بخشی از کتاب « من زنده ام »، خاطرات دوران اسارت معصومه آباد:
« بچه ها را نوبتی و از روی ملاک و معیار خودشان و البته به کمک چند تا از عناصر خودفروخته خودمان انتخاب می کردند. ناجوانمردتر از عراقی ها خودی هایی بودند که به بهای چند نخ سیگار، چوب حراج به انسانیت و مردانگی و غیرت می زدند. آنها انگشت روی بچه ها می گذاشتند و آنها را به اتاق شکنجه روانه می کردند. این افراد ایرانی هایی بودند که برای ادامه ی زندگی خود، خون دیگران را می فروختند و برای اینکه رنج کمتری را تحمل کنند دیگران را به رنج بیشتر می انداختند. این جاسوس ها روی هر کس انگشت حرس الخمینی (پاسدار) می گذاشتند، او را با پای خودش می بردند اما چهار دست و پا و چهره ای خونین و مالین بر می گرداندند که اصلا قابل شناسایی نبود.
...
آنچه ما را بی تاب تر از همیشه می کرد این بود که می دیدیم سه نفر که لباس اسیران را به تن داشتند، لای دست و پای خمیس و عبدالرحمان و حمزه می چرخیدند و برای بعثی ها خوش رقصی می کردند و دم تکان می دادند و انگشت نحس خود را به سمت برادران نشانه می گرفتند و به بهای یک نخ سیگار که انعام سرسپردگی شان بود تن به خیانت می سپردند. نگاه شوم شان به مثابه ی دندان گرگی بود که در گوشت بره های بی گناه فرو می رفت. گرسنگی، تشنگی، سرما، گرما، تحقیر، توهین و شکنجه، همه چیز را می شد تحمل کرد اما نامردی و خیانت نفس گیر بود. »
در یادداشت « چرا تشکیل نمیشه؟! » آورده شد:
« دولت روحانی، دولت احمدی نژاد را به علت انحلال سازمان مدیریت و بودجه بی برنامه خطاب می کرد و می گفت در 100 روز اول دولت سازمان را احیا می کند. الان تقریبا یک سال از روی کار آمدن دولت می گذرد و هنوز سازمان مدیریت و بودجه تشکیل نشده است؟! »
به نظر می رسد با وجود تاکید مجلس دولت تمایلی به تشکیل سازمان مدیریت و بودجه ندارد. به عبارت دیگر گویا دولت سازمان مدیریت و بودجه را مفید نمی داند. از این روست که تاکنون سازمان مدیریت و بودجه تشکیل نشده است. لازم به ذکر است سازمان مدیریت و بودجه در سال 78 در دولت خاتمی تشکیل و در سال 86 در دولت احمدی نژاد منحل شد. درنتیجه این سازمان قدمتی زیادی ندارد و به دولت احمدی نژاد به علت ناکارآمدی این سازمان را منحل نمود و دولت روحانی نیز به همین علت است که آن را تشکیل نمی دهد.
دولت روحانی، دولت احمدی نژاد را به علت انحلال سازمان مدیریت و بودجه بی برنامه خطاب می کرد و می گفت در 100 روز اول دولت سازمان را احیا می کند. الان تقریبا یک سال از روی کار آمدن دولت می گذرد و هنوز سازمان مدیریت و بودجه تشکیل نشده است؟!
بخشی از کتاب « من زنده ام »، خاطرات دوران اسارت معصومه آباد:
« تعدادمان ساعت به ساعت بیشتر می شد. برادران سپاه و بسیج را در آن گودال کنار ما می آوردند و بقیه را گوشه دیوار نگه می داشتند. ساعت ده صبح جوانی با قامتی باریک و بلند و محاسنی قهوه ای مثل تیری که از دور شلیک شود به جمع ما پرتاب شد. لب و دهانی پر خون و ظاهری روستایی اما چهره ای گشاده و لبانی مثل پسته ی خندان داشت. هیچ کدام دستمالی نداشتیم که به او بدهیم. با سر آستین لب و دهان خونی اش را پاک کرد و نشست. پنجاه رأس گوسفند با صدای زنگوله هایشان او را همراهی می کردند و عراقی ها گوسفندها را هم با او داخل گودال انداختند. به هر طرف که سر می چرخاندیم، صورت گوسفندها توی صورتمان بود و روی دست و پایمان فضله می ریختند و یکسر بع بع می کردند.
بعد از سی ساعت گرسنگی و تشنگی یک لیوان آب آوردند که همه با هم در معیت آن همه گوسفند، یک جرعه از آن بنوشیم.
هر گوسفندی که سروصدا می کرد به محض اینکه آن جوان دستی به سرش می کشید آرام می شد. یکی از برادرهای سپاه امیدیه از او پرسید: اسمت چیه برادر؟ شغلت چیه؟
با سادگی و صداقت تمام گفت: اسمم عزیزه و چوپونم. کاشی هستم. دیروز از کاشان راه افتادم. توی ولایتمان هر کسی دوست داشت چند تا گوسفند برای سلامتی رزمنده ها به جبهه هدیه کرده. من تو مسیر آبادان بودم که گیر افتادم. گله خسته و گرسنه است. این گوسفندها تاب گرمای اینجا را ندارند. کاش یک آب و علفی به این زبان بسته ها بدهند.
با لهجه ی شیرین کاشی و سادگی هرچه تمام تر پرسید: تا کی اینجا هستیم؟ اگر می خواهند ما را نگه دارند اما ای کاش گوسفندها را زودتر برای برادرهای رزمنده به جبهه بفرستند.
اصلا در عالم دیگری بود. از تک تک گوسفندهایش خاطره داشت و اخلاق آنها را می دانست.
...
بعد از یک وقفه ی دو ساعته، به خودشان و بچه ها استراحت دادند اما دوباره شروع کردند. این بار انگشت شومشان را روی عزیز چوپون و چند نفر دیگه گذاشتند. بچه هایی که با عزیز به اتاق شکنجه رفتند تعریف کردند: عزیز را از پا آویزان کرده و با شلاق به سرو صورتش می کوبیدند. وقتی پایش را باز کردند، کلت روی شقیقه اش گذاشتند و به او گفتند: عزیز این تیر خلاص است. هر وصیتی داری سریع بگو تا دوستانت به خانواده ات برسانند.
آنقدر به سر عزیز ضربه زدند که به لکنت افتاد و دیگه نمی تونست حرف بزنه. خون از دهان و دل و روده اش بیرون می ریخت، آب به سرو صورتش زدند و گفتند: بهت فرصت می دهیم که وصیت کنی. امشب تیر خلاص سهم توست.
عزیز التماس می کرد و فرصت می خواست. بعد از نیم ساعت که آرام شد عراقی ها کنجکاو شده بودند که بفهمند عزیز چه وصیتی دارد!
درحالی که از دهان و حلقش خون می ریخت با لکنت زبان گفت: از گوسفندهایی که آورده ام یکی را برای سلامتی امام خمینی قربانی کنید.
وقتی مترجم این جمله را برایشان ترجمه کرد دوباره تنش را با شلاق تکه پاره کردند. وقتی او را به اتاق انداختند دیگر قدرت تکلم نداشت و قابل شناسایی نبود. دیدن این صحنه ها بسیار دردآور بود. فقط باید تحمل می کردیم. بر اثر ضربات زیادی که بر سرش وارد شده بود، پی در پی دچار تشنج می شد و صبح همان روز، بعد از چند بار تشنج به شهادت رسید. »
مقایسه روزنامه های روزنامهی آمریکایی نیویورکتایمز، واشنگتنپست، بوستون گلوب و لسآنجلستایمز با روزنامه های شرق، اعتماد، آرمان، ایران و ابتکار؛ دیروز از خونینترین روزهای غزه بود اما روزنامه های حامی دولت در صفحه نخست خود هیچ مطلبی درباره آن نداشتند.
مشارکت بالای 100% در برخی صندوق های انتخابات ریاست جمهوری 92/ در برخی صندوقها رای روحانی 100 % بوده است/ آیا این بار کسی ادعای تقلب میکند!؟ ادامه مطلب ...
با وجود تکذیبهای مکرر مسؤولان درباره برداشت غیرقانونی از صندوق توسعه ملی، رئیس کمیته اقتصادی مجلس روز گذشته خبر داد برداشت غیرقانونی دولت از این صندوق تایید شده است. ادامه مطلب ...
بخشی از سخنرانی سیدحسن نصرالله در همایش «نوآوری و اجتهاد از نگاه آیتالله خامنهای»:
یک فرمانده عراقی به آسوشیتدپرس گفت اگر مشورتهای نظامی ایران و سرلشکر سلیمانی نبود ما سامرا را در مقابل تروریستهای داعش از دست میدادیم. ادامه مطلب ...
سخنگوی انجمن قلم گفت: خطر کسانی که تلاش میکنند همه فلسطینیها را «ناصبی» معرفی کرده و آنها را دشمنان شیعه نشان دهند کمتر از دشمنان دین که با لباس اهل سنت تلاش میکنند خطر اصلی جهان را شیعیان نشان دهند، نیست.
ادامه مطلب ...بخشی از کتاب «من زنده ام»، خاطرات دوران اسارت خانم معصومه آباد:
« کاش دنیا بداند برای ما و تاریخ ما مایه ی فخر و مباهات است که فتح الله عزیزی سواد نداشت اما وقتی در اردوگاه خواندن و نوشتن را آموخت، اولین جمله ای که نوشت این بود: «من تا آخرین قطره ی خونم مقاومت خواهم کرد.» و به این شعار عمل کرد.»
|
آمریکا |
عربستان |
رهبری |
دشمن اصلی |
دشمن فرعی |
هاشمی |
تعامل |
دوست |
محاسبه این موضوع ساده است.
طبق توافق ژنو طی 6 ماه 4.2 میلیارد دلار از پول های بلوکه شده ما آزاد شد. فرض کنیم 6 ماه دیگم همین مقدار را آزاد کنند. یعنی طی یک سال 8.4 میلیارد دلار به ما می دهند.
بودجه سال 93 که دولت روحانی به مجلس ارائه کرد، چیزی کمی بیشتر از 800 هزار میلیارد تومان است. اگر دلار را 3200 تومان در نظر بگیریم، بودجه سال 93 حدود 250 میلیارد دلار می شود.
8.4 میلیارد دلار چیزی کمتر از 3.5 درصد از بودجه 93 ایران می شود. یعنی می شود گفت اگر ایران بتواند مشکلات ناشی از مراودات بانکی را کامل حل کند و تمام پول های آزاد شده از توافق ژنو را دریافت کند، این پول کمتر از 3.5 درصد در اقتصاد ما تاثیر دارد.
گفتاری از دکتر علی باقری، معاون سابق دبیر شورای عالی امنیت ملی در توصیف مذاکرات هسته ای دوران اصلاحات (83-81) ادامه مطلب ...
چون از مردم مظلوم فلسطین دفاع می کند.
چون از مردم مظلوم فلسطین بخاطر انسانیت دفاع می کند و نه منافع سیاسی.
چون با اینکه مردم مظلوم فلسطین شیعه نیستند و سنی هستند، باز هم از آنها دفاع می کند.
چون به مردم مظلوم فلسطین کمک نظامی می کند تا در برابر رژیم غاصب صهیونستی از خودشان دفاع کنند.
چون در برابر ظلم اسرائیل به فلسطینیان مثل سران عرب سکوت نمی کند.
چون بخاطر خدا و به دستور خدا از آرمان فلسطین حمایت می کند.
روزنامه آمریکایی نیویورکتایمز در گزارشی با اشاره به تمدید ۴ ماهه مهلت مذاکرات جامع هستهای ایران نوشت: میبایست با حفظ رویکرد حفظ تحریمها و در عین حال پیشنهاد کاهش این تحریمها به مذاکره با ایران ادامه داد. ادامه مطلب ...
روز سوم خرداد 1393 دکتر سعید جلیلی نماینده مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با دعوت تشکلهای دانشجویی به دانشگاه شیراز رفت و به سخنرانی و گفتوگو با دانشجویان پرداخت. این جلسه دانشجویی با پرسشهای چالشی و حمایتی دانشجویان گرم و پرحرارت شد. پرسش و پاسخ با دانشجویان را در ادامه میخوانید: ادامه مطلب ...
یکی از دوستان در قسمت نظرات داستان زیر را نقل کرد:
« از یکی از مقامات ژاپن پرسیدند:
شما تنها کشوری بودید که امریکا علیه تان از بمب اتم استفاده کرد، قاعدتا شما باید بزرگ ترین دشمن آمریکا باشید، پس چراهیچ وقت شعار «مرگ بر آمریکا» سر نمی دهید؟؟؟!!!
او پاسخ داد:
شعار دادن مال آن هایی هست که در عمل هیچ کاری نمی توانند بکنند! همین که بر روی میز رئیس جمهور امریکا تلفن پاناسونیک ما نشسته، یعنی این که ما پیروز شدیم ...
در این باره یک ژاپنی به یک ایرانی می گوید: ما و شما هر دو آمریکا را گاو می دانیم ، ولی فرق ما و شما در این است که شما با شاخ او درافتاده اید و ما پستان هایش را می دوشیم. »
منبع داستان بالا را نمی دانم ولی داستان زیر را دکتر جلیلی در سوم خرداد 1393 در دانشگاه شیراز مطرح کرده است:
« این که عرض میکنم لطیفه نیست، بلکه یک واقعیت است. بنده در سال ۸۸ به ژاپن رفتم و با نخستوزیر و وزیر امور خارجه و برخی از مسئولین آنجا ملاقاتی داشتم. از خانم سالمندی که از شاهدان عینی ماجرای بمباران هیروشیما بود گرفته تا مقامات ارشد کشورشان، همگی معتقد بودند حقمان بود و باید بمباران میشدیم! استکبار به چنین مناسباتی نیاز دارد که نه تنها کسی او را به چالش نکشد، بلکه بگوید هر کاری هم که کردی و میکنی درست است. من گفتم این که منطق بسیار غلطی است. نخستوزیر ژاپن ـ که اسمش سخت است و یادم میرود ـ گفت حزب ما بعد از ۶۰ سال توانسته است در انتخابات برنده شود و حکومت را به دست بگیرد. شعار ما این بود که بیش از ۶۰ سال از جنگ جهانی گذشته و حالا دیگر وقتش شده که امریکاییها پایگاههایشان را از ژاپن جمع کنند. بهرغم این که ژاپنیها خودشان را متحد امریکا میدانند و امریکاییها هم همواره از ژاپن به عنوان متحد مهم خود در منطقه یاد میکنند، ولی آن پایگاهها همچنان سر جای خودشان هستند. نخستوزیر ژاپن میگفت چون این از جمله شعارهای انتخاباتی او بوده و نتوانسته محقق کند، شاید مجبور شود استعفا بدهد. همین طور هم شد و چند ماه بعد استعفا داد. اتفاقاً چند ماه بعد از آن به عنوان نماینده مجلس ژاپن به ایران آمد. در ملاقاتی که با هم داشتیم، گفت بالاخره فضای حاکم بر دنیا همین است. »
قضاوت با شما.
زمانی که اصلاحطلبان در میانه دهه 70 با استفاده حداکثری از انتقادهای گسترده از دولت هاشمی سکان اداره قوه مجریه را به دست گرفتند با وجود ادعاهای سابق خود که در مقابل راست سنتی از اطاعتپذیری خود از ولایت فقیه و رهبری جامعه اسلامی دم میزدند این بار به سمت تصاحب دیگر ارکان قدرت از مجلس شورای اسلامی گرفته تا قوه قضائیه و شورای نگهبان پیش رفتند. در این میان اصل ولایت فقیه مهمترین سد راه اصلاحطلبان امریکایی برای رسیدن به مقصود در پیش گرفته بود. از این رو با پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات مجلس ششم آنها به این فکر افتادند که به مخالفت با کارویژههای رهبری از جمله احکام حکومتی بپردازند. با حکم حکومتی حضرت آیتالله خامنهای اصلاح قانون مطبوعات از دستور کار مجلس ششم خارج شد ولی نمایندگانی که در سر سودای دیگری داشتند، به هتاکی علیه رکن رکین قانون اساسی یعنی ولایت فقیه پرداختند و این هتاکی تا بدان جا ادامه یافت که تعدادی از نمایندگان در نامهای به رهبر معظم انقلاب به ایشان جام زهر دوم را تعارف کردند! کوتاه سخن این که اصلاحطلبان مدعی بودند که ولی فقیه با حکم حکومتی درصدد خارج ساختن آنان از گردونه رقابتهای سیاسی است ولی نگاهی کوتاه به تاریخچه این احکام نشان از آن دارد که چپها بیشترین بهره را از احکام حکومتی رهبر معظم انقلاب بردهاند. در ادامه با توضیح معنا و مفهوم حکم حکومتی به پارهای از احکام حکومتی رهبر معظم انقلاب اشاره میکنیم. «حکم» را میتوان به اعتبار متعلق آن به دو گونه تقسیم کرد. احکام حکومتی و غیر حکومتی. احکام حکومتی عبارت است از فرمانها، دستورالعملهای جزئی، وضع قوانین و مقررات کلی و دستور اجرای احکام و قوانین شرعی که رهبری مشروع جامعه با توجه به موقعیت رهبری و با لحاظ مصلحت جامعه صادر میکند. با تأمل در گذشته و حال کشورهای جهان نیز درمییابیم که در تمامی آنها قدرت به نوعی تقسیم شده که در نهایت یکی از مقامات کشور، دارای اختیارات ویژه است. این مقام عالی سیاسی که در اصطلاح دانش سیاست، از آن به ریاست کشور یا رئیس دولت تعبیر میشود، در فرهنگ سیاسی اسلام، «ولی» نام دارد. با این بیان ثابت میشود که اختیارات عالیترین مقام سیاسی که در اینجا از آن ولی فقیه است، اعتباری عقلایی دارد و در تمامی نظامهای سیاسی مردمسالار اعم از رژیم پارلمانی، ریاستی یا نیمه ریاستی هم وجود دارد. اسلام نیز که دینی فطری است و پایه احکام و قوانین آن بر اساس قوانین آفرینش نهاده شده، مسأله ولایت را الغا ننمود، بلکه پس از قراردادن شرایط مهمی چون فقاهت- تسلط بر مبانی دینی- عدالت و پرهیز از دنیازدگی، تقوی، آگاهی از زمان، شجاعت، تدبیر و تدبر، با امضا و تأیید خود، آن را به جریان انداخت. از حاشیه میگذریم و به متن این نوشتار میرسیم. مدعیان اصلاحات همواره میکوشند تا نشان دهند و اثبات کنند که حکم حکومتی یک امر ساختگی و غیرقانونی است که بعد از وفات امام در ادبیات سیاسی کشور وضع شده و از سوی ولی فقیه اعمال شده است ولی نگاهی گذرا به تاریخ انقلاب نشان از آن دارد که امام خمینی بارها از این حق قانونی و شرعی خود برای اداره جامعه اسلامی استفاده کرده بودند. حکم به تعطیلی نمازهای جماعت در سراسر ایران، عزل وکلای مجلس سنا و شورای ملی در حادثه کاپیتولاسیون، تحریم شرکت در حزب رستاخیز، حکم به جلوگیری از چراغانی در اعیاد سوم و پانزدهم شعبان... حکم تشکیل شورای انقلاب، حکم تشکیل دولت موقت، حکم لغو حکومت نظامی در روزها و سالهای پیش از انقلاب و احکامی چون مصادره اموال خاندان سلطنت، وجوب شرکت در رفراندوم و رأی به جمهوری اسلامی، تدوین قانون اساسی، فرمان پایان دادن به غائله پاوه و سرکوب اشرار در کردستان با این که هنوز قانون اساسی تدوین نشده و امام از نظر قانونی فرمانده کل نیروهای مسلح نبودند، حکم ممنوعیت ملاقات مقامات ایرانی با نمایندگان دولت امریکا، اعلام ارتداد جبهه ملی، حکم درباره باند مهدی هاشمی و قائم مقام رهبری، تعیین رئیس بانک مرکزی، تأسیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، لزوم برخورد با نهضت آزادی و رسمیت نداشتن آن، حکم مجازات برای توهین کنندگان به حضرت زهرا و حکم اعدام سلمان رشدی، حکم بازنگری در قانون اساسی و... همگی از جمله احکام حکومتی امام خمینی محسوب میشوند. بر اساس آنچه گفته شد، حکم حکومتی امری نیست که به ناگاه و پس از وفات امام به دایره لغات و واژگان سیاسی ملت وارد شده باشد و رهبر معظم انقلاب نیز در طول سالهای زعامت خویش در برخی موارد خاص که در ادامه خواهیم دید اکثراً به خواست سران اصلاحات بوده از این حق قانونی و شرعی استفاده کردهاند. در ادامه به بررسی مواردی از احکام حکومتی رهبر معظم انقلاب در طول دوران رهبری معظم له میپردازیم. ادامه مطلب ...
معاون وزیر نفت با بیان اینکه تاکنون در زمینه رفع تحریمها و مقولات بیمه، فروش، حمل و نقل و مبادلات بانکی صنعت پتروشیمی گشایشی نشده است گفت: مالکان کشتیهای حملکننده LPG به دلیل تحریمهای بینالمللی قادر به تردد در بنادر ایران نیستند. ادامه مطلب ...
یکی از مقامات آمریکایی حاضر در وین به خبرنگاران اعلام کرد که در طول این مدت ۴ ماهه تمدید مذاکرات، کشورهای سراسر جهان اجازه ندارند تجارت با ایران را از سربگیرند. ادامه مطلب ...
حکمت 166
وَ قَالَ [علیه السلام] لَا یُعَابُ الْمَرْءُ بِتَأْخِیرِ حَقِّهِ إِنَّمَا یُعَابُ مَنْ أَخَذَ مَا لَیْسَ لَهُ.
مرد را سرزنش نکنند که چرا حقّش را با تأخیر مى گیرد، بلکه سرزنش در آنجاست که آنچه حقش نیست بگیرد.
توی جلسه سایت احمد و مسعود مطرح کردند چرا از فیس بوک استفاده نمی کنید؟! امکانات فیس بوک آماده و بیشتر است؟!
من شخصا به چند علت سراغ فیس بوک نرفتم:
خاتمی در دوران ریاست جمهوریش گفته بود، از مرگ نگویید، از زندگی بگویید و منظورش حذف شعار مرگ بر آمریکا بود. گویا مصوبه ای هم در رابطه با عدم به آتش کشیدن پرچم آمریکا داشت. آیا این حرف درست است که نباید آرزوی مرگ برای کسی بکنیم؟
بخشی از سخنرانی خاتمی در اولین سالگرد دوم خرداد در دانشگاه تهران (2/3/77):
برادران و خواهران! من به صراحت این اعتقاد خودم را بگویم که سرنوشت و وجهه اجتماعی دین در امروز و فردا در گرو این است که ما دین را به گونهای ببینیم که با آزادی سازگار باشد. اگر شما به تاریخ بشر مراجعه کنید، خواهید دید که هرچه با آزادی مقابل شده است، لطمه دیده است حتی فضیلتهای انسانی. دین اگر در مقابل آزادی قرار گرفته است لطمه خورده است.
عدالت اگر در مقابل آزادی قرار گرفته است لطمه خورده است. ساختن و توسعه اگر در مقابل آزادی قرار گرفته است، لطمه خورده است. اکنون نمونه بزرگ آن را برای شما که اغلب شما اهل مطالعه و فکر هستید، عرض میکنم، و آن تجربه قرون وسطی است که دین و آزادی در مقابل هم قرار گرفتند، دین شکست خورد و نمونه دیگر آن را در دنیای امروز و در دنیای کمونیست میبینیم که عدالت اقتصادی در مقابل آزادی قرار گرفت و شکست خورد. گرچه ممکن است مردم هم به آزادی نرسیده باشند، ولی مطلوب اعلا و والایی مردم، آزادی بوده و هست. خوشبختانه ما امروز در جامعهای به سر میبریم و نظامی داریم که مبنای تلقی آن نظام از دین این است که هم برای حاکمیت انسان بر سرنوشت خود حق قائل شده است و هم آزادیهای اساسی انسان را به رسمیت شناخته است. من در اینجا به همه دینداران عزیز، به همه دلسوزان انقلاب و به همه کسانی که در راه انقلاب هستند، فداکاری کرده و میکنند، به عنوان یک برادر کوچک میگویم دفاع درست از دینداری و از انقلاب این است که بیایید از پایگاه دین، از آزادی دفاع کنید. دین و آزادی تاثیر متقابل عظیم بر همدیگر دارند. دین، آزادی را تثبیت و آن را به سوی اعتلای مادی و معنوی انسان هدایت میکند و آزادی چهره دین را دوست داشتنی و مانع از آن میشود که تعصبهای ناروا و عادتها و سلیقهها به نام دین خود را بر جامعه تحمیل کند. امروز وقتی که از تثبیت جامعه، که مورد خواست مردم بوده و این خواست به وضوح در دوم خرداد سال گذشته آشکار شد، صحبت میکنیم، از جمله تثبیت آزادی و نهادینه کردن آزادی در جامعه است. اما آزادی با هرج و مرج فرق دارد و آزادی غیر از ولنگاری اخلاقی و معنوی است.