فصل یکم: توبه (1)
سیر و سلوک الى الله درجات و مراتب گوناگونى دارد که باید یکى پس از دیگرى پیموده شود; اما پیش از پیمودن آن مراحل باید با توبه مانع را برداشت. اولین مرحله از مانعزدایى براى سالکان راه، گناهزدایى است; چون گناه نه تنها مایه ورود به جهنم است، بلکه مانع انجام کار خیر در دنیا نیز خواهد شد.
امام صادق (علیه السلام) مىفرماید: اثر گناه این است که انسان را از عبادت، محروم مىکند. گاهى انسان، در روز به گناهى مبتلا مىشود و بر اثر آن از شب زندهدارى و نماز شب محروم مىگردد; گناه در کارهاى خیر، مانند کارد تیز در گوشت اثر دارد:
«ان الرجل لیذنب الذنب فیحرم صلاة اللیل و ان عمل السیىء اسرع فی صاحبه من السکین فی اللحم» (2) .
همان گونه که کارد در گوشت نفوذ کرده، آن را قطعه قطعه مىکند، گناه نیز اطاعت را قطعه قطعه مىکند. البته گاهى انسان، گناه مىکند و با کار خیر و اطاعت، آن گناه را ترمیم مىکند، ولى این در صورتى است که روح ایمانى شخص، قوى و آن گناه، ضعیف باشد; اما در حال عادى براى توده مردم، گناه مانع انجام کار خیر مىشود. در نتیجه خود گناه رشد مىکند و آنگاه نه تنها برکات معنوى بلکه برکات مادى هم از انسان گرفته مىشود.
آنچه در قرآن کریم آمده است:
«و لو ان اهل القرى امنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض و لکن کذبوا فاخذناهم بما کانوا یکسبون» (3)
این دو مطلب را به همراه دارد و یک نوع تلازم وجودى و عدمى را بازگو مىکند; یعنى، بین ایمان و تقوا از یک سو و بین نزول برکات الهى از سوى دیگر، تلازم وجودى و بین ترک تقوا از یک سو و بین قطع رحمت و برکات الهى از سوى دیگر تلازم عدمى برقرار است.
امام صادق (علیه السلام) مىفرماید:
خداوند هر سال باران را به اندازه لازم مىفرستد، ولى اگر مردم سرزمینى، تبهکار باشند، دستور مىدهد که این باران در مناطقى فرو بریزد که به حال آنها سودمند نباشد:
«ما من سنة اقل مطرا من سنة ولکن الله تعالى یضعه حیثیشاء، ان الله تعالى اذا عمل قوم بالمعاصی، صرف عنهم ما کان قدره لهم من المطر فی تلک السنة الى غیرهم و الى الفیافی و البحار و الجبال...» (4) .
سرباز شیطان
شیطان، نخست، ماموریت دارد در حد وسوسه عدهاى را به گناه دعوت کند; اما اگر انسان دعوت او را پذیرفت و به گناه آلوده شد، به تدریج مسموم مىشود و تحت ولایت او قرار مىگیرد و شیطان در جهاد اکبر بر او پیروز مىشود و در نتیجه او را جزو ستاد و سپاه خود قرار مىدهد; چنانکه در قرآن آمده است:
«و اجلب علیهم بخیلک و رجلک» (5) .
بر اساس همین بیان قرآنى، امام صادق (علیه السلام) درباره گناهکاران مىفرماید:
«اذا اخذ القوم فی معصیة الله فان کانوا رکبانا، کانوا خیل ابلیس و ان کانوا رجالة کانوا من رجالته» (6)
آنان اگر سوارند، از واحدهاى سواره نظام شیطان و اگر پیادهاند، از واحدهاى پیاده نظام او هستند. از همه بدتر، عالم بىعمل است; قرآن کریم مىفرماید:
«یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون کبر مقتا عند الله ان تقولوا ما لا تفعلون» (7)
مقت و عذاب خدا نسبتبه عالم بىعمل و واعظ غیرمتعظ، زیاد است. چنانکه در حدیث نورانى امام باقر (علیه السلام) آمده است: کسى که مردم را به عدالت و فضیلت و تقوا دعوت کند و خود، عادل نباشد، حسرتش در قیامت، زیاد و مشمول آیه:
«یا حسرتى على ما فرطت فى جنب الله» (8)
است و اظهار تاسف مىکند که چرا من در مورد فرمان خدا تقصیر و کوتاهى کردم:
«ان اشد الناس حسرة یوم القیامة الذین وصفوا العدل ثم خالفوه و هو قول الله...» (9) .
حجاب گناه
در تطبیق و تفسیر گناه با دقت و تامل بیشتر، معانى لطیفترى نصیب انسان مىشود. به گونهاى که مکروهات و حتى مباحات را هم گناه، تلقى مىکند; البته نه گناهى که مایه سقوط از عدالت فقهى و سقوط در جهنم باشد; بلکه به این معنا که اگر آن را انجام بدهد و به آن مبتلا شود، از فضایل عقلى، محروم مىشود. چنین انسانى گاهى فضایل را هم حجاب مىداند; نه براى این که اینها شرعا نارواست; بلکه چون رؤیت و سرگرمى به اینها نمىگذارد انسان به «ام الفضائل» راه پیدا کند و به طور کلى هر مرتبه پایین نسبتبه عالى، حجاب مىشود تا به اسماء و اوصاف الهى برسد که در آنجا سخن از حجاب نورى است; به این معنا که، اسماء و صفات فعلى، حجاب اسماء و صفات ذاتى و اسماء و صفات ذاتى، حجاب خود ذاتند. البته ذات، حجاب محض است و کسى به آن جا راه ندارد.
پىنوشتها:
1. مباحث این بخش بر اساس ترتیب باب دوم کتاب «اوصاف الاشراف» محقق طوسى تنظیم شده است.
2. محاسن برقى، ج 1، ص 205.
3. سوره اعراف، آیه 96.
4. محاسن برقى، ج 1، ص 207.
5. سوره اسراء، آیه 64.
6. محاسن برقى، ج 1، ص 206.
7. سوره صف، آیات 2 3.
8. سوره زمر، آیه 56.
9. محاسن برقى، ج 1، ص 212.