ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
بخشی از سخنرانی خاتمی در اولین سالگرد دوم خرداد در دانشگاه تهران (2/3/77):
برادران و خواهران! من به صراحت این اعتقاد خودم را بگویم که سرنوشت و وجهه اجتماعی دین در امروز و فردا در گرو این است که ما دین را به گونهای ببینیم که با آزادی سازگار باشد. اگر شما به تاریخ بشر مراجعه کنید، خواهید دید که هرچه با آزادی مقابل شده است، لطمه دیده است حتی فضیلتهای انسانی. دین اگر در مقابل آزادی قرار گرفته است لطمه خورده است.
عدالت اگر در مقابل آزادی قرار گرفته است لطمه خورده است. ساختن و توسعه اگر در مقابل آزادی قرار گرفته است، لطمه خورده است. اکنون نمونه بزرگ آن را برای شما که اغلب شما اهل مطالعه و فکر هستید، عرض میکنم، و آن تجربه قرون وسطی است که دین و آزادی در مقابل هم قرار گرفتند، دین شکست خورد و نمونه دیگر آن را در دنیای امروز و در دنیای کمونیست میبینیم که عدالت اقتصادی در مقابل آزادی قرار گرفت و شکست خورد. گرچه ممکن است مردم هم به آزادی نرسیده باشند، ولی مطلوب اعلا و والایی مردم، آزادی بوده و هست. خوشبختانه ما امروز در جامعهای به سر میبریم و نظامی داریم که مبنای تلقی آن نظام از دین این است که هم برای حاکمیت انسان بر سرنوشت خود حق قائل شده است و هم آزادیهای اساسی انسان را به رسمیت شناخته است. من در اینجا به همه دینداران عزیز، به همه دلسوزان انقلاب و به همه کسانی که در راه انقلاب هستند، فداکاری کرده و میکنند، به عنوان یک برادر کوچک میگویم دفاع درست از دینداری و از انقلاب این است که بیایید از پایگاه دین، از آزادی دفاع کنید. دین و آزادی تاثیر متقابل عظیم بر همدیگر دارند. دین، آزادی را تثبیت و آن را به سوی اعتلای مادی و معنوی انسان هدایت میکند و آزادی چهره دین را دوست داشتنی و مانع از آن میشود که تعصبهای ناروا و عادتها و سلیقهها به نام دین خود را بر جامعه تحمیل کند. امروز وقتی که از تثبیت جامعه، که مورد خواست مردم بوده و این خواست به وضوح در دوم خرداد سال گذشته آشکار شد، صحبت میکنیم، از جمله تثبیت آزادی و نهادینه کردن آزادی در جامعه است. اما آزادی با هرج و مرج فرق دارد و آزادی غیر از ولنگاری اخلاقی و معنوی است.
این که خیلی واضحه. چطور نمی فهمی؟!
تو وقتی مسلمونی یعنی یک سری آزادی هایی که خدا منع کرده رو نمیتونی انجام بدی. مثلا نمی تونی شراب بخوری. و خیلی چیزهای دیگه که دین گفته. اون آزادی که دین میگه. آزادگیه.
اینکه یک سری انسان ها از دین روی برگردانند معیاری برای دین نیست. معیار حرف خداست و نه انسان ها. حالا میخواهد همه انسان ها به حرف خدا گوش نکنند. چه اهمیتی داره؟ خود انسان ها ضرر می کنند.
جواب لا اکراه فی دین رو دادم. بهتره با دقت بیشتری بخونی.
بله دین اجباری نداریم مثل داعش و برای همینه که در کشور ما مسیحی و یهودی زندگی می کنند و در مجلس نماینده دارند ولی همین یهودیا و مسیحیا باید قوانین اجتماعی اسلام را رعایت کنند. اگه کسی میخواد شراب بخوره بهتره از ایران خارج بشه چون با حکم اسلام باهاش برخورد میشه.
پذیرش دین=سلب یه سری آزادی
همین برداشت از "دین" باعث شده که سال به سال جوون ها بیشتر به سمت بی دینی رفتند.
دین=عشق
اصولا عشق رو نمیشه به زور به کسی تحمیل کرد. یعنی نمیشه گفت به زور باید عاشق چیزی باشی که متاسفانه در نظام ما به این قاعده ساده دقت نمیشه.
ضمنا این نگاه شما که "اگه کسی نمیخواد اسلام داشته باشه باید از ایران مهاجرت کنه" متاسفانه نگاه غالب اکثر قدرتمندان ما هست که همین نتیجه ای که شما میگویید هم حاصل شده و ما 5 میلیون مهاجرت کننده داشتیم. آیا در صدر اسلام نگاه این بوده؟ آیا مردم رو به خروج از کشور دینی دعوت میکردند؟
آیا غلط پیاده کردن اسلام منجر به انزجار مردم از آن نمیشود که نمیخواهند به قوانین دین عمل کنند؟ (مثل همین داعش که میگه اسلام رو پیاده میکنه)
شاید ما هم درست قوانین دین اسلام رو پیاده نمیکنیم که اینهمه مردم باهاش مخالف اند!!؟ بعد مردم رو به خروج از کشور دعوت می کنیم!!
در نهایت تفسیر علامه طباطبایی از آیه مذکور:
"در جمله : (لا اکراه فى الدین )، دین اجبارى نفى شده است ، چون دین عبارت است از یک سلسله معارف علمى که معارفى عملى به دنبال دارد، و جامع همه آن معارف ، یک کلمه است و آن عبارت است از (اعتقادات )، و اعتقاد و ایمان هم از امور قلبى است که اکراه و اجبار در آن راه ندارد...."
صادق چقدر با اطمینان جواب میدی
پیاده شده با هم بریم
در طول تاریخ همواره شاهد تحریف دین توسط صاحبان حکومت دینی بودیم. اسلام نیز از این قاعده مستثنی نیست. همانطور که خود پیامبر می فرماید: بعد از من اسلام به 72 فرقه تقسیم می شود و فقط یکی از آنها اسلام حقیقی است.
شاید یکی از نشانه های دین تحریف شده قرار گرفتن آن در برابر آزادی باشد. دین اسلام برای سلب آزادی افراد نیست. همانطور که در قرآن داریم "لا اکراه فی الدین"
اصلا دین یعنی سلب یه سری آزادی ها. لا اکراه فی دین برای پذیرش یا عدم پذیرش اسلام است. ولی وقتی جامعه ای اسلام را بپذیرفت قوانین احتماعی اسلام لازم الاجراست. دیگه کسی نمیتونه تبعیت نکنه. اگه کسی نمیخواد اسلام داشته باشه باید از ایران مهاجرت کنه ولی تا وقتی هست باید قوانین اسلام رو بپذیره.