پاک اندیش

اندیشه های اسلامی و انقلابی

پاک اندیش

اندیشه های اسلامی و انقلابی

خوش آمدگویی

به نام خدا

خدمت آقا مسعود گل که اینقدر فعال وارد شدند، خوش آمد می گیم و به بعضی ها که خودشون می دونند، می گیم یاد بگیرید، نصف شماست، یه کم خجالت بکشید.

مسعودجان امیدواریم با ورودت، سایت یه تکونی بخوره و از این بی حالی در بیاد. 

تاکیدی که به همه آقایون هست، اینه که سعی شود، مطالبی که بیشتر تحلیلی هستند، مطرح شوند. مباحث زود رها نشوند و تا پخته شدن به یادداشت گذاشتن ادامه داده شود. برای مطالب برچسب گذاشته و دسته مطلب مشخص شود.

یاعلی

یک اتفاق جالب.


روزنامه اصلاح طلب اعتماد از جنایت رژیم صهیونیستی در صفحه اول خبر آورده.

روز نامه اصولگرای وطن امروز هیچ خبری از مذاکرات وین نزده!!!!!!!

سخنرانی منتشر نشده ای از شهید دکتر بهشتی در میان مردم قم

نحوه رفتار حکومت در قبال دین و آخرت مردم

متن کامل این سخنرانی سایت رسمی بنیاد نشر آثار و اندیشه‌های شهید بهشتی منتشر شده، و در اینجا گزیده ای از آن آورده شده است:

به طلاب و فضلاى حوزه هم یک پیشنهاد دارم و آن پیشنهاد این است: به مردم ایران فرصت بدهید تا آگاهانه و آزادانه خود را بر مبناى معیارهاى اسلامى بسازند و این خودسازى را بر مردم ما تحمیل نکنید. به مردم ما یاری کنید و آگاهى بدهید، براى رشد اسلامى آنها زمینه ‏سازى کنید، ولى هیچ چیز را تحمیل نکنید. انسان بالفطره خواهان آزادى است. مى‏خواهد خودسازى داشته باشد، اما خودش خودش را بسازد. مبادا بر خلاف دستور قرآن، مسلمان بودن و مسلمان زیستن را بخواهید بر مردم تحمیل کنید که اگر تحمیل کردید، آنها علیه این تحمیلتان طغیان خواهند کرد. انسان عاشق آزادى است. مى‏خواهد خودش به دست خود و با انتخاب خود، خود را بسازد: «إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا». آن‌قدر تحمیل این راه و عقیده بر انسان‌ها نامطلوب است که خدا به پیغمبر اکرمش خطاب مى‏کند. پیغمبر اصرار داشت و پافشارى مى‏کرد و زحمت مى‏کشید و خودش را به رنج و تعب مى‏انداخت تا مردم را به راه خدا بیاورد. اما قرآن به پیغمبر گفت اى پیغمبر! کار تو هم حدی دارد. «أَفَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّى یَکُونُوا مُؤْمِنِین». تو مى‏خواهى مردم را وادار و مجبور کنى به این‌که مؤمن باشند. این که راه پیغمبر نیست. توصیة من به طلاب عزیز و فضلاى ارجمند این است که منادى حق باشید، دعوت‌کننده به حق باشید، آمر به معروف و ناهى از منکر با رعایت تمام معیارهاى عالى اسلامی‌اش باشید، اما مجبورکنندة مردم به راه اسلام نباشید. چون آن مسلمانى‌ای ارزش دارد که از درون انسان‌ها و عشق انسان‌ها بجوشد و بشکفد. ندیدید مردم ما در این دوران پرارزش انقلاب چه خودجوشى و چه خودشکوفایى‌ای از خودشان نشان دادند؟ بزرگ‌ترین اصل بعد از پیروزى یک انقلاب چیست؟ تداوم همان انقلاب. همان‌طور که مردم ما با آزادى به راه اسلام آمدند و رهبرى اسلام را پذیرفتند، همان‌طور که حتى یک مسیحى ارمنى رهبرى عالى اسلامى ما را آزادانه پذیرفت، بگذارید در تداوم انقلاب هم مردم آزادانه راه خدا و اسلام و حق و عدل و خیر و صفا و صدق را انتخاب کنند و ادامه دهند. این است سفارشم به طلاب و فضلاى عزیز.

داستان دنیایی که ارزشش از آب بینی بز کم ارزش ترست و چاپلوسی

مطهری خطاب به حمید روحانی:

تعفن ناشی از تملق و چاپلوسی شما در دیدار با رهبری بسیاری از حاضرین در جلسه را آزرده کرد


علی مطهری با انتشار نامه‌ای خطاب به حجت‌الاسلام حمید روحانی، از اظهارات وی درباره جلسه ملاقات فراکسیون شاهد مجلس با مقام معظم رهبری انتقاد کرد و گفت: «خیرخواه مقام رهبری کسانی هستند که واقعیات جامعه را به اطلاع ایشان می‌رسانند.»

متن این نامه خطاب به رییس بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی، که علی مطهری آن را در اختیار ایسنا قرارداده بدین شرح است:

«با اهداء سلام، در تاریخ 14 تیر 93 مطلبی از جناب‌عالی در خبرگزاری رسا درباره جلسه ملاقات فراکسیون شاهد مجلس و چند گروه دیگر با رهبر انقلاب در 26 خرداد 93 منتشر شد که شامل تحریفاتی در مطالب مطروحه در آن جلسه بود. چند نکته قابل ذکر است:

1. جناب‌عالی مطرح کردن یک مسئله فرهنگی مرتبط با ساماندهی موتورسواران در آن جلسه را مورد نقد قرار دادید که اصلا چرا مطرح شده است، یعنی در حضور مقام رهبری نباید درباره انضباط اجتماعی و فرهنگ عمومی و حل یک معضل اجتماعی و یک نقطه ضعف جامعه صحبت کرد، بلکه فقط باید از وضع موجود تعریف و تمجید کرد و احیانا به تملق و چاپلوسی پرداخت، کاری که خوشایند ایشان نیست. به علاوه، مسئله انضباط اجتماعی مسئله‌ای است که خود مقام رهبری با ذکر مصداق جزئی‌تر آن یعنی نحوه رانندگی ما ایرانیان در سخنرانی سال گذشته خود در بجنورد آنجا که درباره تمدن نوین اسلامی و سبک زندگی اسلامی بحث می‌کردند ذکر کرده‌اند و مطلب اینجانب در پیگیری همان مسئله بود. ظاهرا ناراحتی جناب‌عالی از مطرح شدن مسئله حصر خانگی بوده و این موضوع را بهانه قرار داده‌اید.

2. از قول رهبر انقلاب نقل کرده‌اید که در پاسخ به این مطلب گفتند «حل مشکل ترافیک موتورسواران چه ارتباطی به من و دفتر دارد». به هیچ وجه ایشان چنین جمله‌ای نگفتند بلکه بر پیگیری آسیب‌های فرهنگی مذکور در سخنرانی بجنورد از جمله همین مسئله تأکید کردند.

اگر تاریخ نگاری شما از نهضت اسلامی به همین منوال بوده و در نقل وقایع و اقوال به همین میزان امانت و انصاف را رعایت کرده‌اید، بسیار مایه تأسف و شرمساری است.

3. درباره نقل قول اینجانب از یکی از مقامات عالی‌رتبه راهنمایی و رانندگی در خصوص مانع سامان یافتن وضعیت موتورسواران، اینجانب را ساده و پیاده، دهن‌بین و زودباور دانسته‌اید که حتی نیازی نمی‌بینم پیرامون آن خبر به مصداق «ان جائکم فاسق بنبأ فتبیّنوا» تحقیق و پرس و جو کنم، یعنی از نظر جناب‌عالی آن مقام عالی‌رتبه فاسق است! چگونه در حالی که لباس روحانیت به تن دارید به راحتی به یک شخص مؤمن فرهیخته محترم تهمت فسق می‌زنید؟!

سخن پایانی این که مشکل جناب‌عالی این است که فکر می‌کنید در مواجهه با رهبر انقلاب فقط باید دل ایشان را شاد کنید و از مطرح کردن واقعیات و نقاط ضعف جامعه برای برطرف کردن آن خودداری نمایید. اصل «النصیحة لائمة المسلمین» را عمدا فراموش کرده‌اید و مؤید این حرف، ‌سخن پایانی جناب عالی در آن جلسه است که برای آنکه اظهار لحیه‌ای کرده باشید جملاتی گفتید که تعفن ناشی از تملق و چاپلوسی شما بسیاری از حضار جلسه را متأذی کرد. خیرخواه مقام رهبری کسانی هستند که واقعیات جامعه را به اطلاع ایشان می‌رسانند نه کسانی که سهوا و به خیال خود برای شاد کردن دل ایشان، یا عمدا و به طمع دنیا مطالب بی‌ارزش و یا غیرواقعی و احیانا تملق‌آمیز را مطرح می‌کنند. نحوه رفتار با امام و پیشوا را باید در نحوه رفتار شهید آیت‌الله مطهری با امام خمینی جستجو کرد که شرح آن در این مقاله نمی‌گنجد.»

اندر احوالات نمازم

فکرم همه جا هست ولی پیش خدا نیست

سجاده ی زر دوز که محراب دعا نیست

گفتند سر سجده کجا رفته حواست؟

اندیشه سیال من ای دوست کجا نیست

از شدت اخلاص من عالم شده حیران

تعریف نباشد! ابداً قصد ریا نیست!

از کمیت کار که هر روز سه وعده

از کیفیتش نیز همین بس که قضا نیست

یک ذره فقط کند تر از سرعت نور است

هر رکعت من حائز عنوان جهانی­ست...

این سجده سهو است و یا رکعت آخر؟

چندیست که این حافظه در خدمت ما نیست

ای دلبر من تا غم وام است و تورم

محراب به یاد خم ابروی شما نیست!

بی دغدغه یک سجده راحت نتوان کرد

تا فکر من از قسط عقب مانده جدا نیست

هر سکه که دادند دو تا سکه گرفتند

گفتند که این بهره بانکی­ست ربا نیست

از بس که پی نیم وجب نان حلالیم

در سجده ما رونق اگر هست صفا نیست

گویند که گنجی ست به هر سجده، بیایید!

من رفتم و پیدا نشد ای دوست، نیا! نیست...

به به! چه نمازی­ست همین است که گویند

راه شعرا دور ز راه عرفا نیست...

سعید طلائی در محضر رهبر انقلاب

مروری بر اخبار مرتبط با جهان اسلام در روز نامه آمریکایی

دراثر گسترش حملات هوایی اسرائیل،شمارکشته ها به 135 نفر رسید.

در این خبر گفته شده که 15 عضو شورای امنیت در یک بیانه ی مطبوعاتی،خواستار از سرگیری وتمدید مذاکرات صلح خاورمیانه شده اند! بیانیه ای که از نظر قانونی هم الزام آور نیست.

در این خبر از قول یک مقام اسرائیلی آمده:هدف ما بازگشت آرامش به اسرائیل برای یک دوره ی طولانی مدت است.(واین هدف چه با راه حل دیپلماتیک و چه با راه حل نظامی به دست آید،محقق خواهد شد.)

نکته ی قابل توجه در این خبر این است مدام از حماس نام برده شده و کم تر از کشته شدن غیر نظامیان صحبت شده....

وزیر دفاع اسرائیل :

we are continuing to destroy significant targets of it and other terror organizations

اسرائیل مدعی شده که حماس از مساجد برای مقاصد نظامی استفاده می کند و جان غیر نظامیان را به خطر می اندازد.

خدای من! خبرو داشته باش:

آتش مکرر زندگی روزانه در اسرائیل را مختل کرده است. اما خبری از بدبختی و قتل مردم فلسطین نیست.



 

 

 

 

زندگی شیخ‌الاسلام‌زاده؛ از وزارت بهداشت تا بهداری اوین(به بهانه ی در گذشت آیت الله گیلانی{خدایش بیامرزد})


امید ایران‌مهر

تاریخ ایرانی: داستان زندگی شجاع‌الدین شیخ‌الاسلام‌زاده به فیلمی سینمایی می‌ماند؛ فیلمی که در آن از هر حال و احوالی، از شور و ترس، هیجان و اضطراب، عشق و وظیفه، وصال و جدایی و غافلگیری‌هایی از جنس مرگ و زندگی روایتی هست و هیچ کم ندارد. وزیر بهداری کابینه امیرعباس هویدا که روز ۲۷ خرداد ۹۳ در سن ۸۳ درگذشت را «پدر ارتوپدی ایران» می‌دانند و علاوه بر این، او بنیانگذار بیمه تأمین اجتماعی، موسس بیمارستان پارس و موسس اورژانس پزشکی کشور نیز بوده است. شاید با چنین فهرستی از خدمات، آنچه از سال ۱۳۵۶ تا ۱۳۶۲ بر او گذشت قابل باور نباشد اما این حکایتی است واقعی از آنچه بر یکی از مبرزترین پزشکان چند دهۀ گذشته ایران رفته است.

ادامه مطلب ...

اوج فضاحت

یه اتفاق جالبی که تو فضای مجازی داره میفته اینه که همه تیپ آدمی از وحشی گری های این صهیونیست های ملعون به ستوه اومدن. این عکس رو یکی از دوستان جنبش سبزی به اشتراک گذاشته : 


افراطی کیست؟

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَیْنَاکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِکْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَکَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا ﴿۲۸﴾

و با کسانى که پروردگارشان را صبح و شام مى‏خوانند [و] خشنودى او را مى‏خواهند شکیبایى پیشه کن و دو دیده‏ات را از آنان برمگیر که زیور زندگى دنیا را بخواهى و از آن کس که قلبش را از یاد خود غافل ساخته‏ایم و از هوس خود پیروى کرده و [اساس] کارش بر زیاده‏روى است اطاعت مکن (۲۸)(سوره ی مبارکه ی کهف)


نکته ای که تو این آیه برام خیلی جالب بود تعریف قرآن از افراطیه. تو این آیه خداوند کسانی رو که از هوس خود پیروی         می کنند رو افراطی میدونه. اما تعریف هایی که ما برای این واژه داریم و به همدیگه نسبت میدیم جای تأمل زیادی داره!

اسکولاری مهمان امشب «ماه عسل»

ربطی به فضای سایت نداره ولی به دلیل شدت باحالی گفتم بذارم ملت هم یه کم بخندن : 

شکست تاریخی و عجیب تیم ملی فوتبال برزیل از آلمان با واکنش‌های زیادی در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی مواجه شد که بخش زیادی از این واکنش‌ها، طنز است.


به گزارش بیست چهارده، سایت «پارسینه» بخشی از این واکنش‌ها را گردآوری کرده است که با هم می‌خوانیم:

* از این به بعد موقع خواب به جای اینکه گوسفند بشمرم، حساب می‌کنم که مثلا اگه بازی ۵۰۰ دقیقه طول می‌کشید، آلمان چند گل دیگه به برزیل می‌زد؟

* آلمان خطاب به برزیل: اومدیم نود دقیقه خودتون رو ببینیم ... همش دم دروازه دارین توپ جمع میکنین ...

* اسکولاری تو مصاحبه بعد بازی: دسته خرابه رو دادن دست ما.
  ادامه مطلب ...

من چرا دلم صاف نمیشه!

آقا لطف کنید مدارک ماشین رو بدید؟

-   برای چی سرکار؟

-   چراغ قرمز رو رد کردید؟ متوجه نشدید؟

-   متوجه که شدم... اما راستش رو بخواید من هیچ وقت نتونستم دلم رو با این قوانین راهنمایی رو رانندگی صاف کنم! یعنی حتی اون وقتی که بچه بودم و کنار دست بابام میشستم و ایشون پشت چراغ قرمز وای میستاد یه احساس «دل صاف ناشدگی» پیدا می‌کردم!

***

نفر اول رو چرا کُشتی؟

-   دلم باهاش صاف نبود آقای قاضی!

-   مگه چی کار کرده بود؟

-   اون کار خاصی نکرده بود، من دلم باهاش صاف نبود!

-   نفرات بعدی رو چرا کشتی؟

-   با اونها هم دلم صاف نبود.

-   به همین سادگی؟

-   به همین سادگی چیه آقای قاضی! صاف نبودن دل رو دست کم نگیرید! خیلی چیز مهمیه...

-   تا کی می‌خواستی به این قتلهای زنجیره‌ای ادامه بدی؟

-   تا وقتی که دلم با همه صاف بشه!

***

آقای دکتر من یه جوریمه!

-   چه جوریتونه عزیزم.. یک کم بیشتر توضیح بدید.

-   یه جوریمه دیگه... نمیشه توضیح داد...

-   خب آخه من تا ندونم شما چه جوریتونه که نمیتونم درمانتون کنم.

-   آخه نمیدونم چی بگم...

-   مثلا بگید چه حالاتی دارید؟

-   آهان... راستش... خیلی عصبانی هستم... دارم میترکم!... احساس میکنم مردم اندازه من نمی‌فهمند ...

-   درسته... دیگه چی؟

-   اوووممممم.... از اینکه مردم مثل من فکر نمی‌کنن خیلی ناراحتم... دلم می‌خواد خرخره مردم رو بخاطر بعضی کارهاشون بجویم...

-   آفرین... دیگه؟

-   اصلاً فکر می‌کنم من وسط یه مشت آدم بد انتخاب کن دارم تلف می‌شم... استعدادهام داره هدر میره... بقیه رو که می‌بینم بخاطر تصمیمات و انتخابهاشون می‌خوام تف کنم تو صورتشون!

-   درسته... بگید ببینم، یه احساس دوگانه‌ای هم نسبت به دموکراسی ندارید؟ این احساس که فکر کنید فقط وقتی بقیه مثل شما رای بدن دموکراسی اجرا شده؟

-   چرا... چرا... دقیقاً همینطوره!

 -  احتمالاً بعضی وقتها هم فکر می‌کنید سیزده بزرگتر از بیست و چهاره؛ درسته؟

-   آره... آره... اتفاقا همین دیروز رفته بودم یه لباس بخرم، بیست و چهار تومن بود. سیزده تومن دادم به فروشنده و گفتم چرا بقیه‌ش رو نمی‌دی؟ گفت بقیه کدومه مرد حسابی، تو که هنوز اندازه قیمتش هم پول ندادی... من هم شاکی شدم، در یک رفتار مدنی و به نشانه اعتراض، در سکوت کامل طرف رو آتیش زدم!

  - متوجه شدم... شما دچار «دل ناصافی» شدید... راستش این مشکل درمانی هم نداره! بعضیا اینجوری هستن دیگه، کاریش نمیشه کرد، دوره‌ایه، میاد و میره، معمولا هم هر چهار یا هشت سال تکرار میشه!

 

منبع: هفته نامه 9 دی

برگی از خاطرات یک قدیم الاسلام

یه روز

صبح با صدای جیغ بچه‌ها بیدار شدم. یکی‌شان را پشه زده بود. می‌گفت درد نمی‌کند. مادرش گفت «زر زیادی میزند، گرمش است حالیش نیست». با اصرار بچه‌ها زنگ زدم هلیکوپتر امداد آمد و او را بردند به فرودگاه. از آنجا با هواپیمای ویژه فرستادمش انگلیس. سه هفته تحت درمان بود. وقتی برگشت حتی جای نیش پشه هم نمانده بود. گفتم سه هزار و دویست و شصت و دو ریال بریزند به حساب بیت المال برای جبران استفاده شخصی از هلیکوپتر و هواپیما و... . مادرشان گفت خوب کاری کردی. آدم زیر منت این نظام نباشد بهتر است. گفتم می‌خواهی دویست ریال دیگر هم بریزم که نظام زیر منت ما باشد؟ نظری خاصی نداشت؛ ریختم.

یه روز دیگه

بچه‌ها اصرار کردند برویم جت اسکی سواری. گفتم «آخر امروز عاشوراست، شگون ندارد.» مادر بچه‌ها درآمد که فکر آنجایش را هم کردم. رفتیم. نشسته بودیم کنار سد که پیش خدمت‌ها غذا را آوردند. غذا قیمه بود. مادر بچه‌ها گفت حالا به یاد روز عاشورا قیمه بخوریم. بچه‌ها با ناراحتی قیمه را خوردند. دلشان پلومرغ می‌خواست. من اما با رضایت خوردم. خیلی هم چسبید. بعدش هم با دلی مالامال از اندوه جت اسکی سوار شدیم. دو بار افتادم درون آب. آبش سرد بود. گفتم به متخصصان بگویند ببیند در خارج سیستمی وجود ندارد که بشود آب سد را برای جت اسکی سواری گرم کرد؟ گفتند می‌پرسیم. شب خوابیدم.

 اون روز

هیچ اتفاق خاصی نیفتاد. اتفاق‌های غیر خاص را هم که نمی‌شود نوشت.

 کدوم روز؟

کارهایم زیاد بود. شب را در دفتر ماندم. ساعت دو شب تلفن زنگ زد. مادر بچه‌ها گفت یکی از دخترها خواب بد دیده خودت را برسان. خودم را رساندم. مادر بچه‌ها گفت دخترمان خواب دیده هرچه ساندویچ می‌خورد سیر نمی‌شود. گفتم خب بهتر، خوردن که بد نیست، سیر نشدن هم همینطور. مادر بچه‌ها گفت «آخه انتهای خوابش داخل یکی از ساندویچ‌ها خیارشور نداشته، بچها‌م بدون خیارشور نمیتونه ساندویچ بخوره که». دختره از ترس دهانش قفل شده بودم. تیم پزشکی را صدا کردیم. به وزیر هم گفتم انحصار واردات خیارشور را بدهند به دخترم که خیالش راحت باشد همیشه خیارشور به اندازه کافی دم دستش خواهد بود. خندید. برنگشتم دفتر. خوابیدم.

 دیروز

سخنرانی داشتم. کلی حرف زدم. یکجایش خیلی تند به بی‌حجاب‌ها فحش دادم. فحش‌های بد بد. عصر که آمدم خانه مادر بچه‌ها گفت چرا حرفهای بد می‌زنی بچه‌ها یاد می‌گیرند. بچه‌ها که آمدند دیدم بله، یاد گرفته‌اند. شرمگین شدم. مادر بچه‌ها گفت از این به بعد خواستی به بدحجابها فحش بدهی بگو زیبارو. گفتم رویم نمی‌شود. گفت انقدر تمرین کن تا رویت بشود. قرار شد از فردا تمرین کنم تا شاید بیست سال بعد رویم بشود. خوابیدم.

منبع: هفته نامه 9 دی

نتایج نظرسنجی


با اینکه جامعه آماری نظرسنجی کم است ولی دو نکته برای من جالب است:

  1. متاسفم که گزینه های 2 و 4 رای داشتند.
  2. اصولگرایان آمریکا را دشمن تر از هاشمی می دانند درحالی که اصلاح طلبان احمدی نژاد را دشمن تر از آمریکا می دانند.

واقعا خجالت داره ...

به نام خدا

پیامبر و پیروانش سه سال در شعب ابی طالب در آنقدر تنگنایی قرار گرفتند که روزی می رسید، تنها یک خرما می خوردند ولی حاضر نشدند تسلیم شوند.

آن وقت ما، وقتی تحریم شدیم و فقط کمی وضع معیشت بد شد، دم از سازش زدیم.

واقعا برای ایمان ضعیف خودمان متاسفم ... 

آیا کافری که انفاق می کند، به بهشت می رود؟

برخی ها هستند که می گویند، مردم دیگر کشورها که کافر هستند، انسان های خوبی می باشند، کار نیک انجام می دهند، به فقرا کمک می کنند. چطور می شود، این چنین انسان هایی به جهنم بروند؟! آیا عدالت است که انفاق آنها بدون پاداش بماند؟!

خداوند متعال در 116 و 117 سوره آل عمران این چنین می فرماید:

« إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَن تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلاَدُهُم مِّنَ اللّهِ شَیْئًا وَأُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ »

« مَثَلُ مَا یُنفِقُونَ فِی هِذِهِ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا کَمَثَلِ رِیحٍ فِیهَا صِرٌّ أَصَابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ فَأَهْلَکَتْهُ وَمَا ظَلَمَهُمُ اللّهُ وَلَکِنْ أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ »

«کسانی که کافر شدند هرگز نمیتوانند در پناه اموال و فرزندانشان از مجازات خدا در امان بمانند و آنها اصحاب دوزخند و جاودانه در آن خواهند ماند.»

«آنچه آنها در این زندگی دنیا انفاق می‏کنند همانند باد سوزانی است که به زراعت قومی که بر خود ستم کرده‏اند (و در غیر محل یا وقت مناسب کشت نموده‏اند) بوزد و آنرا نابود سازد، خدا به آنها ستم نکرده بلکه آنها خودشان ستم به - خویشتن کرده‏اند.»

انفاق کفار به جهت اینکه به خداوند کفر ورزیده اند، سودی به حال آنها ندارد. کفار در محل نامناسبی کشت کرده اند که درنتیجه محصول آنها نابود می شود و محصولی را با خود به آن دنیا نمی برند.

این که برخی تلاش می کنند با به اصطلاح رأفت اسلامی، محبوبیت در دل دیگر ملل ایجاد کنند، به نوعی دروغ بستن به خداوند متعال است. رای و حکم خدا در این موضوع، قاطع است. این که برخی با بیان این موضوع که ممکن است به برخی ها صدای اسلام نرسیده باشد، سعی در توجیه کفر بعضی انسان ها دارند، نیز حرف ناصوابی است. خداوند متعال حجت را برای همه انسان ها در هر زمان و مکان تمام می کند و هیچ انسانی بدون حجت از این دنیا نخواهد رفت.

خدایا،باورم نمیشه.....


عذرخواهی و پاسخ مسئولانه شرکت رجاء

پیرو درج مطلبی در الف با عنوان «خاطره ای از مصائب سفر با قطار؛ چرخهای فرسوده راه آهن می لنگد» شرکت حمل و نقل ریلی رجاء، در اقدامی شایسته با پذیرفتن نقص و قصور در خدمت رسانی، اقدام به عذرخواهی از مشتریان خود کرده که امری بسیار پسندیده و شایسه تقدیر است. امیدواریم شرکت ها و نهادهای دیگر نیز در مواجه با اعتراض و نقص خدمات پاسخگویی و پذیرش اشتباه را سرلوحه عمل خود قرار دهنداین برخورد را به فال نیک می گیریم و در ادامه جوابیه این شرکت را می خوانید.


شرکت حمل و نقل ریلی رجاء از مسافرانی که طی روزهای گذشته در مسیر تهران-یزد و بالعکس با قطار تندروی پردیس دچار مشکلاتی شدند عذر خواهی می کند. این شرکت همچنین به نشانه عذرخواهی به مسافران قطار تندروی پردیس در مسیر یاد شده که قطارشان با تاخیر بیش از حد مقرر وارد ایستگاه مقصد شده و همچنین دچار نقص فنی و خرابی تهویه شدند، ۱۰۰ درصد بهای بلیط و برای قطارهایی که یکی از مشکلات یاد شده را داشتند ۵۰ درصد بهای بلیط را پرداخت می کند.

  ادامه مطلب ...

مساوات یا برابری مردان و زنان

جوامع غربی مسلمانان را متهم به ظلم کردن در حق زنان می کنند و ادعا می کنند باید بین مرد و زن مساوات باشد.

اسلام مساوات بین زن و مرد را قبول ندارد بلکه قائل به برابری میان زن و مرد است. اسلام بیان می کند، مردان و زنان در عین شباهت های زیادی که به هم دارند، دارای تفاوت های زیادی نیز می باشند که این تفاوت ها و شباهت ها می بایست در حقوق هر یک رعایت شود.

به عنوان مثال آهن و پنبه. اگر ما قائل به مساوات باشیم باید یک کیسه پنبه را مساوی با یک کیسه آهن بدانیم. درست است که از نظر حجم اشغال شده این دو یکسان هستند ولی این معیار برای مقایسه کفایت نمی کند. ولی اگر ما قائل به برابری باشیم، آنگاه می گوییم یک کیلو پنبه با یک کیلو آهن برابر است. یک کیلو پنبه ممکن است، به اندازه یک اتاق فضا اشغال کند درحالی که یک کیلو آهن به اندازه یک آجر باشد ولی این، معیار صحیح تری برای مقایسه پنبه و آهن است.

در مقایسه زن و مرد نیز باید تفاوت ها و شباهت های ظاهری و باطنی را در نظر گرفت. چطور ممکن است مرد و زنی که حتی از نظر ظاهری با هم تفاوت دارند چه رسد به باطنی، با هم مساوی قرار داد و تمام قوانین را برای آنها یکسان در نظر گرفت؟!

میز و صندلی چوبی را در نظر بگیرید. درست است که جنس هر دو از چوب است ولی آیا کارایی آن دو هم یکسان است؟! آیا می توان همان کارایی که از صندلی توقع است از میز انتظار داشت یا برعکس؟! هر چند می شود از هر دو، یک استفاده یکسان کرد ولی این باعث استفاده غلط از یکی از آنها می شود که به آن ضرر نیز می زند.

این درست همان اتفاقی است که در جوامع غرب اتفاق افتاده است. درست است که جنس مرد و زن یکسان است ولی آیا نیازها و کارایی های آن دو نیز یکسان است؟! نتیجه مساوی قرار دادن مردان و زنان در غرب این است که زنان مجبورند همان کارهایی را انجام دهند که مردان انجام می دهند حتی اگر آن کار، از توان فیزیکی آنها خارج باشد و غالبا نیز بخاطر این ضعف جسمانی حقوق کمتری دریافت می کنند. استفاده جنسی مردان از زنان در غرب اتفاق دیگری است که باعث شد زنان بازیچه دست مردان شهوت ران قرار گیرند. زنان اگر به خوبی بیاندیشند، در می یابند که انقلاب فمینیسم نه تنها حقوق آنها را اعاده نکرد بلکه با ظاهری زیبا بیشتر به آنان ظلم نمود.

قرآن در آیه 32 سوره النسا می فرماید:

« وَلاَ تَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللّهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلَى بَعْضٍ لِّلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَاء نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبْنَ وَاسْأَلُواْ اللّهَ مِن فَضْلِهِ إِنَّ اللّهَ کَانَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا »

« برتریهایی را که خداوند نسبت به بعضی از شما بر بعضی دیگر قرار داده آرزو نکنید (این تفاوتهای طبیعی و حقوقی برای حفظ نظام اجتماع شما و طبق اصل عدالت است ولی با این حال) مردان نصیبی از آنچه به دست می‏آورند دارند و زنان نصیبی؛ (و نباید حقوق هیچیک پایمال گردد) و از فضل (و رحمت و برکت) خدا بخواهید و خداوند به هر چیز دانا است. »

برتری هایی که خداوند در میان مرد و زن آفریده است، در راستای حفظ نظام اجتماعی و اصل عدالت است. اگر مرد و زن یکسان بودند، خیلی کارها انجام نمی شد. این تفاوت ها برای این است که مرد و زن در کنار هم به تکامل برسند. اگر کسی برکسی برتری دارد، در راستای آن برتری وظیفه سنگین تری دارد. خداوند نیز در راستای آن وظایف انسان ها را بازخواست می کند.

اگر مردان و زنان به خوبی بیاندیشند، در می یابند در همان ویژگی های منحصر بفرد خود نصیب و بهره ای متناسب با خود دارند. نشانه آن این است که بعضی اوقات مردی بسته به شرایط آرزو می کند که ای کاش زن بوده است و همان مرد در شرایطی دیگر به مرد بودن خود افتخار می کند. البته این آرزو صحیح نیست بلکه انسان می بایست برتری و فضل را در ارزش های انسانی که وابسته به جنسیت نیست، از خدا طلب کند.

همچنین خداوند در آیه 34 النسا می فرماید:

« الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ » 

« مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتریهایی که (از نظر نظام اجتماع) خداوند برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است و به خاطر انفاقهایی که از اموالشان (در مورد زنان) می کنند. »

در اینجا نیز خداوند اگر مرد را سرپرست زن قرار داده است، بخاطر آن توانایی های جسمانی و مدیریتی ذاتی او است و مرد بخاطر این برتری موظف است نسبت به زن هزینه کند.

با توجه به آنچه گفته شد، متوجه می شویم که قوانین خداوند در راستای برابری زن و مرد است و نه مساوات آنها. احکام اسلام برتری های مرد نسبت به زن و زن نسبت به مرد را در نظر گرفته است و حقوقی از مرد و زن را ضایع نمی کند.

من الله توفیق. 

به کمک و پشتیبانی ظالم اعتماد داشتن

کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب، یکی از گناهان کبیره را «به کمک و پشتیبانی ظالم اعتماد داشتن» عنوان می کند. امام خمینی (ره) نیز در تحریر الوسیله این مورد را آورده است.

آیا دولت و حامیان آن که به کمک و پشتیبانی ظالمی چون آمریکا اعتماد دارند، مرتکب گناه کبیره می شوند؟!

گناهان کبیره

خداوند متعال در سوره النسا، آیه 31 می فرماید:

« إِن تَجْتَنِبُواْ کَبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَنُدْخِلْکُم مُّدْخَلًا کَرِیمًا »

«اگر از گناهان بزرگی که از آن نهی شده‏اید اجتناب کنید گناهان کوچک شما را می‏پوشانیم و در جایگاه خوبی شما را وارد می‏سازیم.»

ترجمه فوق ترجمه مکارم شیرازی است. به نظر می رسد چون در ابتدای آیه، خداوند می فرماید گناهان بزرگ، در نتیجه کلمه گناهان بعدی منظور گناهان کوچک است و این ترجمه مناسب است.

در ادامه فهرست گناهان بزرگ از کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب آورده می شود:

  1. شرک به خدا
  2. نومیدی از رحمت خدای تعالی
  3. ایمنی از مکر و عقاب خدا
  4. دروغ
  5. آدمکشی، کشتن کسی که خدایتعالی کشتن او را تحریم کرده و خونش را محترم دانسته مگر آن که جنبه قصاص و اجراء حدود الهی داشته باشد.
  6. عاق پدر و مادر شدن
  7. خوردن مال یتیم به ستم
  8. دروغ بستن به خدا و یا رسول خداو یا به اوصیاء او
  9. فرار از جنگ
  10. قطع رحم
  11. سحر و جادوگری
  12. زنا
  13. لواط
  14. دزدی
  15. نسبت زنا دادن به زنان پاکدامن
  16. کتمان شهادت
  17. شهادت به ناحق دادن
  18. شکستن عهد و پیمان
  19. و حیف در وصیت (که عبارت است از بیش از ثلث وصیت کردن)
  20. مصرف نوشیدنی‌های الکلی
  21. ربا خوردن
  22. سحت (یعنی بهای چیزهای حرام و مزد کارهای حرام
  23. قمار
  24. خوردن گوشت مردار و خوک و خون و گوشت هر حیوانی که هنگام ذبح نام غیر خدا بر آن برده باشند، مگر آن که ضرورت خوردن این چند چیز را ایجاب کند.
  25. کم فروشی
  26. رفتن و مهاجرت به مکانی که در آن جا انجام وظایف دینی میسر نیست.
  27. ظالم را در ظلمش کمک کردن
  28. به کمک و پشتیبانی ظالم اعتماد داشتن
  29. حقوق دیگران را بدون هیچ عذری نگهداشتن
  30. قسم دروغ
  31. تکبر
  32. اسراف
  33. خیانت در امانت
  34. غیبت
  35. سخن چینی
  36. سرگرمی به لهو و لعب
  37. سبک شمردن حج و بی اعتنائی به آن
  38. ترک نماز
  39. ندادن زکات
  40. اصرار بر گناهان کوچک
  41. استمنا

چند نکته خواندنی درباره داعش

  1. حداکثر نیروهایی که برای داعش در سوریه و عراق ذکر شده است، 12 هزار نفر است.
  2. داعش با 5 هزار نفر نیرو شهر موصل را تصرف کرد. شهر موصل جمعیتی حدود 2 میلیون نفر دارد که در زمان حمله داعش 30 هزار نفر نیروی ارتش عراق در آن حضور داشتند.
  3. نام گروه داعش در فهرست گروه های تروریستی سازمان ملل قرار ندارد.
  4. بنا برگزارش گاردین، دارایی های داعش احتمالا بالغ بر چند میلیارد دلار است.
  5. به نوشته خبرگزاری واشینگتون پست، ابوبکر البغدادی، سرکرده گروه داعش، فارغ التحصیل دوره دکترای علوم اسلامی دانشگاه اسلامی بغداد است.
  6. بر طبق گفته واشینگتون پست، ابوبکر البغدادی در سال ۲۰۰۵ توسط نیروهای آمریکایی دستگیر شده و به مدت ۴ سال در اردوگاه بوکا واقع در جنوب عراق بازداشت بوده است. گفته‌های برخی از منابع عربی حاکی از آن است که او در همین محل به تمرین با القاعده پرداخته است. البغدادی در سال 2009 و پس از اینکه اردوگاه بوکا تحت فرمان عراقی ها در آمد، توسط عراقی ها آزاد شد. کمی پس از آزادسازی، او در ۱۶ می ۲۰۱۰، پس از کشته شده ابوعمر البغدادی (رهبر پیشین داعش) در یک شبیخون در ماه قبلش، خود را رهبر دولت اسلامی عراق خواند.

آغاز طرح تفکیک آب شرب در کشور

برای نخستین‌بار در کشور حرم مطهر حضرت معصومه (س) دارای 3 شبکه مجزای کیفی آب شد. در این طرح شبکه‌های آب آشامیدنی، روشویی‌ها و دستشویی‌ها و همچنین شستشوی حیاط‌ها از یکدیگر جدا شده است

 

 

ماه رمضان در قصر اعلی حضرت

ماه رمضان همان طور که از جایی به جایی دیگر متفاوت برگزار می‌شود و هر قوم و ملتی برای خود آیین و طریقی دارد، از زمانی به زمانی دیگر هم رنگ و بوی متفاوتی به خود می‌گیرد.

به گزارش ایسنا، سایت «مشرق» نوشت: عصر ناصری 120 سال است که سر شده اما خاطرات و روایات بعضا شیرینی از آن باقی مانده که خواندن و دانستن آنها خالی از لطف نیست.

«یادداشت‌هایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه»، نام کتابی است نوشته «دوستعلی‌خان معیرالممالک» نوه ناصرالدین‌شاه که در بخشی از آن به توصیف ماه رمضان در دربار و عصر ناصری پرداخته است. این بخش از خاطرات معیرالممالک را از نظر می‌گذرانید:

«در ماه رمضان شب‌ها عبور و مرور در شهر آزاد بود و اسم شب و بگیر و ببند در کار نبود و شب‌نشینی و شب‌زنده‌داری تا صبح ادامه داشت. در آن زمان هفت‌دهم جمعیت تهران در کمال عقیده روزه نگاه می‌داشتند. ناصرالدین‌شاه در نخستین سال‌های سلطنت روزه می‌داشت ولی تا آنجا که من به یاد دارم روزه‌داری را ترک گفته بود اما آداب شهر صیام را به کار می‌بست. گاه عصرها سواره به باغ‌های سلطنتی نزدیک شهر می‌رفت و بنا به رسم، با یک تیر توپ، سواری شاه را به شهریان اعلام می‌داشتند.

آقا مچول زین‌دارباشی ملقب به صدیق‌السلطنه که از خواص و در حضور شاه گستاخ بود، روزی هنگام سواری عرض کرد: «قربان، چون اعلی‌حضرت اغلب روزها سوار می‌شوند خوب است امر فرمایند روزهایی که سواری نیست توپ بیندازند تا از مصرف باروت کاسته شده، دخل مختصری نصیب دولت شود.» شاه در پاسخش سر بجنبانید و به لبخندی اکتفا ورزید.

در ماه رمضان اداره‌های دولتی به جای روز، شب کار می‌کردند. بساط افطار در دربار گسترده می‌شد، سپس شاه نیز به کارها رسیدگی کرده، وزیران را به حضور می‌پذیرفت.

در اندرون، مجلسی مفصل برای وعظ و نماز تشکیل می‌یافت. میان تالار طنبی که شرح آن گذشته، پرده زنبوری می‌کشیدند. آن سوی پرده منبری نهاده ترتیب محرابی می‌دادند و شیخ سیف‌الدین برادر شیخ‌الرئیس که از شهزادگان و به لباس اهل علم درآمده بود، به نماز میایستاد. این سوی پرده زنبوری، بانوان صف‌آراسته اقتدا می‌کردند. پس از نماز، شیخ مزبور به منبر می‌رفت و خانم‌ها از پس پرده سوال‌های مذهبی مطرح می‌کردند. آن مرحوم که در حرکت دادن سر و دست و ابرو ماهرتر از بیان و تقریر بود، جواب‌هایی می‌داد که کمابیش چیزی از آن مفهوم نمی‌شد و مقارن غروب مجلس پایان می‌یافت.

شب‌ها زن‌های سالخورده شاه در منزل یکدیگر محفلی تماشایی برای مقابله قرآن و طرح مسائل شرعی برپا می‌ساختند و شیخ اسدالله، قاری نابینا، اصلاح قرائت و حل مسائل می‌کرد. زن‌های به اصطلاح عاقله پس از ادای مختصر آدابی به دور هم گرد آمده، پیچازبازی می‌کردند و بانوان جوان پس از افطار و نماز تا سحرگاه به صحبت‌های مناسب سن و شوخی و خنده می‌گذراندند. در سه شب احیا اهل اندرون در تالار طنبی قضا به جای آورده، قرآن سر می‌گرفتند و نیز الغوث که یکی از اعمال مخصوص شب‌های مزبور است خوانده و هر بندی از آن را به شیشه گلاب و حب قند می‌دمیدند.

بعضی شب‌ها شاه سرزده به اتاق بانوان درآمده، اندک زمانی به تماشای هر محفل می‌ایستاد. چون اهل اندرون تا سحر بیدار می‌ماندند و چراغ‌ها روشن بود، مرا شعفی کودکانه در دل بود و با عزیزالسلطان و غلام‌بچه‌هایش به دوندگی و بازی سرگرم بودیم. یکی از شب‌ها که قایم‌باشک بازی می‌کردیم، شاه خود را در محلی که از بته‌درخت‌های انبوه پوشیده بود پنهان کرده سوت‌های بی‌مورد می‌زد. ما به گمان اینکه یکی از بچه‌ها شیرین‌کاری می‌کند به مرتکب فرضی ناسزا گفتن گرفتیم که ناگاه شاه از میان گلبن‌ها بیرون جست و ما پا به فرار نهادیم. شاه پس از خنده بسیار به آواز بلند گفت تا به دورش گرد آییم و به هر یک چند سکه زر داد.

از افطار تا سحرگاه چهار نوبت خوردنی می‌خوردند از این قرار: «پیش‌افطاری» که عبارت بود از میوه‌های فصل و انواع پالوده و انگشت‌پیچ و غیره؛ «افطار» که از انواع آش و کوفته و کوکو و شامی و شیربرنج و فرنی و لرزانک و یخ‌دربهشت تشکیل می‌یافت؛ «شبچره» که نیمه‌شب صرف می‌شد و زولبیا و بامیه و پشمک از لوازم آن بود و سرانجام «سحری» که بیشتر چند نوع پلو و چلو و خورش‌های مختلف بود.

هنگام افطار و سحر هر بار چهار توپ که در چهارگوشه شهر بالای خندق‌ها قرار داده بودند از پس یکدیگر به غرش درمی‌آمد و شب دو نوبت طبل و نقاره می‌کوفتند که یک بار آن از نیمه‌شب گذشته بود و آن را اصطلاحا طبل دم سحری می‌گفتند. در سه شب احیا مجلس ذکر مصیبت در حضور شاه تشکیل می‌یافت

 

افطاری‌های دولتی چند میلیارد تومان از بیت‌المال را می‌بلعد؟ (بخور بخور به بهانه ی ماه مبارک رمضان)



وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان دستورالعملی داد که نهادهای زیرمجموعه نیز اقدام به اجرایی نمودن این دستورالعمل کردند و آن هم عدم برگزاری افطاری‌های مرسومی است که با بودجه دولت در این مجموعه هر سال برپا می‌شد؛ رویکردی که اگر تمامی نهادهای دولتی در دستور کار قرار دهند، بودجه میلیاردی در بخش فرهنگی وزارتخانه‌ها برای اموری مهم‌تر باقی خواهد ماند.


به گزارش «تابناک»، سفره‌های افطار هرساله با فرارسیدن ماه مبارک رمضان، به عنوان یک سنت حسنه در سراسر کشور گشوده می‌شود و بسیاری از نیازمندان در کنار دیگر اقشار پس از یک روز جهاد با نفس همزمان با نوای روح بخش اذان مغرب به افق جغرافیایی که ساکنش هستند، میهمان این سفره‌ها می‌شوند و ساعتی فرا می‌رسد که همه گرسنگان از این موضع رها می‌شوند.

این سنت حسنه همواره به عنوان یکی از برکات ماه مبارک رمضان مورد تاکید بوده و پیامبر اکرم(ص) فرموده‌اند: «کسی که روزه داری را افطار دهد، برای او ثوابی مانند ثواب روزه دار است، بدون اینکه از ثواب روزه دار چیزی کاسته شود.» و امام کاظم (ع) نیز در اهمیت برپایی سنت افطاری، تاکید فرموده‌اند: «افطاری دادن به برادر روزه دارت از گرفتن روزه (مستحبی) بهتر است

بنابراین اصل افطاری دادن یک امر مهم و قابل تحسین است که نمی‌توان از آن غافل شد اما آنچه در این میان محل تامل است، محل تامین هزینه افطاری ها است. طبیعتاً افطاری‌هایی که از هزینه شخصی صورت پذیرفته باشد و جامعه هدفش فقرا و نیازمندان باشد، حکم انفاق روزی حلال را داشته باشد، مصداق کلام رسول الله (ص) است اما اگر این هزینه ها از محل بیت المال و اموالی که متعلق به عموم مردم است، صورت پذیرد، چه حکمی دارد؟

 

در سال‌های اخیر، روند رو به رشد افطاری دستگاه‌های دولتی، آنچنان شتاب گرفته که تقریباً اکثر سازمان‌های زیرمجموعه وزارتخانه‌ها متناسب با بودجه فرهنگی‌شان اقدام به برگزاری چنین برنامه‌ای کرده و بودجه در نظر گرفته شده که منطقاً برای امور مهم تری در نظر گرفته شده بود، بدین شکل بر سر یک سفره می‌چینند که در برخی اوقات میزبانش هتل‌ها و رستوران‌ها مطرح بوده‌اند؛ افطاری رنگینی که نه فقرا و محتاج‌ها از آن بهره‌ای می‌برند و نه محل تامین اعتبارش، مشخص است.

 

ادامه مطلب ...