مطهری 83: فرزندانتان کارهای اقتصادی می کنند، بهتر است کاندید نشوید/ مطهری 91: هاشمی بیاید، از مشکلات عبور می کنیم.
نامه سرگشاده علی مطهری به هاشمی در 20 مهر 83:
«از قرار معلوم، تصمیم گرفتهاید که در صورت لزوم پا به عرصه انتخابات ریاست جمهوری بگذارید و کاندیدا شوید. این جانب به دلایلی که برخی از آنها ذیلاً ذکر میشود، پیشنهاد میکنم که پا به این عرصه نگذارید... اکثر فرزندان و برخی نزدیکان شما در کارهای اقتصادی وارد شدهاند و این امر در صورتی که جنابعالی رئیس جمهور شوید موجب افزایش شایعات خواهد شد. همچنین تحمل جنابعالی در مقابل انتقاد آشکار و مطرح در رسانهها اندک است گرچه انتقادات خصوصی را راحتتر میپذیرید، و این امر یک نقطه منفی برای یک رئیس جمهور است و باعث پیدایش گروههای سیاسی نیمه مخفی میشود.»
مصاحبه علی مطهری با روزنامه اعتماد در 27 آبان 91:
«حضور هاشمی رفسنجانی در یک دوره چهارساله میتواند کشور را از مشکلات خارج کند.»
فائزه هاشمی،نامه علی مطهری،مجازات فحاشی و چند چیز دیگر ...
علی مطهری را من نه به دلیل انتسابش به شهید مرتضی مطهری(ره) بلکه با «پفیوز» ی که در صحن مجلس نثار نماینده ای دیگر کرد می شناسم! اگر دیگران برای شناخت افراد برجسته به آراء و آثار ایشان رجوع می کنند، من برای شناخت "علی" فایل صوتی فحاشی او را (پفیوز) بارها و بارها گوش کرده و هر بار هم در شنیده خود شک کرده ام! و پس آن بر شنیده خود صحه گذاشته ام!!
آقای علی مطهری در صحن مجلس شورای اسلامی:
خفه شو!
بتمرگ!
پفیوز!
ادامه مطلب ...روایت حجت الاسلام روحانی از دیدار رهبر معظم انقلاب
به گزارش رسا، حجت الاسلام سید حمید روحانی که از حاضران در جلسه دیدار فراکسیون فرزندان شاهد مجلس شورای اسلامی با رهبر معظم انقلاب بوده اند به روایت آن پرداخته اند که از نظر می گذرانید:
آقا لطف کنید مدارک ماشین رو بدید؟
- برای چی سرکار؟
- چراغ قرمز رو رد کردید؟ متوجه نشدید؟
- متوجه که شدم... اما راستش رو بخواید من هیچ وقت نتونستم دلم رو با این قوانین راهنمایی رو رانندگی صاف کنم! یعنی حتی اون وقتی که بچه بودم و کنار دست بابام میشستم و ایشون پشت چراغ قرمز وای میستاد یه احساس «دل صاف ناشدگی» پیدا میکردم!
***
نفر اول رو چرا کُشتی؟
- دلم باهاش صاف نبود آقای قاضی!
- مگه چی کار کرده بود؟
- اون کار خاصی نکرده بود، من دلم باهاش صاف نبود!
- نفرات بعدی رو چرا کشتی؟
- با اونها هم دلم صاف نبود.
- به همین سادگی؟
- به همین سادگی چیه آقای قاضی! صاف نبودن دل رو دست کم نگیرید! خیلی چیز مهمیه...
- تا کی میخواستی به این قتلهای زنجیرهای ادامه بدی؟
- تا وقتی که دلم با همه صاف بشه!
***
آقای دکتر من یه جوریمه!
- چه جوریتونه عزیزم.. یک کم بیشتر توضیح بدید.
- یه جوریمه دیگه... نمیشه توضیح داد...
- خب آخه من تا ندونم شما چه جوریتونه که نمیتونم درمانتون کنم.
- آخه نمیدونم چی بگم...
- مثلا بگید چه حالاتی دارید؟
- آهان... راستش... خیلی عصبانی هستم... دارم میترکم!... احساس میکنم مردم اندازه من نمیفهمند ...
- درسته... دیگه چی؟
- اوووممممم.... از اینکه مردم مثل من فکر نمیکنن خیلی ناراحتم... دلم میخواد خرخره مردم رو بخاطر بعضی کارهاشون بجویم...
- آفرین... دیگه؟
- اصلاً فکر میکنم من وسط یه مشت آدم بد انتخاب کن دارم تلف میشم... استعدادهام داره هدر میره... بقیه رو که میبینم بخاطر تصمیمات و انتخابهاشون میخوام تف کنم تو صورتشون!
- درسته... بگید ببینم، یه احساس دوگانهای هم نسبت به دموکراسی ندارید؟ این احساس که فکر کنید فقط وقتی بقیه مثل شما رای بدن دموکراسی اجرا شده؟
- چرا... چرا... دقیقاً همینطوره!
- احتمالاً بعضی وقتها هم فکر میکنید سیزده بزرگتر از بیست و چهاره؛ درسته؟
- آره... آره... اتفاقا همین دیروز رفته بودم یه لباس بخرم، بیست و چهار تومن بود. سیزده تومن دادم به فروشنده و گفتم چرا بقیهش رو نمیدی؟ گفت بقیه کدومه مرد حسابی، تو که هنوز اندازه قیمتش هم پول ندادی... من هم شاکی شدم، در یک رفتار مدنی و به نشانه اعتراض، در سکوت کامل طرف رو آتیش زدم!
- متوجه شدم... شما دچار «دل ناصافی» شدید... راستش این مشکل درمانی هم نداره! بعضیا اینجوری هستن دیگه، کاریش نمیشه کرد، دورهایه، میاد و میره، معمولا هم هر چهار یا هشت سال تکرار میشه!
منبع: هفته نامه 9 دی
یه روز
صبح با صدای جیغ بچهها بیدار شدم. یکیشان را پشه زده بود. میگفت درد نمیکند. مادرش گفت «زر زیادی میزند، گرمش است حالیش نیست». با اصرار بچهها زنگ زدم هلیکوپتر امداد آمد و او را بردند به فرودگاه. از آنجا با هواپیمای ویژه فرستادمش انگلیس. سه هفته تحت درمان بود. وقتی برگشت حتی جای نیش پشه هم نمانده بود. گفتم سه هزار و دویست و شصت و دو ریال بریزند به حساب بیت المال برای جبران استفاده شخصی از هلیکوپتر و هواپیما و... . مادرشان گفت خوب کاری کردی. آدم زیر منت این نظام نباشد بهتر است. گفتم میخواهی دویست ریال دیگر هم بریزم که نظام زیر منت ما باشد؟ نظری خاصی نداشت؛ ریختم.
یه روز دیگه
بچهها اصرار کردند برویم جت اسکی سواری. گفتم «آخر امروز عاشوراست، شگون ندارد.» مادر بچهها درآمد که فکر آنجایش را هم کردم. رفتیم. نشسته بودیم کنار سد که پیش خدمتها غذا را آوردند. غذا قیمه بود. مادر بچهها گفت حالا به یاد روز عاشورا قیمه بخوریم. بچهها با ناراحتی قیمه را خوردند. دلشان پلومرغ میخواست. من اما با رضایت خوردم. خیلی هم چسبید. بعدش هم با دلی مالامال از اندوه جت اسکی سوار شدیم. دو بار افتادم درون آب. آبش سرد بود. گفتم به متخصصان بگویند ببیند در خارج سیستمی وجود ندارد که بشود آب سد را برای جت اسکی سواری گرم کرد؟ گفتند میپرسیم. شب خوابیدم.
اون روز
هیچ اتفاق خاصی نیفتاد. اتفاقهای غیر خاص را هم که نمیشود نوشت.
کدوم روز؟
کارهایم زیاد بود. شب را در دفتر ماندم. ساعت دو شب تلفن زنگ زد. مادر بچهها گفت یکی از دخترها خواب بد دیده خودت را برسان. خودم را رساندم. مادر بچهها گفت دخترمان خواب دیده هرچه ساندویچ میخورد سیر نمیشود. گفتم خب بهتر، خوردن که بد نیست، سیر نشدن هم همینطور. مادر بچهها گفت «آخه انتهای خوابش داخل یکی از ساندویچها خیارشور نداشته، بچه ام بدون خیارشور نمیتونه ساندویچ بخوره که». دختره از ترس دهانش قفل شده بودم. تیم پزشکی را صدا کردیم. به وزیر هم گفتم انحصار واردات خیارشور را بدهند به دخترم که خیالش راحت باشد همیشه خیارشور به اندازه کافی دم دستش خواهد بود. خندید. برنگشتم دفتر. خوابیدم.
دیروز
سخنرانی داشتم. کلی حرف زدم. یکجایش خیلی تند به بیحجابها فحش دادم. فحشهای بد بد. عصر که آمدم خانه مادر بچهها گفت چرا حرفهای بد میزنی بچهها یاد میگیرند. بچهها که آمدند دیدم بله، یاد گرفتهاند. شرمگین شدم. مادر بچهها گفت از این به بعد خواستی به بدحجابها فحش بدهی بگو زیبارو. گفتم رویم نمیشود. گفت انقدر تمرین کن تا رویت بشود. قرار شد از فردا تمرین کنم تا شاید بیست سال بعد رویم بشود. خوابیدم.
منبع: هفته نامه 9 دی
با اینکه جامعه آماری نظرسنجی کم است ولی دو نکته برای من جالب است:
به نام خدا
پیامبر و پیروانش سه سال در شعب ابی طالب در آنقدر تنگنایی قرار گرفتند که روزی می رسید، تنها یک خرما می خوردند ولی حاضر نشدند تسلیم شوند.
آن وقت ما، وقتی تحریم شدیم و فقط کمی وضع معیشت بد شد، دم از سازش زدیم.
واقعا برای ایمان ضعیف خودمان متاسفم ...
کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب، یکی از گناهان کبیره را «به کمک و پشتیبانی ظالم اعتماد داشتن» عنوان می کند. امام خمینی (ره) نیز در تحریر الوسیله این مورد را آورده است.
آیا دولت و حامیان آن که به کمک و پشتیبانی ظالمی چون آمریکا اعتماد دارند، مرتکب گناه کبیره می شوند؟!
خداوند متعال در سوره النسا، آیه 31 می فرماید:
« إِن تَجْتَنِبُواْ کَبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَنُدْخِلْکُم مُّدْخَلًا کَرِیمًا »
«اگر از گناهان بزرگی که از آن نهی شدهاید اجتناب کنید گناهان کوچک شما را میپوشانیم و در جایگاه خوبی شما را وارد میسازیم.»
ترجمه فوق ترجمه مکارم شیرازی است. به نظر می رسد چون در ابتدای آیه، خداوند می فرماید گناهان بزرگ، در نتیجه کلمه گناهان بعدی منظور گناهان کوچک است و این ترجمه مناسب است.
در ادامه فهرست گناهان بزرگ از کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب آورده می شود:
به گزارش پایگاه جوان انقلابی ؛ سایت صدای آمریکا در تاریخ ۱۱نوامبر (۲۰آبان) به نقل از نشریه “فارین پالیسی” - چاپ آمریکا- نوشت : «”حافظ اسد” رئیس جمهور فقید سوریه، در وصیتنامه اش خطاب به پسرش “بشار” نوشته است: «تو می توانی همیشه به ایرانیان تکیه کنی؛ اما هرگز به رهبران عرب اعتماد نکن.»
صفارهرندی در مصاحبه با فارس (شماره: 13930318000417) بیان کرد:
«عربی را که قطعاً تسلط دارند اما میدانم که در زبان انگلیسی نیز همین الآن ایشان مجلات و ژورنالهای خارجی را مستقیم بدون اینکه ترجمه را بگیرند، مطالعه میکنند.»
روحانی پس از گذشت 4 روز پیروزی بشار اسد در انتخابات ریاست جمهوری سوریه را تبریک گفت. در حالی که لاریجانی، رئیس مجلس در همان روز اول به بشار اسد تبریک گفت. علت این تعلل روحانی چیست؟
آیا روحانی به حمایت از سوریه و مقاومت اعتقاد ندارد؟
آیا روحانی به خاطر مذاکرات هسته ای تعلل کرد؟
آیا روحانی به خاطر عکس العمل آمریکا و اروپا تعلل کرد؟
جعفری جزئیات جلسه امروز کمیسیون آموزش مجلس را تشریح کرد:
بورسیه اکثریت 3هزار دانشجو قانونی بوده/اذعان مسئولان وزارت علوم به قانونی بودن بورسیهها
سخنگوی کمیسیون آموزش، تحقیقات وفناوری مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه بورسیه اکثریت 3هزار دانشجو قانونی انجام شده است، گفت: مسئولان وزارت علوم به این موضوع اذعان دارند.
مهم ترین علت شرایط اقتصادی نامناسب چند سال گذشته، تحریم های آمریکا است. برخی ها می گویند اگر دولت احمدی نژاد به گونه دیگری با آمریکا رفتار می کرد، چنین شرایطی به وجود نمی آمد. این رویکرد احمدی نژاد بود که باعث این وضع شد. اگر او نبود، ما تحریم نمی شدیم.
سوال. آیا جنگ عراق با ما تقصیر امام خمینی (ره) بود؟ می شود گفت که اگر امام خمینی (ره) به گونه دیگری با غرب رفتار می کرد، جنگ تحمیلی به وجود نمی آمد. یعنی اگر امام نبود، جنگم نبود. پس آیا امام (ره) مقصر بود؟
سوال. آیا امام حسین (ره) در به اسارت رفتن اهل بیتش مقصر بود؟ چراکه می توانست به گونه دیگری با یزید رفتار کند و از جنگ جلوگیری نماید و آن همه مصیبت برای خاندانش به وجود نیاید؟
سوال. آیا مسبب شهادت حضرت فاطمه (س)، حضرت امیر (ع) بود؟ چراکه اگر با کودتاچیان مسامحه می نمود، آن حوادث ناگوار رخ نمی داد.
واضح است که پاسخ سوال های مطرح شده، منفی است. از همین رو، مقصر شرایط اقتصادی نامطلوب ما، آمریکاست و نه احمدی نژاد. با آمریکا باید دشمنی کرد و نه احمدی نژاد.
مقاله روزنامه شرق در تاریخ 93/3/11:
بیم و امید دلواپسها
سعید لیلاز . فعال سیاسی
رفتارهایی که گروهی تندرو بعد از بهقدرترسیدن آقای روحانی نشان میدهند؛ بیش و پیش از هرچیزی تاییدی است بر اینکه دولت در پیشبرد سیاستهای خود موفق بوده است. در حوزه سیاست خارجی؛ دولت، توانسته منطقه خاورمیانه را به دورترین نقطه از احتمال وقوع یک جنگ برساند و اگر بگوییم مهمترین عامل مهار جنگ در منطقه، جمهوری اسلامی بوده، سخنی گزاف نیست. در عرصه اقتصاد؛ دولت، توانسته رکورد کاهش نرخ تورم را در تاریخ معاصر ایران بشکند زیرا پیش از این سابقه نداشته دولتی در 9 ماه بتواند نرخ تورم را از 45درصد به 5/17درصد کاهش دهد. این رکوردشکنی در وضعیتی ثبت شده که مباحثی مانند پرداخت یارانه نقدی و افزایش قیمت حاملهای انرژی؛ کار دولت را دشوارتر کرده است. کشور در هشتسال گذشته به دلیل سوءمدیریت دچار مشکلات جدی شده، اما شاهدیم اقتصاد و شاخصهای اصلی آن در مسیر نوسازی حرکت میکنند. همچنین در بازسازی سیاست داخلی، اجتماعی و فرهنگی آقای روحانی از خود پایمردی نشان داده است.
در مجموع؛ موفقیتهای دولت روحانی، فراتر از انتظارها و پیشبینیها
بوده و همین دلیلی است برای ناخرسندی تندروهایی که در دوره زمامداریشان، کشور را
به سمت پرتگاه میراندند. در نقطه مقابل، طیف میانهرو و عقلایی محافظهکاران و در
راس آنها علی لاریجانی، حامی دولت هستند و تفاوت عملکرد این دولت با دو دولت پیشین
را حس و درک میکنند.
از سوی دیگر، در حال حاضر نشانی از بروز شکاف در انسجام اصلاحطلبان وجود ندارد و
تاکنون، اتحادی به این اندازه مستحکم تاکنون میان خاتمی، هاشمی، روحانی و عارف
وجود نداشته است. تداوم این همگرایی، وضعیتی را برای انتخابات مجلس آینده رقم میزند
که براساس آن میتوان برآورد کرد که تندروها، کرسیهای خود در «بهارستان» را از
دست خواهند داد و اکثریت قاطع مجلس بعدی متشکل از اصلاحطلبان – در صورت تایید صلاحیت - و محافظهکاران میانهرو خواهد بود.
ایران در حال رسیدن به یک وفاق ملی کمسابقه است و این خوشایند تندروهای در آستانه حذف نیست. علاوه بر این، شماری از تندروها، دلواپس هستند که غبار تحریمها فرو نشیند و آنان، دیگر نتوانند کاسبی خود را ادامه دهند و به جیب مردم دستدرازی کنند. آنان دلواپس هستند که دیگر نتوانند امثال بابک زنجانی را در دامن خویش پرورش دهند، نگرانند فرصتی فراهم نشود که رکورد 82هزارمیلیاردتومان مطالبات معوق بانکی را بشکنند. بنابراین؛ تندروها حق دارند تا این اندازه ناراحت باشند. راهکار رفع دلواپسی آنان، بازگشت فضای رادیکال و خدشهدارکردن اعتبار دولت روحانی است. اما آنان از توان کافی برای دستیابی به رویای خود برخوردار نیستند و تلاششان به جایی نخواهد رسید. اصلاحطلبان هم باید صبور باشند و با حفظ اتحاد درونجناحی، دنبال پیشگیری از انشقاق باشند و همزمان تلاش کنند تا همگرایی میان اصلاحطلبان و محافظهکاران میانهرو را تقویت کنند تا روزنههای رشد و بازگشت تندروها مسدود شود.
دو سوال: