پاک اندیش

اندیشه های اسلامی و انقلابی

پاک اندیش

اندیشه های اسلامی و انقلابی

فهرست انتخاباتی مجلس ششم جامعه روحانیت مبارز، موتلفه اسلامی و پیروان خط امام و رهبری

همه این هایی که الان با هم درگیری دارند در یک لیست بودند:

  • هاشمی
  • روحانی
  • آل اسحاق
  • احمدی نژاد
  • الهام
  • باهنر
  • احمد توکلی
  • حداد عادل
  • دانش جعفری
  • محسن رضایی
  • فاطمه رهبر
  • صدر
  • غفوری فرد
  • مرندی
  • مرنضی نبوی
  • وحید دستجردی



چماقداران چه کسانی را زدند؟

«مردم بریزند تو خیابونها» همانقدر زننده است که یکی بگوید:«منتقدان من خر هستند». حالا یک جمله را همسر یکی ازشخصیتهای نظام زده و آن یکی را کارگردان «گاو» (فیلم سینمایی گاو). منطق و نگاه پشت این دو جمله یکی است.

اینکه یا فقط ما حرف می زنیم و یا اصلا حرفی زده نشود و اگر هم زده بشود محکوم است و چه است و چه و القابی که این روزها می گذارند روی منتقدین منطق کسانی است که خودشان را پشت ژست های پرطمطراق روشنفکری پنهان کرده اند، چه اینکه با رفتارهایی که دارند حالا ثابت کرده اند که اینها صرفا به ساحت تفکر و فکر آویزانند و بلا به دور از روشنفکری!

 

روزی به خاطر اینکه بازیگری در یک فیلم سینمایی دفاع مقدسی بازی کرده تهدید می شود، روز دیگر خواننده ای صرفا به خاطر درآغوش گرفتن رییس جمهوری که آنها دوستش ندارند آزار می بیند و دخترش در دانشگاه هتک حرمت می شود. دیگری را به خاطر اینکه در حضور رهبری صحبت کرده است، بایکوت می کنند و چون با بی اقبالی مردم نسبت به خود مواجه می شوند، نسخه  غیر مجاز پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران را روی پیاده روها پهن می کنند تا مگر از فروشش کم کنند که البته بازهم نمی شود.

و این قصه همینطور ادامه دارد. سبکهای نخ نمای این جماعت که توان حضور در رقابت برای دیده شدن در اذهان مردم را ندارند هر روز علیه بازیگر و هنرمند و چهره ای ادامه دارد.

اخیرا البته اتفاقات تازه تری افتاده است و یکی دیگر را با چوب زده اند. الهام چرخنده بازیگر سینما و تلویزیون را فقط به خاطر تبریک سال نو به رهبری مدتی است که آماج توهین ها شده است. به او گفته اند:«سینمای ایران جای زنانی چون تو نیست!»

 

شب تولد پسرش شیشه های ماشینش را شکسته اند و شب قبل از برنامه هنر انقلاب که میهمان انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه تهران بود، او را با چوب زده اند.

چوب و چوب کشی و چماقداری البته از طایفه مدعی روشنفکری مسبوق به سابقه است؛ همینها بودند که سال ۸۸ مدعی نه صد هزار و دویست هزار و یک میلیون که مدعی شدند در انتخابات ۱۱ میلیون تقلب شدند، برخی از همین کارگردانها در تجمع های غیر قانونی ارازل اوباش که اتوبوسها و بانک ها را به آتش می کشیدند، حضور پیدا کردند. همینها در جشن خانه سینما آرزو کردند، نظام برچیده شود. همینها به منتقدانشان گفتند:«خر»!. همینها بودند که بدون مجوز فیلم ساختند و رفتند در ینگه دنیا گفتند:«در ایران آزادی نیست!؟»

حاتمی کیا را به خاطر اینکه پیام تاثیر گذار امام را درآخر فیلمش و دقیقا درست در جای خودش آورده، تکفیر می کنند. در سایتهاشان مریلا زارعی را به خاطر بازی در فیلمهای دفاع مقدسی و احترام به مادران شهدا، تخریب می کنند. علیه شهاب حسینی، پروانه معصومی و...به خاطر صحبت کردن درحضور رهبری در فیس بوک صفحه می سازند.

 

امین حیایی و شریفی نیا را به خاطر اینکه در فیلم ابولقاسم طالبی و مسعود ده نمکی بازی کرده اند، بایکوت می کنند. فیلمهای ده نمکی را به بازار سیاه می فرستند، برای اینکه نفروشد(که اتفاق بازهم بیشتر از فیلمهای آنها می فروشد). و چه ها که نمی کنند، در دنیای هنر و به نام هنر. لعیا زنگنه را به خاطر بردن اسم حضرت زهرا س و احترام به ایشان مورد بی حرمتی قرار می دهند. و خیلی های دیگر را همینطور آماج توهین های خود می کنند و با سیاه لشکر های قلمی و با چماقهایی از جنس های  کلیک و dislike، آنچنان بر اعصاب و روان هنرمندان متعهد می کوبند که خدا می داند.

همین منطق فکری در یکی از آخرین کنش های خود، علیه مستندی دانشجویی، لشکری از توهین ها را به صف کرده اند. همه قلمها در همه رسانه های طویلشان پشت دژی فولادین دانشجویان سازنده مستند را با انواع برچسب ها متهم می کنند. در اردوگاه مدعیان آزادی بیان "هیچ کس"، «من روحانی هستم» را ندیده است، اما "همه" خواستار برخورد قضایی و پلیسی با این مستند هستند.

یکی به من بگه بالاتر از تحقیر چیست؟

شنیدید که انگلیس برای گسترش روابط با ایران خواستار غرامت بخاطر حمله سال 2011 به سفارتش در تهران شده است و من گفتم مگه انگلیس در جریان گروگان گیری سال 1980 سفارت ایران در لندن که منجر به شهادت 2 دیپلمات ایرانی شد، به ما غرامت داده است که حالا ما باید بهش خسارت بدیم؟! و بعدش گفتم تحقیر، نتیجه گسترش روابط با انگلیس است.

امروز یک مطلبی خواندم که واقعا آتیش گرفتم.

سایت خبرآنلاین نوشته که ایران یک بار همان سال 2011 به انگلیس غرامت داده است.

الان یکی واقعا به من بگه بالاتر از تحقیر چیه؟!

آدم می مونه چی بگه!؟



به نظرتون هنوزم تقسیم بندی هنرمند ارزشی و غیرارزشی نداریم؟!

علی مطهری تا این ها را دار نزند، ول کن نیست!

علی مطهری اعلام کرد که از توضیحات وزیر دادگستری درباره علت حصر آقایان موسوی و کروبی در کمیسیون قضایی مجلس قانع نشده است و سوال به صحن علنی مجلس خواهد رفت. گویا علی مطهری دست بردار نیست و تا آقایان موسوی و کروبی را اعدام نکند، خیالش راحت نمی شود. دادگاهی که او خواهان برگزاری آن است، زیاد طول نخواهد کشید چراکه این آقایان علیه قانون اساسی کودتا کرده اند و مطمئنا حکم کودتا علیه قانون اساسی اعدام خواهد بود. 

تحقیر نتیجه گسترش روابط با انگلیس

به نام خدا

دولت انگلیس اعلام کرده است در ازای دریافت غرامت به جهت حادثه ورود معترضین به سفارت این کشور در تهران، در سال 2011 حاضر به گسترش روابط با ایران می باشد و وزارت امور خارجه ما نیز اعلام داشته در حال بررسی این موضوع است.

سوال من اینجاست که آیا انگلیس به جهت گروگانگیری سفارت ایران در لندن، در سال 1980 که منجر به شهادت دو دیپلمات ایرانی شد، به ایران غرامت پرداخته کرده است که حال ما باید به این کشور غرامت بدهیم؟!

من که احساس حقارت می کنم.

خدایا! همه عزت ازان توست و ما عزت را از تو مسالت می کنیم.

یاعلی

بخوانید و قضاوت کنید.

پایگاه خبری فرهنگ نیوز نقدی را با عنوان «تبلیغ و تایید سبک زندگی نامشروع غربی، اسلام ساختن "خانه سفید" را حرام می داند / تبلیغ نامشروع در روزنامه زنجیره ای!» به مقاله روزنامه ابتکار در تاریخ 16 اردیبهشت 93 با عنوان «گزارش اختصاصی ابتکار درباره پدیده نادر «ازدواج سفید» در کشور؛ ازدواج روی هوا» نوشته است. هر دو مطلب را بخوانید و قضاوت کنید.  ادامه مطلب ...

آیا شجریان پاسخی برای این پرسش ها دارد؟

استاد لطفی درباره هتک حرمت خود از سوی شجریان گفته بود: «بخش عمده این کدورت‌ها به تاریخ رفتاری شجریان مربوط بود که با سعه صدر برخورد نکرد. نمی‌دانم این پول چقدر مهم است که دوستی‌ها، برادری‌ها و خویشی‌های انسانی را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد.» 

ادامه مطلب ...

فقط هشت دقیقه

نگاه ها همه بر روی پرده سینما بود.

اکران فیلم شروع شد،

شروع فیلم سقف یک اتاق دو دقیقه بعد همچنان سقف اتاق, سه, چهار, پنج, ... , هشت دقیقه اول فیلم فقط سقف اتاق!

 

صدای همه در آمد.

اغلب حاضران سینما را ترک کردند.

​​ناگهان دوربین حرکت کرد و آمد پایین و به جانباز قطع نخاع خوابیده روی تخت رسید.

 

زیرنویس فیلم

 این تنها ۸ دقیقه از زندگی این جانباز بود و ما طاقت نداشتیم ...

یکی از علل توقیف روزنامه قانون (نظر شما چیست؟)

شباهت های ازدواج و آمپول زدن

احسان پیربرناش- دبیر گروه طنزانه روزنامه قانون

معاون وزیر جوانان در گفت‌وگو با قانون از بی‌میلی جوانان به امر خطیر ازدواج خبر داد و از آن به‌عنوان بحران جدی دهه نود یاد کرد. هرچند ما پیش از این یکبار ازدواج کرده‌ایم و تمایلی برای تکرار آن نداریم اما گاهی همه چیز به میل آدمی پیش نمی‌رود. بحران است، می‌فهمید؟ نمی‌توان همینطور دست روی دست گذاشت و شاهد نابودی مملکت بود. چطور در بحران آب ما می‌توانیم کمک کنیم، در بحران ازدواج نمی‌توانیم؟ اگر تنها 10 درصد از اصراری که برای مشارکت در انصراف از یارانه وجود دارد برای ریشه‌کن کردن بحران بی‌میلی در ازدواج وجود داشته باشد، به شما قول می‌دهیم علاوه بر ریشه‌کن شدن بی‌میلی فوق، با بحران کیس قصد ازدواجی روبه‌رو خواهیم شد؛ البته به شرط آنکه پیمانکاری تبلیغات از صداوسیما گرفته شده و   به اولین نفری که در خیابان مشاهده  کردیم واگذار شود. چون در این‌صورت به‌طور حتم اثرگذاری بیشتری خواهد داشت.

بی‌میلی البته موضوع جدیدی نیست، فقط ظاهرا ذائقه مردم در طول زمان دستخوش تغییراتی شده که با رژیم غذایی مناسب قابل حل است. بارها مشاهده شده افرادی از خوردن بادمجان امتناع می‌کنند، یا افرادی با خوردن کدو حالی به حالی می‌شوند. در این موارد معمولا سعی می‌شود این مواد غذایی را یکجوری به خورد طرف داد که طعمش اذیتش نکند. مثلا ریز ریز می‌کنند و قاطی یک غذای دیگر به خوردش می‌دهند یا نمک می‌زنند و می‌خورند. یکبار امتحان کنید، حتما خوشتان می‌آید. ازدواج هم همینجوری است. شاید مقایسه‌اش با بادمجان خیلی درست نباشد اما فعلا مشکل گوارشی مردم این است. باید ببینیم چی به خورد اینها داده‌اند که الان جنس مخالف می‌بینند، معده‌شان اذیت می‌شود و طلاق می خواهند. یک دلیلش البته می‌تواند پرخوری بعد از گرسنگی شدید باشد. مثلا افرادی که سال‌ها در قرنطینه و به‌صورت تفکیک جنسیتی زندگی کرده‌اند، یکهو می‌روند توی یک خانه 40 متری و آنقدر به هم برخورد می‌کنند که از یکدیگر زده می‌شوند. خب معلوم است چهار نفر هم که این ماجراها را می‌شنوند با خود می‌گویند سی سال همینجوری گذشت، از این به‌ بعد هم یکجوری می‌گذرد. در چنین اوضاعی قوه مگر برای آدم باقی می‌ماند؟ اصلا آدم در چنین حالت‌هایی به جنس موافق کشش بیشتری نشان می‌دهد تا جنس مخالف. کشش است دیگر، آدمیزاد که نیست.

یکی دیگر از نکاتی که دکتر گلزاری در این مصاحبه روی آن تاکید دارد، ترس جوانان از ازدواج است. اتفاقا ما به‌عنوان کسی که ازدواج کرده‌ایم می‌توانیم شهادت بدهیم اصلا ترس ندارد. یک‌مقدار اوایلش درد دارد، اما بعد از یک مدت جا باز می‌کند و دردش می‌افتد. به‌نوعی ازدواج مثل آمپول زدن است؛ در حالی که شما از سوزش ناشی از سرنگ به‌خود می‌پیچید، یک نفر آدم بامزه می‌آید کنارتان و می‌گوید: «دیدی درد نداشت؟!» بعد از مدتی شما می‌فهمید این آدم بامزه و عقده‌ای چون خودش قبلا این درد را تجربه کرده بوده، دنبال همدرد می‌گشته و اکنون آرزوی دیگری ندارد. سوال اینجاست که موقعی که مال خودش بود هم همین حرف را می‌زد؟ از طرفی با علم به همه این سختی‌ها تجربه نشان داده که آمپول زدن باعث می‌شود برای مدتی حال شما بهتر شود. بهبود کامل بستگی به این دارد که شما دوران نقاهت را چطور بگذرانید!

همه اینها را نوشتیم  اما ازدواج، میل ندارم و نمی‌آم و نمی‌خورم و این حرف‌ها برنمی‌دارد. بگویی میل ندارم هم فکر می‌کنند تعارف می‌کنی. خانه خاله که نیست، باید بخوری. نمی بینی بحران داریم؟!

هویت فرزند معنوی وزیر اطلاعات مشخص شد!

فرزند معنوی وزیر اطلاعات، آقای صابریان، خبرنگار روزنامه قانون بود. 

ادامه مطلب ...

وقتی احمدی نژاد به مستندسازان مخالف خود لوح تقدیر می دهد!+ تصویر

به گزارش میدان ۷۲، مصطفی رضوانی “مستند ساز” در صفحه گوگل پلاس خود نوشت:

تــفاوت را با چشمانتان لــمس کنید!!!

هنوز مونده تا قــدر محمود منحرف دیکتاتور رو بدونید!



این تقدیرنامه ایست که ۱۸تیرماه ۹۲ از سوی محمود احمدی نژاد به بنده داد با همه انتقادهایی که در مستند “نــبرد خــامــوش” نسبت به سوء مدیریت و سوء تدبیر او و کابینه اش ایراد کردم، تنها پس از مدت حدود ۱٫۵ ماه، ایشان بدون هیچگونه هوچی گری، تهمت، تخریب و تهدید، از من به خاطر مستند دیگرم یعنی “مــهارنـــشـده” تقدیر کرد.

این در حالی بود که مستند دیگری هم در همین ایام از مجموعه ما یعنی سفیرفیلم منتشر شده بود به نام “کـــدام انـــحراف” که نقد تند و تیز دیگری بود به آن دولت.

اینها را نگفتم که بگویم احمدی نژاد معجزه هزاره سوم بود، اینها را گفتم که بگویم روحانی و اطرافیانش سرهنگ اند و بس! چون بعد از انتشار مستند فاخر «من روحانی هستم» از هیچ تهمت و افترا و تهدیدی نسبت به تولیدکننده و توزیع کننده دریغ نکرد ...

گزارش توکلی از پیگیری رانت 85 میلیون یورویی

بسمه تعالی

همکاران ارجمند، نمایندگان محترم، مطلب زیر آخرین نامه ای است که در باره رانت اعطایی بانک مرکزی به تاجری خاص با قدرت شبه انحصاری در واردات کالاهای اساسی نوشته ام. بر اساس تکلیف نمایندگی شما در شورای پول و اعتبار تقدیم می شود. امیدوارم زحمات کمیسیونهای اقتصادی و اصل نود زودتر نتیجه دهد و گزارش آن ها تقدیم مجلس گردد.

احمد توکلی

 

برادر ارجمند جناب آقای دکتر سیف

رئیس کل محترم بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران

سلام علیکم

عطف به نامه محرمانه شماره 93/21865 م مورخ 93/02/01 آن بانک به اینجانب، توجه شما را به نکات زیر جلب می‌کنم :

1. در تاریخ 92/08/28، تفاهم نامه ای بین بانک مرکزی، بانک پاسارگاد و شرکت سپید استوار آسیا منعقد گردید که طی آن امتیاز ویژه ای به تاجری خاص اعطاء گردید.

2. اعتراضات کتبی و شفاهی مکرر اینجانب تنها یک نتیجه داشت و آن قبول ضرورت تعمیم آن سازوکار به دیگران از طرف مسئولان بود. چون در عمل اتفاقی نمی افتاد در تاریخ 92/10/15 گزارش عمومی اینجانب به نمایندگان مجلس شورای اسلامی تحت عنوان ویژه خواری 650 میلیون یوروئی در رسانه ها منعکس گردید. بر طبق اسناد قطعی موجود، در زمان انعقاد تفاهم نامه با شرکت خاص فوق الذکر و حتی تا تاریخ 92/10/15که گزارش اینجانب منتشر گردید، بانک مرکزی امتیازات انحصاری اعطا شده به شرکت مذکور را در اختیار هیچ یک از وارد کنندگان کالای اساسی قرار نداده بود. مفهوم دقیق رانت­خواری نیز دقیقاً همین است.

3. از جمله تأکیدات بر لزوم تعمیم آن امتیاز دستوری بود که معاون اول محترم متعاقب گزارش عمومی 92/10/15 بنده و ناظر بر آن، در تاریخ 92/10/18 در این زمینه خطاب به جنابعالی و وزیر محترم ص م و تجارت صادر کرد.

4. حتی در نامه شماره 92/293723 م مورخ 92/10/05 جنابعالی به اینجانب و پیوست های همراه آن نیز ، بانک مرکزی و مدیر کل ذیربط آن، تصریح دارند که این امتیاز با در خواست وزیر صنعت، معدن و تجارت و دستور اقدام معاون اول محترم خطاب به جنابعالی"منتج به امضای توافقنامه گردیده است". و هیچ ذکری از اعلام به شرکت های دیگر برای استفاده از این امتیازات نشده است. حق هم همین بوده چرا که، به تعبیر مدیرکل مذکور " تفاهم نامه همان اطمینان بخشی بانک بوده که با تأیید و تأکید وزارتخانه مسئول..." داده شده است. و این ادعای مدیرکل مذکور که " این شرایط برای سایر اشخاص نیز برقرار بوده ... " بی اساس است. یک دلیل، علاوه بر دلایل سابق الذکر، پیشنهاد وزیر مسئول آقای نعمت زاده در تاریخ 92/11/09 است که در آن آمده است:

"پیرو نامه شماره 161634 مورخ 92/10/18... و تذکر معاون اول محترم مبنی بر این که چنانچه سایر واردکنندگان با چنین شرایطی حاضر به واردکردن کالاهای اساسی باشند باید امکان استفاده از این فرصت برایشان فراهم باشد، پیشنهاد می گردد دستور فرمائید ضابطه یا دستورالعملی برای تخصیص ارز پس از ورود کالاهای اساسی مورد نیاز کشور، مشابه تفاهمنامه مورد نظر تنظیم و اعلام گردد."

روشن است که قطعا نه تنها در تاریخ عقد آن توافقنامه هیچ شرکت دیگری با همان شرایط از امتیاز مذکور استفاده نکرده بود بلکه تا تاریخ 92/11/09 نیز آن امتیاز به هیچ کس داده نشده بود!

4. در نامه اخیر جنابعالی به تاریخ 93/2/1 ادعا شده است که شرکت های دیگر نیز از این روش استفاده نموده اند و سازمان توسعه و تجارت به 22شرکت وارد کننده نیز اعلام نموده است. اما به تاریخ آنها اشاره نفرمودید. اعلام به شرکت های 22گانه در تاریخ 92/10/18، سه روز پس از انتشار گزارش عمومی اینجانب و پس از دستور معاون اول محترم صورت گرفته است و شرکت های دیگر استفاده کننده از این شرایط نیز ، پس از 92/10/18 به بانک مرکزی مراجعه نموده اند ولی با همان شرایط روبرو نشده اند(اسناد آن نزد بنده موجود است).

6. در نامه اخیر از پنج شرکت ری دانه، برلیان، تجارت نور ابرار، بال گستر خاور و تضامنی طباطبایی و شرکاء یاد شده و ادعا گردیده که همان امتیاز بدان ها نیز داده شده است! درحالی که آنچه در ابلاغ به شرکت های 22 گانه و این شرکت های ادعایی در نامه تان عرضه شده کاملا متفاوت از امتیاز داده شده به تاجر خاص است. درتفاهم نامه با شرکت خاص بانک مرکزی پذیرفته است که تعهد پرداخت ارز در سررسیدهای معین چند ماهه بر عهده آن بانک است. همچنانکه در خواست شرکت خاص نیز همین بوده است. اما بانک مرکزی در قبال تجار دیگر نه تنها هیچ تعهدی را نپذیرفته است؛ بلکه تعهد غلیظی هم از آنان درخواست می کند. به متن تعهد نامه دریافتی از شرکت ری دانه توجه بفرمایید:

"این شرکت متعهد می گردد در راستای تخصیص کد ارزی برای ثبت سفارش شماره 25465764 به ارزش 16.750.000 یورو که به صورت برات مدت دار از سوی آن اداره محترم تأیید می گردد هیچگونه ادعا و اعتراضی نسبت به هرگونه ارزی که در هر زمان و هر کشوری که امکان تخصیص دارد، نداشته باشد."

بر شما روشن است که تعهد بانک مرکزی به تاجر خاص ریسک او را به صفر متمایل می کند و اطمینان به آینده را حداکثر می سازد و قدرت برنامه ریزی به او می دهد، ولی در نقطه مقابل، تعهد غلیظی که از دیگران می گیرید ریسک و نااطمینانی را برای تاجر حداکثر می سازد و قدرت هرگونه برنامه ریزی را از وی سلب می کند. تفاوت این دو حالت چه مبلغی می ارزد؟ اعتباری که برای تاجر خاص در خرید خارجی می آفریند چند می ارزد؟ باز هم می توانید ادعا کنید که رانت نداده اید؟

غیر از ری­دانه با دو شرکت دیگر نیز توانستم ارتباط بگیرم. درست در روزی که کارگروه تامین، ذخیره و توزیع کالای اساسی انعقاد آن تفاهمنامه را با آن تاجر خاص تصمیم می گیرد و سه روز بعد آن تفاهم نامه امضاء می شود (براساس نامه آقای هاشمی به آقای سیف، پیوست نامه محرمانه شماره 92/293723 م تاریخ 92/10/05 جنابعالی به اینجانب)، یعنی در 92/8/26 اداره نظارت ارز به بانک سامان می نویسد:

"عطف به نامه شماره 9284/م/92/210 مورخ 92/8/18 در خصوص شرکت تضامنی طباطبایی و شرکاء به اطلاع می رساند صدور کد مدت دار صرفا در مورد اعتبارات اسنادی می باشد. مقتضی است منبعد از ارسال درخواست های مشابه خودداری نمایید"(نامه شماره 92/8/26/279973) هنوز ادعای عدم تبعیض هست؟

شرکت سوم نیز طی نامه ای به اینجانب به شماره 110/193 مورخ 93/2/7 نه تنها ادعای برخورداری از امتیاز مشابه تاجر خاص را تأیید نمی کند، بلکه گرچه با خرید و ارسال ارز آزاد و کسب رضایت فروشنده اجازه تخلیه می یابد ولی تا روز تخصیص ارز، که بعد از اعتراضات بنده، در اسفند ماه بوده است، اجازه ترخیص نداشته و از این جهت به دلیل خواب سرمایه هایش قادر به تأمین ریال ارز تخصیصی نبوده است. کنجاله سویای وارداتی از آرژانتین از آبان 92 و ذرت برزیلی وارداتی از آذر 92 هنوز(تا تاریخ نامه 93/2/7) ترخیص نشده و در انبارهای گمرک در حال فاسد شدن است. همه این ها بعد از تحمیل زیان 1 میلیون دلاری برای خسارت دیرکرد تخلیه و بهره دیرکرد در مورد اول و 1.2 میلیون دلاری در مورد دوم بر این شرکت بوده است. حتما به خاطر دارید که براساس تفاهم نامه با تاجر خاص، وی از این امتیاز برخوردار است که به محض ورود کشتی اجازه تخلیه دارد و بلافاصله کد ترخیص به وی داده می شود و کالای وارداتی به بازار عرضه می گردد. یعنی نه دموراژ می دهد، نه هزینه انبارداری می دهد و نه خواب سرمایه دارد و چون در مواعید معلوم ارز دریافت می کند خریدهایش برنامه ریزی شده است. البته چنان که بارها گفته ام آن تفاهمات درست و عاقلانه بود ولی نه به شکل امتیاز و رانت. معلوم است اصراری وجود دارد که این کار عاقلانه که به نفع دامداران و مرغداران و واردکنندگان و در نتیجه مصرف کنندگان و اقتصاد ملی است، تنها در اختیار یک تاجر خاص باشد. چه چیز باعث شده است که نمی گذارید تجار دیگر مانند همان تاجر خاص عمل کنند. هزینه واردات را کم کنند، جنس را زودتر و ارزانتر به تولیدکنندگان برسانند، سرمایه شان را آزاد کنند و قدرت تأمین ارز برای معامله بعدی را بیابند و خطر انحصاری تر شدن تاجر خاص را نیز کاهش دهند. این ها که به سود تولیدکننده، تاجر و مردم و دولت است، منافع چه کسی یا چه کسانی به خطر می افتد که انجام نمی شود؟

7. از همه روشن تر، چنان که در نامه های قبلی گفته ام مورد شرکت دولتی جاهد وابسته به وزارت جهاد کشاورزی است که دقیقا با همان شرایط تاجر خاص متقاضی انجام واردات کنجاله، جو وذرت از هند شد. ولی درست 4 روز بعد از امضای آن تفاهم نامه معاون ارزی جنابعالی خطاب به مدیرکل امضاءکننده آن تفاهم نامه و در پاسخ معاون وزیر جهاد کشاورزی می نویسد: "لطفا پاسخ داده شود که حمل قبل از تخصیص ارز مغایر با مقررات جاری است و هیچگونه مزیتی را برای واردکننده ایجاد نمی نماید. لذا تخصیص ارز حسب مقدورات و در نوبت صورت می گیرد"!(حاشیه نامه شماره 92/6/5189 مورخ 92/8/28 دکتر بخشنده به دکتر کامیاب که با شماره 92/258016 در تاریخ 92/9/3 ثبت شده است) درست 4 روز پیش از این، همین امر برای تاجر خاص مجاز بود حالا حتی برای شرکت دولتی مجاز نیست. عذری که در جلسه سه شنبه 93/2/9 در دفترتان آقای هاشمی ارایه کرد این بود که ما روپیه زیاد داریم و بلافاصله بعد از درخواست می دهیم این شرکت می خواست پس از فروش کالای وارداتی، ریال بدهد و روپیه بگیرد. مگر آن تاجر خاص بر اساس تفاهم نامه، همین کار را نمی کند؟ با این فرق که بانک مرکزی در قبال او متعهد به تأمین ارزی شده بود که کمبود وجود داشت!

8. هم اکنون نه تنها شرایط تفاهم نامه 92/08/29برای دیگران اجرا نمی شود، حتی شرکت­های دیگر وارد کننده کالای اساسی که تخصیص ارز گرفته و معادل صد در صد ریالی خود را نیز پرداخته و موافقت فروشنده برای ترخیص کالا را هم اخذکرده اند ولی از طریق برات مدت دار بدون تعهد گشایش نکرده اند، از ترخیص کالای خود محرومند.

8. در گزارش مورخ 92/10/15به مورد دیگری از رانت خواری اشاره شده بود که در نامه شما ذکری از آن به میان نرفته است . در مهر ماه سال 92، مبلغ 85 میلیون یورو توسط بانک مرکزی در هالک بانک ترکیه به شرکت همان تاجر خاص تخصیص یافت . مسئولان وزارت صنعت معدن و تجارت ، مسئولیت نوع ارز و بانک مربوط را به عهده بانک مرکزی گذاشته اند. بر اساس شواهد موجود ، در تاریخ مذکور به هیچیک از شرکت های دیگر بخش خصوصی در واردات کالای اساسی، ارز در هالک بانک ترکیه اختصاص نیافت و این رانت آشکار ، سود سرشاری را ناشی از تفاوت کارمزد حواله و سرعت کار که دموراژ را کم می کند، نصیب شرکت خاص کرد. اگر مسئولان دولتی به بانک مرکزی دستور دادند و مسئولیتی متوجه بانک مرکزی نبوده است، باید مشخص شود در غیر اینصورت پاسخگویی با بانک مرکزی خواهد بود.

بنده بیش از این ادامه مکاتبات با بانک مرکزی را وظیفه نمی دانم و انشاءالله از طریق مراجع قانونی دیگر موضوع را پیگیری خواهم کرد.

برادر شما

احمد توکلی

نماینده تهران و ناظر مجلس در شورای پول و اعتبار

پرونده کرسنت به انتها نزدیک می شود

هزار توی قرارداد کرسنت این روزها با تک تیراندازی‌‌های گاه و بی‌گاه نمایندگان مجلس، وزارت نفت و رسانه‌هایی همچون بی‌بی‌سی پیگیری می‌شود. هر طرف، دیگری را به فساد و خیانت و بی‌مبالاتی در منافع ملی متهم می‌کند اما آنچه واضح است که داوری پرونده کرسنت در دادگاه داوری لاهه در مرحله شور قرار دارد و تا چند ماه دیگر تکلیف این پرونده مشخص خواهد شد. 

ادامه مطلب ...