صبح در اصفهان بودم. بعد طوری حرف میزد و توضیح میداد که حتی من هم قانع میشدم و با خود میگفتم که نکند حتما روز گذشته پیش ایشان بودم.
روح الله اینا چیند؟ چرا سرو ته ندارند؟