به نام خدا
به امید خداوند متعال، طرح مطالعه بخش یکم کتاب مراحل اخلاق در قرآن اثر آیه الله جوادی آملی، از این هفته به مدت 7 هفته آغاز می شود. باشد که این طرح طبق برنامه ریزی انجام شده صورت پذیرد و در نهایت تمام اهداف مورد نظر، در پایان دوره محقق گردد. شایان ذکر است، هنوز افرادی برای فصول چهارم تا هفتم ثبت نام نکرده اند که از آنها خواسته می شود هر چه سریعتر فصل مورد نظر خود را اعلان نمایند. لطفا برای اطلاع از جزئیات طرح به صفحه برنامه های سایت مراجعه کنید.
یاعلی
من معنی این جمله را نمی فهمم که هنر ارزشی و ضدارزشی وجود ندارد! یعنی سینمایی که مروج شرک و خرافه است با سینمایی که مروج توحید و عبادت مساوی است؟ بعضی ها اصلا به این چیزها فکر نمی کنند، به دنبال چیزی هستند که برایش کف بزنند، اینها دغدغه حقیقت ندارند، دغدغه ریاست دارند. اما انبیا دغدغه حق و باطل داشتند. می گویند هنر به ارزشی و ضدارزشی تقسیم نمی شود و هنرمند ارزشی و غیرارزشی هم نداریم. یا این حرف بی معنا است و یا شرک و توحید با هم مساوی هستند. یکی کردن اینها کاسبی است. طبق فرهنگ قرآن شعرا و هنرمندان دو دسته اند، یک دسته اهل اغوا هستند و یک دسته هستند که استثنا می شوند و دنبال ترویج حق و عدل و دفاع از مظلوم اند. آیا شعر دعبل و شاعران انقلابی با شعر شاعران درباری نوکران حکومت مساوی است؟ یکی کردن اینها درست در مقابل خط امام و خط انقلاب و خط انبیا قرار دارد.
روزنامه جمهوری اسلامی روز چهارشنبه گذشته در صفحه یک خبر داد که موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) کتابی فقهی از شیخ یوسف صانعی را به چاپ رسانده است. بنابر تبلیغی که روزنامه جمهوری اسلامی از طرف موسسه تنظیم و نشر آثار امام برای این کتاب آورده، شیخ یوسف صانعی به عنوان مرجع عالیقدر تقلید معرفی شده است. به نظر می رسد این اقدام، رفتاری سیاسی و در راستای تطهیر کسانی است که در فتنه و کودتای سال 88 نقش جدی داشته اند تا زمینه بازگشت آنها به مناسبات سیاسی اجتماعی فراهم شود.
معلوم نیست موسسه تنظیم و نشر آثار امام بر چه اساسی با اختصاص بودجه بیت المال به ترویج کتاب شخصیتی رو آورده که جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با توجه به عملکرد سیاسی و فقهی این فرد، اعلام کرد که صانعی صلاحیت عنوان مرجعیت را ندارد. در اطلاعیه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به تاریخ 12 دیماه 88 در پاسخ به سئوال برخی از فضلا و مدرسین حوزه علمیه قم درباره وجود شاخصه های مرجعیت در شیخ یوسف صانعی آمده بود: «با توجه به پرسش های مکرر مومنان، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بر اساس تحقیقات به عمل آمده در یک سال گذشته و پس از جلسات متعدد به این نتیجه رسیده است که ایشان فاقد ملاک های لازم برای تصدی مرجعیت می باشد.»
البته این اولین بار نبود که جامعه مدرسین چنین وظیفه خطیری را به دوش می کشید چرا که پیش از این نیز این نهاد با سابقه حوزوی، روحانی دیگری به نام سید کاظم شریعتمداری را که به عنوان مرجع در افکار عمومی مطرح بود و در کودتای آمریکایی سال های نخست انقلاب دست در دست کودتاگران داشت، از مرجعیت برکنار کرده بود.
هر چند اقدام قاطع و انقلابی جامعه مدرسین در خلع مرجعیت شیخ یوسف صانعی به مذاق عده ای خوش نیامد و این نهاد حوزوی را با توپخانه های رسانه ای خود، نوازش دادند اما سابقه مواجهه امام امت با این نهاد ریشه دار حوزوی، سبب می شد تا رو سیاهی برای کسانی بماند که به تخریب جامعه مدرسین همت گمارده بودند.
امام خمینی(ره) در پاسخ به کسانی که جامعه مدرسین را مورد حمله قرار می دادند، فرمودند: «آیا مدرسین محترم که ستون انقلاب در حوزه های علمیه بوده اند « نعوذ بالله» به اسلام و انقلاب و مردم پشت کرده اند؟ مگر همانها نبودند که در کوران مبارزه حکم به غیر قانونی بودن سلطنت دادند؟ مگر همانها نبودند که وقتی یک روحانی به ظاهر در منصب مرجعیت از اسلام و انقلاب فاصله گرفت، او را به مردم معرفی کردند؟ اگر خدای ناکرده اینها شکسته شوند چه نیرویی جای آنان را خواهد گرفت؟ آیا ایادی استکبار، روحانی نماهایی را که تا حد مرجعیت تقویت نموده است، فرد دیگری را بر حوزه ها حاکم نمی کند؟» (صحیفه امام: ج21، ص288)
اکنون موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) و روزنامه جمهوری اسلامی باید پاسخ دهند که وقتی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم چنین فردی را واجد صلاحیت مرجعیت ندانسته اند، به چه دلیل اصرار به طرح وی با این عنوان دارند؟ آیا با توجه به تذکر شدید امام خمینی، این اقدام موسسه تنظیم و نشر آثار امام در راستای شکستن جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیست؟ آیا با شکستن حکم جامعه مدرسین به تعبیر امام راحل ایادی استکبار نفوذی های خود را که تا مرجعیت رشد کرده اند، به جامعه تحمیل نمی کنند؟!
بخشی از مصاحبه اکبر ترکان (مشاور ارشد رئیس جمهور) با روزنامه آرمان در تاریخ یکشنبه 22 دی 1392:
... بنابراین برای اینکه ما بتوانیم با فساد مبارزه کنیم،لازم است که قانونمدار باشیم. باید تابع قانون، مقررات و دستور العمل باشیم، نمی شود یک نفر بگوید که من قانون را قبول ندارم. باید به این شخص یادآور شد که قانون تو را قبول ندارد. شما فکر نکنید که یک نفر در مملکت وجود دارد که میگوید من قانون را قبول ندارم؛ بلکه این یک جریان مشخص بود که میگفتند ما قانون را قبول نداریم. اکنون 49.5 درصد آرا را شامل میشوند. این 49.5 آرا کسانی بودند که در مقابل جریانی که مقابل قانون ایستاد سکوت کرد. این 49.5 درصد سکوت کردند و نگفتند که تو بیجهت فکر کردی که میتوانی قانون را قبول نداشته باشی. قبول نداشتن قانون، قبول نداشتن مقررات، قبول نداشتن نظم و انضباط موجب میشود که نه یک بابک زنجانی بلکه «بابکان» پدید بیاید. هر کسی فکر کند که یک مرتضوی و یک بابک قانونشکن داریم، بیتردید در اشتباه است. درحال حاضر به واسطه آن بیتوجهی به قانون و نظم، بخشی از اقتصاد کشور در اختیار بابکان قرار گرفته است. اگر میخواهیم فساد در کشور رخ ندهد باید اقتصاد و مدیریت کشور به سمت نظم، انضباط و شفافیت حرکت کند. ...
سلام علیکم
احیاء امر ائمه معصومین علیهم السلام راهبردی است که به بکارگیری ان دعوت شده ایم. امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: تَزَاوَرُوا وَ تَذَاکَرُوا الْحَدِیثَ إِلَّا تَفْعَلُوا یَدْرُس(کنز الفوائد،ج2، ص32)
امام صادق علیه السلام فرمودندٌ: اتَّقُوا اللَّهَ، وَ کُونُوا إِخْوَةً بَرَرَةً مُتَحَابِّینَ فِی اللَّهِ، مُتَوَاصِلِینَ مُتَرَاحِمِینَ، تَزَاوَرُوا وَ تَلَاقَوْا وَ تَذَاکَرُوا وَ أَحْیُوا أَمْرَنَا.(بحار الانوار، ج71، ص352): خدا را بپائید، و با هم برادرانى نکوکار بهم باشید، در راه خدا همدگر را دوست دارید، با هم پیوسته و مهربان باشید، دید و بازدید کنید، و بهم برخورید، و با هم گفتگو کنید و امر ما را زنده دارید.
یک پشنهاد برای تحقق این راهبرد ارسال پیامک برای ده تن از دوستان است. این پیامکها بصورت هفتگی تهیه می گردد و در سایت قرار می گیرد و مراجعین آنرا برداشته و در طول یک هفته به تدریج برای دوستان خود که بطور فعال با سایت ارتباط ندارند ارسال می نمایند.
یک نمونه از این دست که مربوط به دهمین هفته از اجرای آزمایشی این طرح( مصادف با هفته پژوهش)در کوی خواهران است ذیلا ملاحظه می فرمایید: ادامه مطلب ...
این نامه به جهات تشکر از مواضع دکتر علی لاریجانی در حمایت از حزب الله لبنان تهیه شده است. لینک سخنرانی ایشان در زیر آمده است:
http://www.larijani.ir/News.aspx?ID=3382
این نامه قرار نیست در جایی منتشر شود و فقط از طریق کانالی به دست رئیس مجلس می رسد تا مطالعه کنند. این نامه تشکر است و پاسخی نخواهد داشت. ما می خواهیم از سخنان رئیس مجلس حمایت کنیم و این کار را برای رضای خدامند متعال انجام می دهیم. ان شاالله. دوستان نظرات خود هر چه سریعتر اعلان کنند:
به نام خدا
ریاست محترم مجلس شورای اسلامی
جناب دکتر علی لاریجانی
سلام علیکم
در جهان امروز شاهد این هستیم که استکبار جهانی و صهیونیسم بین الملل، چنگال های خود را در شکم ملت ها فرو برده و خون آنها را می مکد و روزی نیست که صدای ناله و فغان مردمی مظلوم از گوشه کنار جهان به گوش نرسد. در این میان، انقلاب سال 1357 ایران نوری در دل تاریکی بود که جهان را روشن کرد و ملل مختلف را به آزادی و رهایی امیدوار نمود. انقلاب اسلامی ایران و جمهوری اسلامی ایران، برای مظلومان و زجردیدگان سراسر عالم پناهگاهی شد که امید خود را از دست ندهند. انقلابی که از دل مکتب شیعی بیرون آمد چراکه تعالیم شیعه، پیروان خود را به مبارزه با ظلم و ظالم فرا می خواند. در حال حاضر نیز این شیعیان در سراسر جهان هستند که علم مقاومت و ایستادگی را برافراشته اند. حزب الله لبنان، جمعیت شیعی است که خار چشم اسرائیل، این خونخوار وحشی شده است. حزب اللهی که سمبل مقاومت دربرابر ستمگران است. حزب اللهی که با دست خالی و با تکیه بر خداوند متعال به جنگ دیوصفتان عالم رفته است و در برابر تجاوزهای اسرائیل ایستادگی می کند. در این راستاست که جمهوری اسلامی ایران و ملت ایران بر خود واجب کرده اند که از این نماد مقاومت پشتیبانی کنند.
جناب دکتر علی لاریجانی سخنان محکم و کوبنده شما در همایش تجلیل از نخبگان و قهرمانان سپاه حضرت محمد رسول الله (ص) و در حمایت قاطع از حزب الله نشان داد که سران جمهوری اسلامی چقدر در گفتار خود صادقند. آنجا که گفتید: «جمهوری اسلامی ایران جان خود را برای حزب الله می دهد.» ای کاش در کنار کلمه جمهوری اسلامی، کلمه شیعیان ایران را نیز می افزودید تا دل حزب الله و مظلومان جهان بیش از بیش شاد و خوشحال گردد. چه زیبا گفتید که: «قطعا اگر به حزب الله تعدی شود، ایران پشتیبان حزب الله خواهد بود، زیرا حزب الله افتخار عالم اسلام بوده و کمر اسرائیل را شکسته است.» و حقا حزب الله مایه افتخار شیعیان جهان است. رئیس مجلس شورای اسلامی، قطعا رضایت خدامند متعال در گرو این جمله شماست که: « اگر مقامات غربی درباره حزب الله و مقاومت حرف درشت بزنند، قطعا تو دهنی می خورند.» و باید گفت خدا خیرتان بدهد و این سخنان را که نوعی عبادت به درگاه پروردگار عالم است را از شما به احسن وجه قبول کند. این گونه مواضع صریح و محکم شما نشان این دارد که قطعا ریاست مجلس شورای اسلامی زیبنده شماست. در پایان از شما خواسته می شود که باز هم در پشتیبانی از حزب الله و مظلومان جهان پافشاری نمایید چراکه شیعیان جهان هم نوای شمایند.
التماس دعا - 92/10/28
نویسندگان سایت پاک اندیش (www.paakandish.ir):
· حمیدرضا محمودخانی (لیسانس رشته قدرت دانشگاه شهید بهشتی تهران و طلبه)
· روح الله بی باک (دانشجوی کارشناسی ارشد رشته الکترونیک دانشگاه تربیت مدرس تهران)
· سینا مجیدیان (دانشجوی کارشناسی ارشد رشته مخابرات دانشگاه علم و صنعت تهران) (نام ایشان به علت تایید نکردن حذف می شود.)
· مرتضی ملوندی (لیسانس رشته کامپیوتر دانشگاه شهید بهشتی تهران)
· مصیب حاجی مقصودی (دانشجوی کارشناسی ارشد رشته کامپیوتر دانشگاه صنعتی امیرکبیر تهران) (نام ایشان به علت نظر ندادن حذف می شود.)
· سیدمحمدصادق سیدی (دانشجوی کارشناسی ارشد رشته الکترونیک دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی تهران)
· امیر حاجی علی خمسه (دانشجوی کارشناسی ارشد رشته کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف تهران) (نام ایشان به علت نظر ندادن حذف می شود.)
به نام خدا
در راستای سیاست های کلی مجموعه برای سایت یک دامنه ir با هزینه 5500 تومان برای مدت یکسال خریداری شد. لطفا از این به بعد، از آدرس زیر استفاده نمایید.
یاعلی
حجت الاسلام سید علی طاهری سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در گفت وگو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس، با انتقاد از اظهارات وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره هفته نامه یالثارات، گفت: متاسفانه در هیئت نظارت بر مطبوعات که وزیر ارشاد هم رئیس آن هستند، شاهد رفتارهای کاملًا متناقض هستیم.
وی افزود: نمی دانیم چرا این هیئت به دلیل انتقاد از دولت، هفته نامه یالثارات را توقیف و برای هفته نامه 9دی و روزنامه وطن امروز تشکیل پرونده می دهد اما به روزنامه قانون که به ساحت مقدس قرآن کریم توهین کرده است، تنها به یک تذکر بسنده می کند.
طاهری با بیان اینکه هیئت نظارت بر مطبوعات رفتار جناحی دارد، تاکید کرد: این هیئت باید مشخص کند که برایش، قرآن مهم تر است یا دولت.
وی در پایان گفت: شعار دولت روحانی و اظهارات وی مبنی بر آزادی رسانه ها تحت هیچ شرایطی لحاظ نمی شود و گویا اظهارات آقای روحانی درباره آزادی رسانه ها، مختص یک جناح سیاسی خاص است.
عبارت زیر رو خوندم.برام جالب بود:
"اما بعد جدید انتقادات عجیب و غریب از عادل فردوسیپور در برنامه ورزش و مردم بود؛ جایی که اسماعیل حسنزاده، انتقادات شدیدی را متوجه فردوسیپور و برنامهاش کرد؛ رئیس کمیتهای که در ماههای اخیر، فعالیتهایش بیشتر در واکنش به گزارشهای برنامه نود بود.
حسنزاده در برنامه ورزش و مردم ضمن انتقاد شدید از برنامه نود، اقدامات فردوسیپور را مغایر فرمایشات رهبری دانست ادامه مطلب ...
شماره هفته |
شماره فصل |
فرد ارائه دهنده |
هفته اول بهمن 92 (28 دی تا 4 بهمن) |
فصل اول: غفلت |
سیدمحمدصادق سیدی |
هفته دوم بهمن 92 (5 بهمن تا 11 بهمن) |
فصل دوم: وسوسه علمی |
روح الله بی باک |
هفته سوم بهمن 92 (12 بهمن تا 18 بهمن) |
فصل سوم: پندارگرایی |
سینا مجیدیان |
هفته چهارم بهمن 92 (19 بهمن تا 25 بهمن) |
فصل چهارم: عقل متعارف |
مرتضی ملوندی |
هفته پنجم بهمن 92 (26 بهمن تا 2 اسفند) |
فصل پنجم: هوس مداری و خودبینی |
امیر حاج علی خمسه |
هفته اول اسفند 92 (3 اسفند تا 9 اسفند) |
فصل ششم: کمینگاه های شیطان |
حمید محمودخانی |
هفته دوم اسفند 92 (10 اسفند تا 16 اسفند) |
فصل هفتم: بازیگری و دنیاگرایی |
مصیب حاجی مقصودی |
هزینه بالای دعوت از «مداح و هیات همراه»!
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: «از بخش فرهنگی یکی از واحدهای دانشگاهی شمال کشور خبر میرسد مسئولین این بخش از یکی از مداحان مشهور تهران برای مداحی در مراسم عزاداری اهل بیت علیهمالسلام دعوت کردهاند ولی مداح دعوتشده شرایطی را مطرح کرده که دعوتکنندگان ترجیح دادهاند دعوت خود را پس بگیرند.»
ددمنشانگی غرب و آمار سرچ گوگلی ایرانیان!
امیر وفایی «اعلام آمار کلمات پرجستوجوی سال 2013 برای ایران توسط شرکت گوگل» را دستمایه مطلب طنز خود در شماره امروز روزنامه قانون قرار داده است.
ادامه مطلب ...
فرق احمدیروشن و علیمحمدی برای آقایان چیست؟
روزنامه قانون با اشاره به سکوت خبری در سالگرد شهید علیمحمدی، خواستار این شده که نگاه به شهیدان تبعیضآمیز نباشد!
ادامه مطلب ...
به نام خدا
در راستای سیاست های کلی وبلاگ آدرس وبلاگ از pakandish.blogsky.com به paakandish.blogsky.com تغییر کرد.
یاعلی
دیدگاه اول: چون سال 88 احمدی نژاد در مناظره ها اسمی از افرادی برد ولی آن افراد در تلویزیون از خودشان دفاع نکردند، پس حالا که اسمی از احمدی نژاد در گزارش 100 روزه روحانی برده شده است، حق دفاع از خود ندارد و روحانی کار درستی کرد که مناظره با احمدی نژاد را نپذیرفت.
دیدگاه دوم: روحانی که ادعای آزادی بیان دارد و می گوید اگر در تلویزیون از کسی اسمی برده شده است، باید به او اجازه دهیم از خودش دفاع کند، حالا که نوبت به خودش رسیده و از احمدی نژاد در گزارش 100 روزه نام برده، وقتی احمدی نژاد او را به مناظره دعوت می کند، نمی پذیرد و این نشان عدم صداقت اوست.
کدام دیدگاه درست است؟!
حمد و سپاس خداوندی را که به ما قدرت تفکر عنایت فرموده است. و اما بعد. چندی است افرادی چون علی مطهری می گویند که سران فتنه همراه احمدی نژاد محاکمه شوند و بر موضوع اصرار دارند و بارها آن را در مجامع مختلف بیان نموده اند. سوالی که اینجا مطرح است، این می باشد که هدف آنها از طرح این سخنان چیست؟ چه منظوری دارند؟ مگر نه این است که افراد باید اول در دادگاه محاکمه شوند و بعد مورد اتهام قرار گیرند و قبل از حکم دادگاه نمی توان درباره آنها قضاوت کرد؟ سران فتنه حق دارند محاکمه شوند و در دادگاه از خودشان دفاع کنند. در این میان فقط یک طرف مقصر نبوده است و باید احمدی نژاد نیز به عنوان طرف دیگر قضیه محاکمه شود تا حقایق آشکار گردد. با شنیدن سخنان دو طرف عدالت برقرار می شود و دادگاه می تواند رای درست را صادر کند.
با نگاه سطحی به این سخنان به نظر می رسد که این افراد خاص خیرخواه ملت هستند ولی با دقت بیشتر در سخنان، رفتار و کردار آنها می توان به مسائل پشت پرده این قضیه پی برد. در وهله اول باید گناه سران فتنه و احمدی نژاد از نظر کمیت و کیفیت با هم مقایسه شود. گناه سران فتنه در مقایسه با گناه احمدی نژاد در فتنه سال 88 مثل کشتن 100 نفر بی گناه در برابر پارک کردن ماشین جلوی تابلوی توقف ممنوع است. درست است هر دو کار غلط می باشند و هر کدام مجازات دارند ولی مجازات کشتن 100 نفر بی گناه کجا و مجازات پارک کردن ماشین جلوی تابلوی توقف ممنوع کجا؟! مجازات پارک کردن جلوی تابلوی توقف ممنوع قبض جریمه است ولی مجازات کشتن 100 نفر بی گناه از تصور مجازات های دنیوی خارج است و خدواند متعال باید در دادگاه عدل الهی به آن رسیدگی کند. واضح است که گناه سران فتنه خیلی سنگین تر از گناه احمدی نژاد است و درنتیجه رسیدگی به آن مهم تر است و در اولویت قرار دارد. اصلا گناه احمدی نژاد در برابر گناه آنها دیده نمی شود که بخواهیم آن را مطرح کنیم.
پس چرا افرادی خاص، اصرار دارند احمدی نژاد همراه سران فتنه محاکمه شود؟! آیا درست است متهم به قتل 100 نفر را همراه متخلف جرایم راهنمایی و رانندگی در یک دادگاه و با هم محاکمه کنیم؟ واضح است که این دو را نمی توان با هم محاکمه کرد چون جرایم یکی نیست. پس هدف از طرح این موضوع چیست؟ افراد خاص از طرح این قضیه چه سودی می برند؟ باز هم برای رسیدن به پاسخ سوال باید مسئله باز شود. اگر قبول کنیم احمدی نژاد و سران فتنه باهم محاکمه شوند یعنی پذیرفته ایم گناه سران فتنه و احمدی نژاد یکسان است. یا به عبارت دیگر جرم آنها یکی است. یا به طور واضح تر، با طرح این موضوع می خواهند گناه سران فتنه را تنزل دهند و گناه احمدی نژاد را بالا ببرند. وقتی از گناه آنها کاسته شد دیگر می توان به آنها سران فتنه نگفت و حذف عنوان سران فتنه شروعی برای پروژه ای می شود که هدف از طرح این موضوع است. آن وقت موسوی و کروبی می شوند نخست وزیر دوران جنگ و رئیس دوره ششم مجلس شورای اسلامی که تخلفی مرتکب شده اند و باید محاکمه شوند. از طرفی در شرایط کنونی کشور، مجازات سران فتنه و احمدی نژاد به صلاح کشور نیست. پس اگر گناه سران فتنه و احمدی نژاد برابر شد و نمی توان آنها را محاکمه کرد و از آنجا که احمدی نژاد آزاد است پس موسوی و کروبی نیز می توانند آزاد باشند. مرحله بعدی پروژه کلید می خورد و آنها آزاد می شوند. وقتی آزاد شدند القای این موضوع است که بی گناه بودند والا آزاد نمی شدند و این گونه سران فتنه تطهیر می شوند. در اینجاست که پروژه به اوج خود می رسد و پروژه تطهیر سران فتنه شکل می گیرد. از آنجا به آن باید گفت پروژه که برای این طرح برنامه ریزی شده است. این پروژه اصول خاص خود را دارد. در پروژه تطهیر در ابتدا تاکید روی احمدی نژاد است و از حساسیت نسبت به احمدی نژاد استفاده می شود ولی در مرحله بعدی دیگر احمدی نژاد مطرح نیست. عنوان های فعلی افراد پاک می شوند و عناوین قبلی افراد باز می گردند. در پروژه تطهیر سران فتنه، اصلا قرار نیست محاکمه ای برگزار گردد بلکه با تطهیر آنها زمینه بازگشت سران فتنه مهیا می شود. در نهایت پروژه به فاز نهایی خود می رود که آن پیگیری اهدافی است که در فتنه 88 تحقق پیدا نکرد. یعنی براندازی نظام جمهوری اسلامی.
حال که منظور از محاکمه همزمان سران فتنه و احمدی نژاد یا پروژه تطهیر سران فتنه روشن شد، به آسانی می توان در برابر این طرح موضع گیری کرد. درست است که طرح محاکمه همزمان سران فتنه و احمدی نژاد در ظاهر صحیح به نظر می رسد و در فتنه 88 احمدی نژاد نیز تخلفاتی مرتکب شد ولی در باطن اهداف دیگری پیگیری می شود که در نتیجه باید از همراهی با آن جدا خودداری نمود.
حجت الاسلام عبدالرحیم اباذری* - بعضی از مورخان و نویسندگان روشنفکرمآب که متأسفانه گرفتار افکار و عقاید فاسد و انحرافی هستند، برای اینکه چهرههای برجسته تاریخ را با خود همراه کنند، در صدد شخصیتتراشی برآمده و در مورد آنان گرفتار تحریفهای نابخشودنی شدهاند. از آنجمله تلاش کردند تا از امیرکبیر یک چهره ضددینی یا دستکم بیتفاوت به مسائل دینی و مذهبی بسازند ادامه مطلب ...
منطق مستکبران این است که میزان نیاز همه را ما تعیین می کنیم
دکتر سعید جلیلی، رئیس سابق تیم مذاکره کننده هسته ای ایران در پاسخ به سؤالات دانشجویان به برخی از مفاد قرارداد ژنو واکنش نشان داد.
ادامه مطلب ...آخوندی (وزیر راه و شهرسازی): بانک مسکن گروگان مسکن مهر است و 100 درصد ورشکسته شده است.
طیب نیا (وزیر اقتصاد): بانک مسکن نه تنها ورشکسته نیست، بلکه مسکن مهر به سودآوری این بانک کمک هم کرده است.
بخشی از مصاحبه بابک زنجانی
* در جایی گفته بودید که آقای نوربخش (رئیس بانک مرکزی در دولت هاشمی و خاتمی) به شما دلار می داد تا در بازار پخش کنید. ماجرای آن چه بود؟
وقتی خدمت سربازی ام تمام شد آقای نوربخش 5-4 جا را انتخاب کرده بود و برای کنترل بازار به آنها دلار می داد تا در بازار پخش کنند. آن وقت ها دلار رسمی 300 تومان بود و بیرون قیمت دلار در حال رشد بود و همه می گفتند ارزش یک دلار می خواهد معادل یک هزار تومانی شود. خاطرم هست مردم می رفتند شب تا صبح در صف بانک ها می خوابیدند تا دلار بگیرند و در بازار آزاد بفروشند. به خاطر اینکه قیمت دلار بالا نرود آقای نوربخش به من گفت شما هم بیا در این مجموعه هایی که دارند کار می کنند [دلار به بازار تزریق می کنند] و 4 یا 5 نفر بودند کار کن. به من اعتماد پیدا کرده بود.
* اولین ارزی که از بانک مرکزی برای توزیع در بازار گرفتید تا قیمت دلار کنترل شود چقدر بود؟
17 میلیون دلار. اولین کارمزدی هم که گرفتم 17 میلیون تومان بود. با آن پول هم یک دفتر در میرداماد خریدم.
یک زاویه دید، که متولیان فرهنگی و بخصوص هنرمندان رسانه می توانند درباره مسئله حجاب از آن الهام بگیرند این است که حجاب را به معنای مهربانی تعبیر کنند. مهربانی در مسئله حجاب به این معناست که به نوع رفتار و عقیده خود در مسئله حجاب، فردی نگاه نکند و فقط خودش و خواسته هایش را در نظر نگیرد و همواره دو گروه را مدنظر داشته باشد و در نظر داشته باشد که غافل شدن از یکی از این دو گروه بعضا، صدماتی جبران ناپذیر بر اجتماع وارد می سازد:
یکی زنان دیگر، که با بیحجابی خود آنها را به عرصه رقابت نکشد، زیرا عموما دختران جوان سعی می کنند در زیبا جلوه دادن خود، از دیگران پیشی بگیرند و نام آن را هم دلبری میگذارند اما این رفتار دلبردن نیست بلکه دل شکستن است و نامهربانی کردن بر بقیه زنان است، چون با این کار رقابتی ایجاد می کنند که در این رقابت زنان مسن تر و گروهی از دختران دچار محرومیت از زندگی سالم و با نشاط و مختلف شدن آن و همچنین محرومیت از همسر می شوند، چرا که در مسابقه سنگین جلوه گری و جلب توجه مردان، از رقابت باز مانده اند.
دومین گروهی که دختران و زنان در تعاملات اجتماعی خود باید به آن توجه کنند و به آنها مهربان باشند، مردان هستند. مهربانی کردن با مردان یعنی در مقابل مردان دلبری نکند، فکر و روح آنها را درگیر نکند. فرض کنید اصلا رقابتی در کار نیست، اما اگر زنان حجاب را رعایت کنند یعنی ذهن مردان را آزار نمی دهند در نتیجه مردان بهتر می توانند در فعالیت های فردی و اجتماعی حضور داشته باشند.
آقا پاراگراف زیر ینی چی؟
براى خاطر اینکه رهبرىِ معنوى، تعهّد معنوى دارد و خبرگان و مردم از او توقّع دارند که حتى یک گناه نکند؛ اگر یک گناه کرد، بدون اینکه لازم باشد ساقطش کنند، ساقط شده است؛ حرفش نه درباره خودش حجّت است، نه درباره مردم. این نظام منعطف، زنده، پُرنشاط و متحوّل، آیا با نظام بسته و غیرقابل انعطاف و شکننده دیکتاتورى پرولتاریا قابل مقایسه است؟!
مطلبی که این پایین نوشته شده تجربه آقای فاینمن فیزیکدان معروفه که ۶۰ سال پیش به برزیل سفر کرده و یک مدتی تو دانشگاه تدریس کرده. این مطلب طولانی رو بخونید تا به جواب سوال بالا برسید. قطعا ارزش خوندن داره و حس یک تجربه مشابه رو میده. انگار آقای فاینمن داره ایران امروزی رو روایت میکنه.
برای خالی نبودن عریضة گزارش سفرش، یک ترم هم در دانشگاه برزیل تدریس کرده است. ببینید که «آموزش عقبمانده» چه سابقة درازی دارد. …. و اما آن یک ترم تدریس در برزیل و مشاهدة وضعیت آموزش در این کشور برایم تجربة خیلی جالبی بود. دانشجویانی که بهشان درس میدادم بیشترشان عاقبت معلم میشدند چون که در آن سالها در برزیل چندان امکانی برای مشاغل دیگر در اختیار فارغالتحصیلان رشتههای علمی نبود.