پاک اندیش

اندیشه های اسلامی و انقلابی

پاک اندیش

اندیشه های اسلامی و انقلابی

حق الناس

صحنه اول :

چند روز پیش در دانشکده همراه دوستان بودیم

که کارمند خدمات سالمند دانشکده از کنارمان رد شد

بار بسیار حجیمی و سنگینی بر دوش خود می کشید

یکی از بچه ها گفت بریم کمکش کنیم

دیگری گفت وظیفه اوست

نظر شما  چیست ؟

آیا ما وظیفه ای نسبت به او داریم ؟ از لحاظ اخلاقی چطور؟

---

صحنه دوم:

در سالن مطالعه دانشکده بودم، چند نفر به صورت گروهی صحبت می کردند، مزاحم مطالعه می شدند ،

چرا به هم احترام نمی گذاریم ؟

( سیگارکشیدن در محیط های بسته دانشگاه  بماند ...)

به نظر می آید حق الناس برایمان کمتر اهمیت دارد،

آیا ما به عنوان یک مسلمان مراقب رفتارمان نسبت به دیگران هستیم ؟ وظیفه و اخلاق در بین ما چه جایگاهی دارد؟ 

ادامه مطلب ...

طرح مطالعه کتاب مراحل اخلاق در قرآن اثر آیه الله جوادی آملی (بخش دوم: مراحل مانع‏ زدایى از سیر و سلوک، فصل سوم: ریاضت)

«ریاضت‏» یعنى تمرین است.

حضرت على (ع) می ‏فرمایدچنان نفس خود را ریاضت و تمرین مى‏ دهم که به قرصى نان، هرگاه به آن دست‏یابم، کاملا متمایل شود و به نمک، به جاى نان خورش قناعت کند و چنان از چشمهایم اشک بریزم که همچون چشمه‏اى خشکیده، دیگر اشکم جارى نگردد. کسى که با تمرین بخواهد حیوان سرکشى را رام کند مى ‏گویند آن را ریاضت مى‏دهد و «رائض‏» کسى است که با تمرین حیوان سرکش را رام می ‏کند.

 ریاضت‏ براى سالکان الهى این است که نفس سرکش خود را رام کنند تا به طرف «بهیمیت‏»، «سبعیت‏» و یا «شیطنت‏» حرکت نکند و فقط راه چهارم را که راه «فرشته منشى‏» است طى کند و مطیع عقل عملى باشد.

   ادامه مطلب ...

ساعت رولکس برای شکم گرسنه!!!

 از سال ۸۰ که مدرک لیسانسم را با معدلی بالا، از دانشگاه صنعتی شریف گرفتم تا سال ۱۳۸۴ باید دائماً جواب دوستانم را میدادم که چرا فوق لیسانس نمیگیری. دو باری هم کنکور شرکت کردم و با رتبه خوب در دانشگاه خودم قبول شدم اما نرفتم. سال ۸۶ که کارشناسی ارشد مدیریت را از دانشگاه شریف گرفتم (با رتبه و معدل بالا) باز تا امروز، دوستان زیادی می پرسند که چرا ادامه تحصیل نمیدهی و دکترا نمیگیری

 پراکنده در جاهای مختلف جواب داده ام. اما گفتم یک پاسخ تفصیلی اینجا بنویسم

مقدمه اول:

یک واقعیت وجود دارد. نباید نظام آموزشی، به مسیر رشد و پرورش ما جهت بدهد، این ما هستیم که مسیر رشد خود را انتخاب و ترسیم میکنیم.

شاید سالها بعد، علاوه بر دکترا و پست دکترا، پست پست دکترا، پست پست پست دکترا و هم در دانشگاه ها شکل گرفت. یعنی ما دیگر باید زندگی خود را تعطیل کنیم و تا دم مرگ به در دانشگاهها دخیل ببندیم؟

هر درجه تحصیلی معنا و مفهوم و کارکردی دارد.

  ادامه مطلب ...

از خدا نمی ترسند این همه دروغ می گویند؟!

مقاله روزنامه شرق در تاریخ 93/3/11:

 

بیم و امید دلواپس‌ها

سعید لیلاز . فعال سیاسی

رفتارهایی که گروهی تندرو بعد از به‌قدرت‌رسیدن آقای روحانی نشان می‌دهند؛ بیش و پیش از هرچیزی تاییدی است بر اینکه دولت در پیشبرد سیاست‌های خود موفق بوده ‌است. در حوزه سیاست خارجی؛ دولت، توانسته منطقه خاورمیانه را به دور‌ترین نقطه از احتمال وقوع یک جنگ برساند و اگر بگوییم مهم‌ترین عامل مهار جنگ در منطقه، جمهوری اسلامی بوده، سخنی گزاف نیست.  در عرصه اقتصاد؛ دولت، توانسته ‌رکورد کاهش نرخ تورم را در تاریخ معاصر ایران بشکند زیرا پیش از این سابقه نداشته دولتی در 9 ماه بتواند نرخ تورم را از 45‌درصد به 5/17‌درصد کاهش دهد. این رکوردشکنی در وضعیتی ثبت شده که مباحثی مانند پرداخت یارانه نقدی و افزایش قیمت حامل‌های انرژی؛ کار دولت را دشوارتر کرده است. کشور در هشت‌سال گذشته به دلیل سوءمدیریت دچار مشکلات جدی شده، اما شاهدیم اقتصاد و شاخص‌های اصلی آن در مسیر نوسازی حرکت می‌کنند. همچنین در بازسازی سیاست داخلی، اجتماعی و فرهنگی آقای روحانی از خود پایمردی‌ نشان داده است.

در مجموع؛ موفقیت‌های دولت روحانی، فراتر از انتظارها و پیش‌بینی‌ها بوده و همین دلیلی است برای ناخرسندی تندروهایی که در دوره زمامداری‌شان، کشور را به سمت پرتگاه می‌راندند. در نقطه مقابل، طیف میانه‌رو و عقلایی محافظه‌کاران و در راس آنها علی لاریجانی، حامی دولت هستند و تفاوت عملکرد این دولت با دو دولت پیشین را حس و درک می‌کنند.
از سوی دیگر، در حال حاضر نشانی از بروز شکاف در انسجام اصلاح‌طلبان وجود ندارد و تاکنون، اتحادی به این اندازه مستحکم تاکنون میان خاتمی، هاشمی، روحانی و عارف وجود نداشته است. تداوم این همگرایی، وضعیتی را برای انتخابات مجلس آینده رقم می‌زند که براساس آن می‌توان برآورد کرد که تندروها، کرسی‌های خود در «بهارستان» را از دست خواهند داد و اکثریت قاطع مجلس بعدی متشکل از اصلاح‌طلبان
در صورت تایید صلاحیت - و محافظه‌کاران میانه‌‌رو خواهد بود.

ایران در حال رسیدن به یک وفاق ملی کم‌سابقه است و این خوشایند تندروهای در آستانه حذف نیست. علاوه بر این، شماری از تندروها، دلواپس هستند که غبار تحریم‌ها فرو نشیند و آنان، دیگر نتوانند کاسبی خود را ادامه دهند و به جیب مردم دست‌درازی کنند. آنان دلواپس هستند که دیگر نتوانند امثال بابک زنجانی را در دامن خویش پرورش دهند، نگرانند فرصتی فراهم نشود که رکورد 82هزارمیلیاردتومان مطالبات معوق بانکی را بشکنند. بنابراین؛ تندروها حق دارند تا این اندازه ناراحت باشند. راهکار رفع دلواپسی آنان، بازگشت فضای رادیکال و خدشه‌دارکردن اعتبار دولت روحانی است. اما آنان از توان کافی برای دستیابی به رویای خود برخوردار نیستند و تلاش‌شان به جایی نخواهد رسید. اصلاح‌طلبان هم باید صبور باشند و با حفظ اتحاد درون‌جناحی، دنبال پیشگیری از انشقاق باشند و همزمان تلاش کنند تا همگرایی میان اصلاح‌طلبان و محافظه‌کاران میانه‌رو را تقویت کنند تا روزنه‌های رشد و بازگشت تندروها مسدود شود.


دو سوال:

  1. آیا وقتی دولت یازدهم روی کار آمد تورم 45 درصد بود و الان تورم 17 درصد است؟ (فقط کافی است آمارهای بانک مرکزی و مرکز آمار را مشاهده کنید.)
  2. آیا بابک زنجانی از دل دولت احمدی نژاد بیرون آمد یا از دل دولت هاشمی؟ چه رابطه ای بین بابک زنجانی و گروه دلواپسان وجود دارد؟ (فقط کافی است مصاحبه بابک زنجانی درباره درآمدش از رانت بانک مرکزی در زمان دولت هاشمی را بخوانید.)
این آدم هایی که چنین مقالاتی می نویسند از خدا نمی ترسند که برای رسیدن به اهداف شومشان چنین دروغ های واضحی را در روزنامه هایشان می نویسند؟!

سفسطه

واقعاً سفسطه چیست؟

شاگردان از استادشان پرسیدند: “سفسطه چیست؟

استاد کمی فکر کرد و جواب داد: “گوش کنید، مثالی می زنم، دو مرد پیش من می آیندیکی تمیز و دیگری کثیف من به آن ها پیشنهاد می کنم حمام کنند. شما فکر می کنید، کدام یک این کار را انجام دهند؟

هر دو شاگرد یک زبان جواب دادند: “خوب مسلما کثیفه!”

استاد گفت: “نه، تمیزه . چون او به حمام کردن عادت کرده و کثیفه قدر آنرا نمی داند . پس چه کسی حمام می کند؟

حالا پسرها می گویند: “تمیزه!”

استاد جواب داد: “نه، کثیفه، چون او به حمام احتیاج دارد” و باز پرسید: “خوب، پس کدامیک از مهمانان من حمام می کنند؟

یک بار دیگر شاگردها گفتند: “کثیفه!”

استاد گفت: “اما نه، البته که هر دو! تمیزه به حمام عادت دارد و کثیفه به حمام احتیاج دارد. خوب بالاخره کی حمام می گیرد؟

بچه ها با سر درگمی جواب دادند: “هر دو!”

استاد این بار توضیح می دهد: “نه، هیچ کدام! چون کثیفه به حمام عادت ندارد و تمیزه هم نیازی به حمام کردن ندارد!”

شاگردان با اعتراض گفتند: “بله درسته، ولی ما چطور می توانیم تشخیص دهیم؟ هر بار شما یک چیزی را می گویید و هر دفعه هم درست است.”

استاد در پاسخ گفت: “خوب پس متوجه شدید، این یعنی سفسطه!

خاصیت سفسطه بسته به این است که چه چیزی را بخواهی ثابت کنی

طرح مطالعه بخشی از کلمات قصار حضرت امیر (ع) (حکمت 124)

حکمت 124 
روانشناسى زن و مرد (علمى، اخلاقى)

وَ قَالَ [علیه السلام] غَیْرَةُ الْمَرْأَةِ کُفْرٌ وَ غَیْرَةُ الرَّجُلِ إِیمَانٌ .

درود خدا بر او ، فرمود : غیرت زن ، کفر آور ، و غیرت مرد نشانة ایمان اوست .


طرح مطالعه کتاب مراحل اخلاق در قرآن اثر آیه الله جوادی آملی (بخش دوم: مراحل مانع‏ زدایى از سیر و سلوک، فصل اول: توبه) بخش چهارم


فرار به سوى قلعه امن

در قرآن کریم از رجوع و هجرت انسان به سوى خدا به «فرار» نیز تعبیر شده، مى‏فرماید:

«ففروا الى الله‏» (39)

به طرف خدا فرار و هجرت کنید. بیش از یک قلعه امن در عالم نیست و آن قلعه امن همان توحید است و انسان براى این که از گزند حوادث درون و بیرون برهد باید به طرف قلعه امن فرار کند. دستور فرار به سوى خدا، متوجه همه حتى معصومین (علهیم السلام) است و اختصاص به مشرکان، اهل کتاب و مسلمانان عادل یا فاسق ندارد. البته آنها که خیلى دورند باید خیلى تلاش کنند تا خودشان را نزدیک کنند و کسانى که در قلعه امن توحید هستند خیلى باید تلاش کنند تا خودشان را به آن هسته مرکزى قلعه امن برسانند. در بعضى از دعاهاى ماه مبارک رمضان آمده است:

«و اسکنى فیه بحبوبات جناتک‏» (40)

همچنین حضرت امام سجاد (علیه السلام) به خداى سبحان عرض مى‏کند:

«و احللنا بحبوحة جنانک‏» (41)

یعنى، ما را در هسته مرکزى بهشت، که امن‏ترین جاى بهشت است، جاى بده، و آنان که در هسته مرکزى جنت لقاى حق قرار دارند مى‏کوشندتا مشمول قهر نگردند و از آن مقام رفیع هبوط نکنند.

فرار به طرف خدا چندین درجه و مرحله دارد. جاهلان باید از جهل به علم فرارکنند و احکام و حکم الهى را فرا گیرند و وقتى از جهل رهیدند و به علم‏رسیدند، باید از علم حصولى و مفهومى فرار و به علم شهودى و حضورى راه‏پیدا کنند و هنگامى که از علم حصولى به علم شهودى راه یافتند; یعنى معلومشان، مشهود شد و «علم الیقین‏» آنان، «عین الیقین‏» شد، باز هم این فرارراادامه دهند تا از عین‏الیقین به «حق‏الیقین‏» برسند و همچنین فرارشان را ادامه‏دهند تا این که چیزى را جز حق، مشاهده نکنند (وحدت شهود، نه وحدت وجود).

روزى سلمان (رحمة الله علیه) از قبرستانى عبور مى‏کرد. پس از سلام به مردگان آن گورستان، از آنان پرسید: آیا شما مى‏دانید که امروز، جمعه است؟ پس از آن، در عالم رؤیا یکى از مردگان قبرستان را دید و به سلمان گفت: آرى ما مى‏دانیم امروز، جمعه است; زیرا روز جمعه پرندگان ذکر مخصوصى دارند(42) . بنابراین، جهان و انسان موجود هستند و حمد آنان نیز هست; اما انسان «حامد» به ماسواى حق، توجهى ندارد و «ندیدن‏» غیر از «نبودن‏» است. این مرحله نهایى «فرار الى الله‏» در بخش علمى است.

مقام عمل هم مراتبى دارد که عبارت است از فرار از معصیت‏به اطاعت، فرار از اطاعت‏بردگانه و تاجرانه (اطاعت‏براى ترس از جهنم یا شوق به بهشت) به طاعت‏شاکرانه و عاشقانه (اطاعت‏براى شکر و محبت‏خدا)، و از این مرحله هم فرار کردن و اطاعت و شکر و محبت را هم ندیدن و فقط غرق در شهود محبوب شدن. البته مراحل پایانى بخش عمل با بخشهاى علم یکى مى‏شود; یعنى، پایان عمل همان شهود است; عمل تمام شدنى است، ولى علم و معرفت‏حق، پایان ناپذیر است.

تکیه‏گاهى مطمئن

مهمترین راهى که قرآن براى نزاهت روح فرا راه سالکان کوى لقاى حق ارائه مى‏کند این است که سالک از شهود غیر خدا مبرا و تائب شود. حکم خدا این است که از غیرخدا کارى ساخته نیست; چنانکه در سوره «قصص‏» مى‏فرماید:

«کل شى‏ء هالک الا وجهه له الحکم و الیه ترجعون‏» (43)

هر چیزى جز خدا و وجه او، «هالک‏» است و اگر هلاکت آن، امروز براى افراد عادى، روشن نیست، فردا که پیشگاه حقیقت، ظاهر مى‏شود براى همگان مشهود خواهد شد.

خداى سبحان پس از این که در این کریمه، یک قضیه سلبى، یعنى «کل شى‏ء هالک الا وجهه‏» را ذکر مى‏کند، مى‏فرماید: «له الحکم‏»; اگر غیر خدا هالک است، پس حاکم نیست و اگر حاکم نبود، هیچ کس تحت‏حکومت او نیست و اگر باید به محکمه حاکم، مراجعه کرد و غیر از خدا احدى حاکم نیست، پس باید به محکمه خدا رجوع کرد. از این رو مى‏فرماید: «والیه ترجعون‏» و این، مهمترین عامل نزاهت و آرامش روح است.

علت ناآرامى افراد عادى آن است که به چیزى تکیه مى‏کنند که خود تکیه‏گاهى ندارد. به همین جهت‏به عنوان ضرب‏المثل مى‏گویند: «الغریق یتشبث‏بکل حشیش‏»; انسان غرق شده، به هر گیاهى تکیه مى‏کند و دست مى‏اندازد تا نجات پیدا کند; زیرا خیال مى‏کند آن گیاه، در دریا ریشه دارد و قوى است. کسانى که در محبت دنیا غرق شدند، دست و پا مى‏زنند و هر لحظه، احساس خطر مى‏کنند و به این و آن متمسک مى‏شوند و به زرق و برقها تکیه مى‏کنند تا از اضطراب برهند، ولى نمى‏توانند.

قرآن کریم درباره افرادى که گرفتار آتش دوزخ مى‏شوند، مى‏فرماید:

«و رضوا بالحیوة الدنیا و اطمانوا بها» (44)

اینها به دنیا بسنده کرده، راضى و مطمئن شدند، در حالى که دنیا متاع فریب است:

«و ما الحیوة الدنیا الا متاع الغرور» (45)

دنیا متاع فریب است و انسان را مى‏فریبد و اگر غریق به فریبگاه تکیه کند، قطعا نمى‏آرمد.

این که مردان الهى مطمئنند براى آن است که به حق متکى هستند و حق، ثابت مطلق است:

«ذلک بان الله هو الحق‏» (46) .

براى رسیدن به این مقام والا، باید از هر گناهى توبه کرد. انسان گناهکار، شرمنده است; زیرا با این که چیزى مانع قدرت خدا نبود، خداوند به او مهلت داد تا گناه کند و فورا او را کیفر نکرد و آبروى او را هم نزد دیگران نبرد.

اگر چنین حالتى براى انسان رخ دهد، از گناه پشیمان مى‏شود و این اولین قدم است. آنگاه سعى مى‏کند گناه نکند و گناه گذشته را جبران کند و اگر همین راه را ادامه دهد، به جایى مى‏رسد که دیگر نام گناه را بر لب جارى نمى‏کند و یاد گناه را در دل خطور نمى‏دهد و آنگاه که به بارگاه خداوند بار مى‏یابد، اصلا توجه به این ندارد که قبلا گناه کرده است، چنانکه بهشتیان بعد از ورود به بهشت، گناهان گذشته را به خاطر نمى‏آورند; زیرا همین تذکر گناه، خود شرم‏آفرین است و در بهشت هیچ اندوه و شرمى نیست.

مردان الهى نیز تذکر گناه را عیب مى‏دانند. چون مایه شرم است و آنان هم اکنون به حضور اله، بار یافته‏اند. البته در ابتدا و اواسط راه، تذکر گناه، فضیلت است; زیرا انسان را وادار به توبه و انابه مى‏کند، لیکن در پایان راه که مشمول لطف ویژه الهى شده‏اند، گناه قبلى مورد نسیان قرار مى‏گیرد و منشا این نسیان هم انساء الهى است و این انساء هم از بارزترین نمادهاى عنایت‏خدا به عبد تائب است; زیرا اگر نسیان ذنب نباشد، هماره بنده تائب با تذکر گناه پیشین شرمنده است و همین شرمندگى رنج توانفرساست.

پى‏نوشت‏ها:

39. سوره ذاریات، آیه 50.

40. مفاتیح‏الجنان، دعاى روز 22 ماه رمضان.

41. مفاتیح‏الجنان، مناجات خمس عشر، مناجاة المطیعین.

42. بحار، ج 101، ص 279.

43. سوره قصص، آیه 88.

44. سوره یونس، آیه 7.

45. سوره حدید، آیه 20.

46. سوره حج، آیه 62.

زهد چیست؟تفاوت آن با ترک کردن چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر انسان بداند چیزى مایه فریب است و او را بعد از سلب حیثیت رها می کند آن را ترک می کند; مانند این که شخص معتاد، مواد مخدر را ترک می کند و نسبت‏ به آن زاهد و بی رغبت می شود تا به زیانش آگاه باشد و بداند که این مواد، انسان را ترک می کند; یعنى انسان را به جایى می ‏رساند که دیگر تحمل آن را ندارد. بنابراین، زهد، صرف ترک نیست، بلکه ترک آمیخته با بی رغبتى است و ترک، اولین قدم زهد است.

در قرآن کریم در قصه حضرت یوسف (علیه السلام) آمده است:

«و کانوا فیه من الزاهدین‏» (1) ;

آنان، در خرید یوسف، بى رغبت‏ بودند. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) نیز می فرمایند:

«زهدک فى راغب فیک، نقصان حظ و رغبتک فی زاهد فیک ذل نفس‏» (2)

بی رغبتى تو نسبت‏ به کسى که به تو علاقه‏ مند است دلیل کمى بهره توست و رغبت تو به کسى که او نسبت‏ به تو بى میل است،عامل خوارى توست. پس زهد در یک شى‏ء به معناى بى رغبتى به آن است.

 

طرح مطالعه کتاب مراحل اخلاق در قرآن اثر آیه الله جوادی آملی (بخش دوم: مراحل مانع‏ زدایى از سیر و سلوک، فصل اول: توبه) بخش سوم


هماهنگى تشریع و تکوین

قرآن کریم، راههاى تشریعى را همانند راههاى تکوینى، به صورت باز و مبسوط بیان مى‏کند; یعنى راهى را که انسان بدون اختیار باید در نظام تکوین طى کند، مشابه و معادل آن را به او ارائه مى‏کند تا از راه صحیح و با اختیار خود در نظام تشریع طى کند; مثلا، یکى از راههایى که در نظام تکوین، هر انسانى آن را طى مى‏کند رجوع به خداست; انسان بداند یا نداند و بخواهد یا نخواهد با مرگ، به سوى خدا رجوع مى‏کند و

«انا لله و انا الیه راجعون‏» (21)

اصل کلى حاکم بر حیات بشرى است; همان گونه که

«کل نفس ذائقة الموت‏» (22)

اصل حاکم بر همگان است.

براى این که انسان، قبل از مرگ «طبیعى‏»، به موت «ارادى‏» بمیرد و قبل از «ارجاع طبیعى‏»به «مراجعه ارادى‏»، رجوع کند قرآن کریم راههاى تهذیب روح را از نظر تشریع، تبیین کرده است. «توبه‏» و «انابه‏» نوعى مرگ و رجوع است. کسى که توبه مى‏کند، در حقیقت از شهوت و غضب مى‏میرد و آنها را «اماته‏» مى‏کند و مى‏میراند. اماته شهوت و غضب، همان تعدیل این دو خوى سرکش است. اگر چنین شد، انسان از شهوت و غضب و همچنین جهل مى‏میرد و براى این که این راه را ادامه دهد و به صرف مرگ شهوت و غضب، اکتفا نکند، مى‏کوشد آنچه را که عقل دستور مى‏دهد همان را بفهمد و عمل کند; یعنى از لذایذ عقلى، طرفى ببندد.

این که به ما گفتند:

«موتوا قبل ان تموتوا» (23) :

یعنى قبل از این که به مرگ طبیعى بمیرید، به موت ارادى بمیرید یا امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) مى‏فرماید:

«عباد الله، زنوا انفسکم من قبل ان توزنوا و حاسبوها من قبل ان تحاسبوا» (24)

یعنى قبل از این که شما را به محاسبه دعوت کنند، حسابرس خود باشید، از همین آیات قرآن کریم مدد گرفته‏اند. وقتى انسان رجوع مى‏کند، هجرتش آغاز مى‏شود.

از سوى دیگر، رجوع تکوینى، مراتب و درجاتى دارد: برخى تا به اوج رجوع مى‏رسند و برخى دیگر در وسط راه مى‏مانند; مانند، آبها که به ابر و آنگاه به باران تبدیل مى‏شود و دوباره به دریا بر مى‏گردد; اما آبهایى که به دریا برمى‏گردد بر دوگونه است; قسمتى از آنها در نهرهاى کوچک به سمت دریا حرکت مى‏کند و چون فشار و شتاب آن زیاد نیست، در کرانه‏ها به دریا ملحق مى‏شود و آن قدرت را ندارد که به عمق دریا راه پیدا کنند، ولى رودخانه‏هاى بزرگ خروشان است و هنگامى که به دریا مى‏رسد، آبهاى کنار دریا را مى‏شکافد و خود را تا به عمق دریا مى‏رساند.

بازگشت انسانها به «لقاء» خدا هم چنین است; گرچه همه انسانها به لقاى حق بار مى‏یابند:

«یا ایها الانسان انک کادح الى ربک کدحا فملاقیه‏» (25)

اما معناى «لقاء الله‏»، این نیست که همه به مرحله

«دنى فتدلى فکان قاب قوسین او ادنى‏» (26)

برسند. در مرگ و رجوع طبیعى، همگان یکسان نیستند; چنانکه در مرگ و رجوع اختیارى نیز چنین است و از این رو بین تائب و منیب فرق گذاشته‏اند و انابه را بالاتر از توبه دانسته‏اند. گاهى انسان از معصیت و مخالفت‏به اطاعت و موافقت رجوع مى‏کند و گاهى از دیدن غیر حق به دیدن حق رجوع مى‏کند و در این حالت دوم به چیزى جز حق علاقه نخواهد داشت و این رجوع تام است. بنابراین، همان گونه که رجوع، در نظام تکوین درجاتى دارد، در نظام تشریع نیز درجاتى دارد که از توبه، شرو ع و به مراحل عالى انابه ختم مى‏شود.

نمونه‏اى از هماهنگى

نمونه‏اى از هماهنگى تکوین با تشریع این است که خداى سبحان همان گونه که در نظام تشریع، امورى را بر ما مقرر کرده است; مانند:

«کتب علیکم الصیام کما کتب على الذین من قبلکم‏» (27)

یا

«کتب علیکم القتال و هو کره لکم‏» (28)

مشابه این، راههایى را هم در نظام تکوین به ما ارائه کرده است مانند:

«اولئک کتب فی قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه‏» (29) .

در بخش اول، اصل را تکوین دانستیم و نظام تشریع را از آن استفاده کردیم; در حالى که در بخش دوم به عنوان تبیین هماهنگى بین تکوین و تشریع، اصل را تشریع قرار دادیم و تکوین را هماهنگ با آن مى‏دانیم; یعنى، مى‏گوییم همان گونه که خداوند، تحصیل روح ایمان و حیات جدید را بر ما واجب کرده است، مى‏فرماید: اگر کسى راههاى صحیح را طى کند، خداوند در نظام تکوین، روح ایمان مؤید و مقدس را بهره او مى‏کند (30) .

بنابراین، «کتب فی قلوبهم الایمان‏»، کتابتى تشریعى، مانند

«کتب علیکم الصیام‏»

نیست، بلکه کتابت تکوینى است. از این رو دلهاى یک عده، با ایمان به خدا نقش بسته است‏به گونه‏اى که چیزى نمى‏تواند آنها را از ایمان به خدا جدا کند; به عبارت دیگر بر اثر توفیقات الهى و پیمودن راه راست، این جایزه را خدا به آنها داده است که در صحیفه دل آنان، کلمات تکوینى ایمان را نگاشته و بنابراین، قلب آنان «مؤمن‏» است. چنین کسانى از روح خاصى برخوردارند که در افراد دیگر نیست.

توضیح این که، خدا دو گونه روح به افراد، افاضه مى‏کند: روح عادى; که در آیاتى مانند:

«و نفخت فیه من روحى‏» (31)

و

«نفخ فیه من روحه‏» (32)

مطرح شده است. هر انسانى از این روح نفخى بهره‏مند است و روح خاص که از همان «روح القدس‏» نشئت مى‏گیرد و این درباره مؤمنان خاص است; همان گونه که مى‏فرماید:

«و ایدهم بروح منه‏» (33) .

که این، «روح تاییدى‏» است، نه «روح نفخى‏» و چنین انسانى مؤید است و با قدرت الهى تایید مى‏شود و بنابراین، چیزى او را از پا درنمى‏آورد; نه حوادث سخت روزگار او را از پا درمى‏آورد و نه شیطان، توان آن را دارد که او را بفریبد; زیرا شیطان گرچه ماهر و مقتدر است و خداى سبحان درباره قدرت او مى‏فرماید:

«و لقد اضل منکم جبلا کثیرا افلم تکونوا تعقلون‏» (34)

او بسیارى از افراد را فریب داده است، ولى در عین حال، شیطان در برابر قدت خدا بسیار ناتوان است:

«ان کید الشیطان کان ضعیفا» (35)

یعنى، همواره کید شیطان در برابر ذات اقدس خداوند و حمایت و هدایت او ضعیف است.

اصولا ذات اقدس اله، هنگامى که اجزاى جهان را با یکدیگر مى‏سنجد، به گونه‏اى سخن مى‏گوید و هنگامى که مجموعه نظام کیهانى را با قدرت خود مى‏سنجد، به گونه‏اى دیگر سخن مى‏گوید: وقتى اجزاى جهان را نسبت‏به هم مى‏سنجد، کوهها را خیلى استوار مى‏داند و مى‏فرماید: کوه، از گزند اضطراب مصون است و زمین را هم از اضطراب و نوسان حفظ مى‏کند; مثلا، در سوره «نحل‏» مى‏فرماید:

«و القى فى الارض رواسى ان تمید بکم‏» (36)

ما کوهها را بلند قرار داده‏ایم تا مبادا زمین، شما را به اضطراب و به حرکت تند، متحرک کند.

امیرالمؤمنین (علیه السلام) نیز مى‏فرماید:

«و وتد بالصخور، میدان ارضه‏» (37)

خداوند با کوهها، زمین را میخکوب کرده است و با آنها اضطراب و نوسان را از زمین گرفته است. پس کوهها چنین قدرتى دارد که کره زمین را از اضطراب برهاند; اما همین کوههاى سربه فلک کشیده و قدرتمند، در برابر قدرت خدا صلابتى ندارد:

«و یسئلونک عن الجبال فقل ینسفها ربى نسفا فیذرها قاعا صفصفا لا ترى فیها عوجا ولا امتا» (38)

یعنى از تو در باره کوهها مى‏پرسند. در پاسخ آنها بگو که خداى من چنان کوهها را از بنیاد برکند که خاک شود و آنگاه پستى و بلندیهاى زمین، صاف و هموار گردد.

بنابراین، سلسله جبال گرچه متصلب است، ولى در برابر قدرت الهى ناتوان است. کید شیطان نیز چنین است. گرچه او توان آن را دارد که بسیارى از افراد را بفریبد و فریب هم داده است، ولى اگر فردى مشمول عنایت‏خاص خدا قرار گرفته، از آن روح تاییدى، مدد بگیرد، شیطان نمى‏تواند او را فریب دهد. پس اگر ما در نظام تشریع، ایمان بیاوریم و مقدارى این راه را ادامه بدهیم، آنگاه خدا تکوینا آن گرایش الهى را در دلهاى ما مى‏نگارد و ما را با روح خاص خود تایید مى‏کند. به این ترتیب، اصل، تشریع خواهد بود و تکوین، تابع آن است. البته در هر کارى تشریع، تابع تکوین است; ولى در تقریر و بیان مطلب که مقام اثبات است نه ثبوت، گاهى تکوین اصل و تشریع تابع آن قرار مى‏گیرد و گاهى برعکس عمل مى‏شود.

پى‏نوشت‏ها:

21. سوره بقره، آیه 156.

22. سوره آل عمران، آیه 185.

23. بحار، ج 69، ص 59.

24. نهج‏البلاغه، خطبه 90.

25. سوره انشقاق، آیه 6.

26. سوره نجم، آیات 8 9.

27. سوره بقره، آیه 183.

28. سوره بقره، آیه 216.

29. مجادله، آیه 22.

30. قرآن کریم، توحید را گاهى به صورت دعوى غیبى ذکر مى‏کند که افرادى که اهل استدلال نیستند مى‏توانند بر اساس ایمان به غیب، آن را بپذیرند و این ایمان تقلیدى است.گاهى هم برهان اقامه مى‏کند; مانند: «لو کان فیهما الهة الا الله لفسدتا» (سوره انبیاء، آیه 22) که این ایمان تحقیقى یا نظرى و حصولى است که نصیب افراد خاص خواهد شد. مرحله بالاتر، ایمانى است که به وسیله‏علم شهودى، نصیب سالک شاهد مى‏شود; چنانکه مى‏فرماید: «وعلمناه من لدنا علما» (سوره کهف، آیه 65). گر چه، هر علمى که انسان دارد بر اساس تعلیم الهى است: «علم الانسان ما لم یعلم‏» (سوره علق، آیه 5)، اما این، علم خاص است که از ناحیه قدس خدا، نصیب مؤمن مؤید مى‏شود و چنین علمى اولا تحقیقى است نه تقلیدى و ثانیا حضورى و شهودى است نه حصولى و تحقیقش هم تحقیق بصرى است، نه نظرى. چنین ایمانى، تزلزل‏ناپذیر است، ولى ایمانهاى عادى گاهى هست و گاهى نیست.

در روایات آمده است که شخص گناهکار در حین گناه، مؤمن نیست (محاسن برقى، ج 1، ص 192) ; یعنى، آن روح ایمانى را که باید داشته باشد ندارد; چون ایمان، انسان را از تبهکارى در برابر خدا بازمى‏دارد. این ایمان متوسط یا ضعیف است که گاهى ثابت و گاهى متغیر است، ولى آن ایمان الهى که در آیه «کتب فى قلوبهم الایمان‏» (سوره‏مجادله، آیه 22) مطرح است، همواره ثابت است و هرگز زوالى ندارد. پس این روح که مقدس از جهل، تغیر و تحول است، نصیب انسان سالک مى‏شود و خدا هم آن را با ست‏خود در جان انسان سالک مى‏نگارد.

31. سوره حجر، آیه 29.

32. سوره سجده، آیه 9.

33. سوره مجادله، آیه 22.

34. سوره یس، آیه 62.

35. سوره نساء، آیه 76.

36. سوره نحل، آیه 15.

37. نهج‏البلاغه، خطبه 1، بند 3.

38. سوره طه، آیات 105 107.

پاک باش و خدمتکزار.....یادش به خیر این شعارپوچ

معاون وزیر علوم با تشریح تخلفات انجام گرفته در اعزام دانشجویان بورسیه در دولت گذشته، اعلام کرد، در سال‌های ۸۸ تا ۹۲، ۳۰۰۲ ‌‌دانشجو‌ بدون آزمون به بورس داخل و خارج فرستاده شدند.

به گزارش «تابناک»، مجتبی صدیقی، معاون وزیر علوم و رئیس سازمان امور دانشجویان ـ که صبح امروز (یکشنبه) در جمع خبرنگاران حضور یافته بود‌ ـ با اشاره به تخلفات گسترده ‌در دولت دهم در دادن بورسیه به متقاضیان، آمار و ارقامی پیرامون این تخلف ‌منتشر کرد که هر یک به تنهایی برای آتش زدن متقاضیان واجد شرایطی که نتوانسته‌اند در مدارج بالا‌تر پذیرفته شوند، کافی به نظر می‌رسد!

وی نخست با اشاره به اینکه «دولت برای هر یک از دانشجویان بورسیه خارج بین ۶۰۰ میلیون تا یک میلیارد تومان هزینه می‌کند»، ‌تلویحا به بار مالی تصمیمات غیرقانونی وزارت علوم دولت پیشین اشاره کرد و گفت: در سال‌های گذشته [از مجموع ۳۰۰۲ دانشجویی که بورس دریافت کرده‌اند] یک هزار و ۸۸۴ تن از بورس خارج به داخل تبدیل وضعیت شدند و در دانشگاه‌ها با گرفتن پذیرش، مشغول به تحصیل هستند.

معاون وزیر علوم افزود: از میان این افراد، معدل کار‌شناسی ۲۲۸ تن کمتر از ۱۴ بوده که این رقم بنا بر آیین‌نامه‌ها باید بالای ۱۴ باشد. همچنین معدل ۳۰۵ تن در دوره کار‌شناسی ارشد، کمتر از ۱۶ بوده که این رقم نیز باید بر پایه آیین‌‌نامه‌ها بالای ۱۶ باشد.

اما هر چه از شنیدن این آمار و ارقام شگفت‌زده ‌شویم، وقتی دریابیم که «در پرونده ۲۳۵ نفر هیچ عددی به عنوان معدل درج نشده است»، تازه درخواهیم یافت که وقتی قرار بر جذب نور‌چشمی‌ها گذاشته شده، برای مسئولان جذب نه تنها معدل پایین اهمیت نداشته، که اصلا بود و نبود معدل به چشمشان هم نخورده است که اگر غیر از این بود، دست‌کم جای خالی آن را با عددی پر می‌کردند؛ مگر آنکه این دسته اصولا مدرک فارغ‌التحصیلی نداشته باشند و به یکباره از کار‌شناسی یا حتی پایین‌تر، وارد دورره دکترای تخصصی شده باشند!

رئیس سازمان امور دانشجویان در ادامه با بیان اینکه بر اساس آیین نامه شرط سنی پذیرش دانشجویان بورسیه ۳۳ سال است، خاطرنشان کرد، ‌از این تعداد ۳۲۵ تن ‌شرط سنی نداشته‌‌اند.

وی همچنین افزود: در پرونده ۱۸۳ تن هیچ سند محضری برای خدمت پس از فارغ‌التحصیلی وجود ندارد.

صدیقی در ادامه افزود: در بین دانشگاه‌های درون کشور در بحث تبدیل دانشجویان بورس خارج به داخل، دانشگاه علامه طباطبایی با پذیرش ۲۵۹ نفر رتبه نخست را در میان دانشگاه‌های داخلی به دست آورده است.

طرح مطالعه بخشی از کلمات قصار حضرت امیر (ع) (حکمت 104)

بسم الله الرحمن الرحیم


حکمت 104

وصف زاهدان (وصف الزّاهدین) و ارزش سحر خیزی (مکاسب الاسحار)


وَ عَنْ نَوْفٍ الْبَکَالِیِّ : قَالَ رَأَیْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع ذَاتَ لَیْلَةٍ وَ قَدْ خَرَجَ مِنْ فِرَاشِهِ فَنَظَرَ فِى النُّجُومِ فَقَالَ لِى یَا نَوْفُ أَ رَاقِدٌ أَنْتَ أَمْ رَامِقٌ فَقُلْتُ بَلْ رَامِقٌ فقَال:
یَا نَوْفُ طُوبَى لِلزَّاهِدِینَ فِى الدُّنْیَا الرَّاغِبِینَ فِى الْآخِرَةِ أُولَئِکَ قَوْمٌ اتَّخَذُوا الْأَرْضَ بِسَاطاً وَ تُرَابَهَا فِرَاشاً وَ مَاءَهَا طِیباً وَ الْقُرْآنَ شِعَاراً وَ الدُّعَاءَ دِثَاراً ثُمَّ قَرَضُوا الدُّنْیَا قَرْضاً عَلَى مِنْهَاجِ الْمَسِیحِ .
"مکاسب الاسحار"
یَا نَوْفُ إِنَّ دَاوُدَ ع قَامَ فِى مِثْلِ هَذِهِ السَّاعَةِ مِنَ اللَّیْلِ فَقَالَ إِنَّهَا لَسَاعَةٌ لَا یَدْعُو فِیهَا عَبْدٌ إِلَّا اسْتُجِیبَ لَهُ إِلَّا أَنْ یَکُونَ عَشَّاراً أَوْ عَرِیفاً أَوْ شُرْطِیّاً أَوْ صَاحِبَ عَرْطَبَةٍ وَ هِیَ الطُّنْبُورُأَوْ صَاحِبَ کَوْبَةٍ وَ هِیَ الطَّبْلُ وَ قَدْ قِیلَ أَیْضاً إِنَّ الْعَرْطَبَةَ الطَّبْلُ وَ الْکَوْبَةَ الطُّنْبُورُ


از توف بکالى ، نقل شده که در یکى از شب ها ، امام على [علیه السلام] را دیدم براى عبادت از بستر بر خاسته ، نگاهى به ستارگان افکند ، و به من فرمود : خوابى یا بیدار ؟ گفتم بیدارم . فرمود :
اى نوف ! خوشا به حال آنان که از دنیاى حرام چشم پوشیدند ، و دل به آخرت بستند ! آنان مردمى هستند که زمین را تخت ، خاک را بستر ، آب را عطر ،(25) و قرآن را پوشش زیرین (26)، و دعا را لباس روئین خود قرار دادند ، و با روش عیساى مسیح با دنیا بر خورد کنند.
"
ارزش سحر خیزى "
اى نوف ! همانا داوود پیامبر ( که درود خدا بر او باد ) در چنین ساعتى از شب بر مى خاست و مى گفت : " این ساعتى است که دعاى هر بنده اى به اجابت مى رسدد جز باجگیران ، جاسوسان ، شبگردان و نیروهاى انتظامى حکومت ستمگر ، و نوازندة طنبور و طبل

فهرست انتخاباتی مجلس ششم جامعه روحانیت مبارز، موتلفه اسلامی و پیروان خط امام و رهبری

همه این هایی که الان با هم درگیری دارند در یک لیست بودند:

  • هاشمی
  • روحانی
  • آل اسحاق
  • احمدی نژاد
  • الهام
  • باهنر
  • احمد توکلی
  • حداد عادل
  • دانش جعفری
  • محسن رضایی
  • فاطمه رهبر
  • صدر
  • غفوری فرد
  • مرندی
  • مرنضی نبوی
  • وحید دستجردی